#شعر_مناجات
🌿▪️✨🌿▪️✨🌿
#حاج_فتحی
آمدم این بار سویت با حسین
اشکبارم دارم آه دارم با حسین
من که عمری بوده ام از تو جدا
آرزوی وصل دارم با حسین
هر دری رفتم به رویم بسته شد
باز کن در را به رویم با حسین
توبه ها صد بار اگر بشکسته ام
کن قبول این توبه هایم با حسین
گر فراری بوده ام از درگهت
بنده ای چون حر نمایم با حسین
وصله ناجور خوبانت شدم
حق زهرا واصلم کن با حسین
سفره شهد و شهادت را نبند
کن مدافع چون شهیدان با حسین
تا دم مرگم ز ذلت دور کن
کن مماتم هم حیاتم باحسین
وقت محشر هر کسی تنها شود
حاضرم کن روز محشر با حسین
#شعر از :
محمد علی فتحی محرم ۹۸
#سینه زنی حضرت علی اصغرعلیه السلام
#سنتی
🌿استاد_همایونی
سبک #اباصالح التماس دعا
سادات حسینی
شمیم باغ و بهارانم
غنچه ی نشکفته به بستانم
علی اصغر ، کودک مادر
بلبل خاموش گلستانم
نمانده طاقت مرا بینم
اشک چشمانِ ، بی امانت را
نگر برحالِ دل زارم
ازغمت نالان و پریشانم
🔳علی جانم ، ای علی جانم
زبی تابی ات علی جانم
بغض سنگینی در گلو دارم
گل نازم را ، دل افسرده
زرد وپژمرده ، پیش رو دارم
گرفته تاب وتوانم را
روح جانم را محنت بابا
خدا داند ، سیرم از دنیا
مرگ خود هردم آرزو دارم
زبعدت زنده نمی مانم
ای علی جانم ، ای علی جانم
🔳علی جانم ، ای علی جانم
لالا لالا غنچه ی زیبا
کودک دلبندم علی اصغر
دل پرخون و ، پرازغصه
دارم از جور ، قوم بداختر
شرر زد بر سینه ی بابا
ماتم داغ نوجوانانش
نمانده دیگر براو یاری
جزتو سرباز کوچک مادر
چه خواهد شد، من نمیدانم
ای علی جانم ای علی جانم
🔳علی جانم ، ای علی جانم
به روی دست پدر آخر
گشته سیراب از تیر نامردان
نموده بر عهد خود ایفا
کودک ششماهه درآن میدان
رباب از داغش ، زند برسر
با دوچشم تر ، می کند زاری
علی اصغر ، گشته قربانی
درره شاهنشاه مظلومان
فدایی راه قرآنم
ای علی جانم ای علی جانم
🔳علی جانم ، ای علی جانم
🍃▪️✨بزرگان شعر معنوی
🍃🥀✨محتشم کاشانی شاعر پارسیگوی سدهٔ دهم هجری و همدوره با پادشاهی شاه طهماسب یکم صفوی بود.
🍃🌴🌷شغل اصلی محتشم بزازی و شَعربافی بود.
🍃🥀✨🍃ترکیببند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» معروفترین مرثیه برای شهدای واقعه کربلا در ادبیات فارسی است.
🥀تاریخ تولد: ۱۵۰۰ ه ش، کاشان
✨🍃فوت: ۱۵۸۸ ه ش، کاشان
🌾نام اصلی: کمالالدین علی محتشم کاشانی
✨🍃🥀به این شاعر بلند آوازه؛ لقبِ شمس الشعرای کاشانی داده شده است.
