eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای امیر بی قرینه محبتت تو سینه دارم آقا تو دلم حسرت دیدن مدینه تو شهی و من مطیعم تو هم هستی شفیعم توی حسرت یه روز خادمی صحن بقیعم اون روز یکه دیده ها دریا میشه گنبد و گلدسته ای به پا میشه خواب دیدم پشت سر گل پسرت در صحنت روی شیعه وامیشه مدد مولانا مدد مولانا **** ای شه کرببلایی امیر نینوایی توی انقلابیای ارتش خون خدایی ای که قلبت مثه دریاس نگات شبیه زهراس برات کرببلای من فقط گیر یه امضاس من میخوام که دلو دیوونه کنم باز هوای می و میخونه کنم یه شب جمعه برم کرببلا توی بین الحرمین خونه کنم مدد مولانا مدد مولانا **** ای معلم عبادات تویی قبله حاجات دعا کن برای کشور ما توی انتخابات ای امیر عزت و شور تویی منبع پُر نور دعا کن یه بچه هیأتی بشه رییس جمهور با دل غرق سرور و اشتیاق منتظر تا ماه دیگه می شینم من فقط میخوام که بعد رأی گیری خنده رو لبای رهبر ببینم مدد مولانا مدد مولانا شاعر : رضا تاجیک امام باقر (ع) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دگر به گوش، سرود حزین نمی آید ز خوش صدای مدینه طنین نمی آید دگر ز حنجره ی روضه خوان پیر حسین نوای خسته ولی دلنشین نمی آید ز جمع سینه زنان دم غروب بقیع صدای ناظم شور آفرین نمی آید غروب آمد و بغض سکینه بشکسته که بانگ روضه ی امّ البنین نمی آید امید باغ خزان دیده هم خزانی شد دگر بهار به گلزار دین نمی آید سکینه تازه نبودِ ربابه را حس کرد چو دید ناله ی مادرترین... نمی آید کسی به دامن لب تشنه ها نمی افتد حلال خواه عمو... شرمگین نمی آید دگر به هر لقبی خواستی صدایش کن نهیب «وَیحَکِ» ام البنین نمی آید دل گدای ابالفضل خوش به جودش بود دگر گدا سوی این سرزمین نمی آید الا که خاک کرمخانه ات گداخیز است که گفته است... گدا بعد از این نمی آید؟ تویی نیابت زهرا و قبر گمشده اش کسی ز غمکده ات دل غمین نمی آید به آستان تو پر می شود دو دست دلم که دست خالی از آن آستین نمی آید شاعر : امیر حسین کاظمی حضرت ام البنین (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨
🌸یاصاحب الزمان.🌸: ‍ ( سلام الله علیها ) دیده بگشوده به دنیا ، زینب کبری (2) تهنیت گو بر علی و مادرش زهرا (س) ( ای نور عین ،کوثرِ زهرا(س) جان حسین ، زینب کبری ) (2) خوش آمدی ، ای گل زهرا (س)... (2) نرگس شور و شعف ، زد غُنچه در عالَم (2) هر چه گویم در مقامش ، اندک است و کم ( بر پیکر ِ عالَمین جان است این دخترِ ، شیر یزدان است ) (2) خوش آمدی ، ای گل زهرا(س)... (2) بر جمالِ دلبرِ خود دیده بُگشوده او که از روز ازل ، مست حسین بوده ( یار ولی ، نور وجه الله دُختِ علی ، یار ثارالله ) (2) خوش آمدی ، ای گل زهرا(س)... (2) خانه یِ زهرایِ اطهر ، گشته گلباران (2) از قدوم دخترش ، آن عصمتِ یزدان ( آن بانویِ ، فرد و بی همتا نور دلِ ، عترت طاها ) (2) خوش آمدی ، ای گل زهرا(س)... (2) ما ازین بانو به درد خود دوا خواهیم (2) دسته جمعی یک سفر ، کربُبلا خواهیم ( عشقِ حسین ، آبروی ما کربُبلا ، آرزوی ما ) (2) جانم حسین ، ای حسین جانم... (2)مختاریان
از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که می دید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم) مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد @babollharam  
دوبار تیر فــــراقت مرا نــــــشانه گرفت درون قلب شکـــــسته غـم تو خـانه گرفت تمام درد و غم هــــجر تو نهـــــفته به دل چو آتــــشی بروی قلـــب من زبانه گرفت خوشا بحـــال کسی که در این زمانه پست میـان کــوچه ی عشــق تو اشــیانه گرفت ز بعد فصل زمـــــستان رسد بگـوش همه گل بـــهار ظهـــور شما جــــوانه گرفت نظر نـــما به دلـی که میان خلـــــوت شب فقط برای شـــما حـــال عاشـــقانه گرفت @babollharam  