✨🥀🍃منتخبی از شعر عاشورایی محتشم کاشانی:👇
▪️🥀باز اين چه شورش است که در خلق عالم است
باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
▪️🥀باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين
بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
▪️🥀اين صبح تيره باز دميد از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
▪️🥀گويا طلوع ميکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامي ذرات عالم است
▪️🥀گرخوانمش قيامت دنيا بعيد نيست
اين رستخيز عام که نامش محرم است
▪️🥀در بارگاه قدس که جاي ملال نيست
سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است
▪️🥀جن و ملک بر آدميان نوحه مي کنند
گويا عزاي اشرف اولاد آدم است
▪️🥀خورشيد آسمان و زمين، نور مشرقين
پرورده ي کنار رسول خدا، حسين
▪️🥀کشتي شکست خورده ي طوفان کربلا
در خاک و خون طپيده ميدان کربلا
▪️🥀گر چشم روزگار به رو زار مي گريست
خون مي گذشت از سر ايوان کربلا
#حضرت_مسلم
#شب_اول_محرم
زدرد غربت تو شهر،غرق آهم شد
نگاه گرمِ تو از دور در نگاهم شد
همین که نام تو بردم شکست دندانم
سلام دادم و تنها همین گناهم شد
چه زود مردم کوفه عمارتم دادند
بلند مرتبه قصری که قتلگاهم شد
وفای امت کوفی نماز مغرب بود
عشا نیامده این قوم سد راهم شد
فریب مردم پیمان شکن نباید خورد
میا که بیعت نامردمان سپاهم شد
تمام شهر مرا از امان خود راندند
به غیر خانه طوعه که سر پناهم شد
چه سخت غربت شب را به روز آوردم
زلال صورت ماهت،هلال ماهم شد
به این امید که گودال، قسمتت نشود
به کوچه ای ته گودال، حربگاهم شد
سرم قناره قصابخانه ها را دید
گمان کنم که همین با تو وعدگاهم شد
سخن ز کشتن وتمرین سر بریدن بود
و شاهد سخنی ناسزا الاهم شد
زگوشوار و گلوبند حرفها دارند
و بی حیا تر از این خصمِ روسیاهم شد
از این اراذل و اوباش هر چه می آید
زمان هرزگی دشمن تباهم شد
قسم به چادر زینب میا به کوفه حسین
که وقت غارت معجر دگر فراهم شد
ترا به فاطمه سوگند سیدی برگرد
که زخم سینه زهرا بدون مرهم شد
محمود ژولیده
@rozeh_1
#حضرت_مسلم
#شب_اول_محرم
به شهر كوفه بجز غصه چيز ديگرنيست
نصيب خواهر تو جز دو ديده ی ترنيست
از آن زمان كه شدم ميهمان اين مردم
هزار فاجعه ديدم كه جای باور نيست
چه گويمت كه خودم گفته ام بيا اما
چه كوفه ای كه ز شهرمدينه كمترنيست
ميا به كوفه كه اينجا به دست هرفردش
به غيرنيزه وشمشير و تير و خنجرنيست
ميا كه در دل اين مردمان نامردش
به جز حسادت و كينه ز آل حيدرنيست
برای كشتن تو نقشه ها به سردارند
ميا كه منتظر چشم های سر دارند
محمدحسن بیات لو
@rozeh_1
#حضرت_مسلم
#شب_اول_محرم
از آه من،کبود دل آسمان بوَد
در کوفه مسلم از غم تو نیمه جان بوَد
کوفه میا که جسم تو عریان شود حسین
چشمم به یاد آمدنت خون فشان بوَد
آقا چقدر دلنگرانم برای تو
دلواپسی ام از نگه ساربان بوَد
طفل رباب می شود می شود اینجا دو تا حسین
دیدم به دست حرمله تیر و کمان بوَد
افتادن مرا زن و بچه ندیده اند
دور تو پیش دیده ی زینب،سنان بوَد
کوفه میا به چشم دل،انگار دیده ام
راس بریده ات به کف این و آن بوَد
آقا میا که جای سه ساله به کوفه نیست
اینجا سخن ز مجلس نامحرمان بوَد
محمود اسدی(شائق)
@rozeh_1
#حضرت_مسلم
#شب_اول_محرم
برگرد آقا کوفه جای آمدن نیست
مخروبه های شهر جای یاسمن نیست
اینجا زمانی عطر و بویی از علی داشت
جان خودم یک ذره بوی بوالحسن نیست
این ها تماما نامه هاشان کذب محض است
دیدم که اینجا یک نفر هم پشت من نیست
خوب است آدم در دیار خود بمیرد
برگرد آقا مکه؛ اینجا که وطن نیست
نگذار دلشوره وجودش را بگیرد
چون کوله بار خواهرت غیر از محن نیست
باشد بیا؛ اهل و عیالت را نیاور
آقای من ولله کوفه جای زن نیست
من بیشتر فکر حضور دخترانم
چون در میان کوفه کم دست بزن نیست
این ها تماما با تو قصد جنگ دارند
با اصغرت هم جنگ اینها تن به تن نیست
اینجا حیا و غیرت و ایمان ندارند
می بینی آخر بر تنت هم پیرهن نیست
برگرد؛ اینجا صحبت از قتل است و غارت
پایان کار خیمه ات جز سوختن نیست
مهدی نظری
@rozeh_1
#آغاز_محرم
#شب_اول_محرم
بوی اسپند ز ماتمکده ها می آید
بوی سیب از حرم خون خدا می آید
همه جا پر شده از زمزمه وای حسین
ماه جانبازی شاه دو سرا می آید
کعبه گشته است سیه پوش حسین ابن علی
بوی خون در وسط عرش خدا می آید
وسط عرش شده روضه مظلوم به پا
دم کشتند حسین را ز سما می آید
چقدر پیرهن مشکی ماه ماتم
به تن نوکر ارباب ولا می آید
نوحه باز چه شور است روی پرچم ها