آتش به جان گلشن طاها فتاده است کوثر میان شعله آتش فتاده است بابا میان کوچه، دلش پشت در بماند مادر میان معرکه تنها فتاده است دست فرشته ها همه از غم به صورت است نقشی کبود بر رخ زهرا فتاده است فضه برس به داد که مادرزدست رفت جای درنگ نیست همین جا فتاده است بازوی او بگیر و بزن آب بر رخش از پا به راه یاری بابا فتاده است بانو نشسته سینه زنان آه می کشد تا ریسمان به گردن مولا فتاده است @babollharam  
گفتم که بي قرار تو باشم ولي نشد تنها در انتظار تو باشم ولي نشد گفتم به دل که جلب رضايت کند نکرد گفتم که جان نثار تو باشم ولي نشد گفتم ميان جذر و مد اشک و آه شب در گردش مدار تو باشم ولي نشد گفتم که مي رسي تو و من هم دعا کنم در دولت تو يار تو باشم ولي نشد گفتم که تا اجل نرسيده ست لحظه اي در خيمه ات کنار تو باشم ولي نشد گفتم که خاک پاي تو را تاج سر کنم چون خاک رهگذر تو باشم ولي نشد گفتم به قدر آه دل دلشکستگان در عهد و روزگار تو باشم ولي نشد گفتم دعا کنم که بيايي ببينمت مانند مهزيار تو باشم ولي نشد گفتم شميم ماه محرم که مي رسد در روضه بي قرار تو باشم ولي نشد @babollharam
ابر ماتم بر سر کاشانه ام سایه کشید قامت طوبای باغ من خداوندا خمید شادی ام این بود یاری دارم آن هم فاطمه است ای دریغا این امیدم هم به نومیدی رسید دست بسته بودم و در کوچه افتادم ز پا ناله واغربتایم را یهودی هم شنید..! کس ندیده در میان شعله افروخته کودک شش ماه ای با مادرش گردد شهید من خودم دیدم که فضه با چه حال مضطری از میان شعله ها یاس مرا بیرون کشید قنفذ بی چشم و رو زهرای زخمی مرا آنقدر در کوچه ها زد تا امانش را برید باغبانم باغبان باغ در هم ریخته...! باغبانی که به جز غم از نهال خود نچید داس را با ساقه یاسی که تا خورده چه کار؟ ای خدا گلچین گل یاس مرا از ریشه چید بس که خون رفت از تن پاک و شریف فاطمه گشت رخسار کبود و زخمی یاسم سفید آن قدر هول و هراس پشت در بسیار بود که همان دم گوهر یک دانه ام شد نا پدید حالیا من ماندم و یک آرزوی سوخته فاطمه رفته است با صد داغ و روی سوخته @babollharam  
می‌شود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها دور شد از خانه‌ات اینگونه راهم بیشتر احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا می‌کِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر معصیت می‌آورم، آب و غذایم می‌دهی می‌چکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر دارم از زهرا ز دست خود خجالت می‌کشم شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر چند وقتی می‌شود آواره بودم، باز هم چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر @babollharam  
عجب به عهد رسول خدا وفا کردند فزون ز حد توان بر علی جفا کردند به جای لاله و گل بار هیزم آوردند شراره هدیه به ناموس کبریا کردند هزار مرتبه خشم خدا بر آن امت که قصد سوختن خانه ی خدا کردند به جای مزد رسالت زدند فاطمه را نه از خدا نه ز پیغمبرش حیا کردند غلاف تیغ گواهی دهد که سنگدلان چگونه فاطمه را از علی جدا کردند چهار کودک معصوم در دل دشمن به مادر و پدر از سوز دل دعا کردند خدا گواست که از بیم آه فاطمه بود اگر ز بازوی مولا طناب وا کردند چه اتفاق عظیمی به پشت در رخ داد چه شد که محسن شش ماهه را فدا کردند علی ولی خدا را که جان احمد بود پی رضایت شیطان دون رها کردند خدا گواست قلم شرم می کند میثم از اینکه شرح دهد با علی چه ها کردند @babollharam  
بس که دل بى ماه رویت در دلِ شب ها گریست آسمان دیده ام زین غصّه یک دریا گریست باغبان عشق، در سوگت نه تنها ناله کرد اى گل پرپر به حالت بلبل شیدا گریست بارالها! بین دیوار و درى، آن شب چه شد؟ کآسمان بر حال زار زُهره زهرا گریست گشت خون آلوده چشم اختران آسمان بس که زهرا تا سحر بر غربت مولا گریست شد کویر تشنه سیراب اى فلک از بس على داغ بر دل، لاله آسا، در دل صحرا گریست تا نبینند اشک او را، تا سحر هر شب على یا حدیث دل به چَهْ گفت از غریبى، یا گریست شیر میدان شجاعت بود و یک دنیاى صبر من ندانم اى فلک با او چه کردى تا گریست سوخت همچون شمع و از او غیر خاکستر نماند بس که از داغ تو خورشید «جهان آرا» گریست @babollharam