روی دیوار حسینیه نما می آید
روضه خوان ها همه دارند گریز گودال
بر سر خواهر او وای چه ها می آید
مقتل سید طاووس چنین آورده
مادری گوشه مقتل به نوا می آید
دم ای وای غریبم چه شده ای مادر
به زبانش وسط دشت بلا می آید
وای از آن لحظه که در زیر سنان و نیزه
زهمان حنجر ببریده صدا می آید
حنجرخشک صدا زد که اخی برگرد
بوسه بر حنجر و حلقوم جدا می آ ید
قاسم قاسمی بيدهندي
@rozeh_1
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_علیه_السلام
باور نمی کردم گُذرها را ببندند
من را که می بینند درها را ببندند
خورشید بودم زیر نور ماه رفتم
جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم
در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم
این چند شب یک خواب راحت هم نکردم
من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت
این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت
امروز جان دادم اگر جانت سلامت
دندان من افتاد دندانت سلامت
حالا که می آیی کفن بردار حتما
ای یوسف من پیرهن بردار حتما
حالا که می آیی ستاره کم بیاور
با دخترانت گوشواره کم بیاور
حیرانم اما هیچکس حیران من نیست
باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست
اینجا برای خیزران لب را نیاری
آقا خدا ناکرده زینب را نیاری
اصلا ببین گل ها توان خار دارند؟
پرده نشینان طاقت بازار دارند؟
من راضی ام انگشتر من را بگیرند
وقت کنیزی دختر من را بگیرند
اینجا برای نعل پا دارند آنقدر
کنج تنور خانه جا دارند آنقدر
مهر و وفا که نه جفا دارند، اما
اینجا کفن نه بوریا دارند اما
باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد؟
حیف از سَرِ تو نیست زیرِ پا بیفتد؟
/علی اكبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#علیرضا_خاکساری
▶️
مسلم و مسعود و عبدالله و جندب آمده
کربلا ! حر و حبیب و جون و شوذب آمده
شمع و هفتاد و دو تا پروانه ی دلسوخته
آفتابی در حصار ماه و کوکب آمده
منبری نذر عقیله در حرم برپا شده
اهل کوفه! باز هم استاد مکتب آمده
@hosenih
کربلا تا کوفه را دیگر قرق باید کنند
عصمت الله عمه ی سادات زینب آمده
تک تک اصحاب گرم نوکری زینب اند
هاشمیون حافظان روسری زینب اند
در میان گور می لرزد ابوسفیان به خود
نسل فتنه طعمه ی روشنگری زینب اند
ذوالفقار در نیامش بر کسی پوشیده نیست
در تحیر از شکوه حیدری زینب اند
با دم کوبنده ی تکبیر غوغایی شده
کربلا با زینب کبری تماشایی شده
شد قیامت این صدای نفخ صور محشر است
محشرِ امروز اذان های علی اکبر است
عطر و بوی مجتبی دارد مصلای حرم
کربلا مبهوت و حیران حسن های حرم
در میان خیمه با عمه تبانی می کند
دختری شیرین زبان شیرین زبانی میکند
مشک ها پر میشود با دست آب ور از اب
خاطر اسوده سکینه خاطر آسوده رباب
گرم بازی با علی اصغر تمام بچه ها
دست پخت ام کلثوم است شام بچه ها
تا رقیه خواب می آید به چشم اطهرش
میشود دست عمو جان بالش زیر سرش
برقرار است امنیت در چادر ناموس دین
معجری دارد به سر بنت امیرالمومنین
تحت بیرق نجمه های خیمه در آسایش اند
با وجود حضرت عباس در آرامش اند
صاعقه اما زمین را رنگ ماتم می زند
جمع اهل بیت را یکباره بر هم می زند
نزد خود می خواند آقا ریگ های داغ را
پر کند انا الیه الراجعون آفاق را
گیرم آقا سر به راهش کرد ابن سعد را
وا کند از سر چگونه قاتلین بعد را
روضه مکشوف است پس دیگر چه جای گفتن است؟
دور تا دور خیام او سپاه دشمن است
باغ سبزی پای هر نامه نشانش داده اند
کربلا اصلا کجای آن شبیه گلشن است
یک دل سیر از فرات آبی ننوشیده حسین
شمر بی انصاف در فکر شریعه بستن است
از نگاه خواهرش سنگین ترین روضه ها
روضه ی سخت وداع و روضه ی دل کندن است
عرض اندامی کند بین تمام تیغ ها
خنجری که تشنه ی بوسه به پشت گردن است
@hosenih
از همین امروز تقسیم غنیمت می کنند
بین خولی و سنان دعوا سر پیراهن است
از منا تا نینوا چشم حریص ساربان
داد میزد هر قدم انگشترش مال من است
گریه هم دارد غمش زیرا که بعد از کربلا
قافله سالار زینب زاده ی ذی الجوشن است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#علیرضا_خاکساری
▶️
لحظه لحظه عمر خود را خرج حضرت میکنم
جز حرم جایی روم احساس غربت میکنم
حاجت خود را اگر یک شب بگیرم میروم
"لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم"
گریه ی در روضه اش یعنی همان خیرالعمل
اشک میریزم برای او ، عبادت میکنم
راه او یعنی همان إنا هدیناه السبیل
بچه هایم را بدین گونه هدایت میکنم
حوله ی احرام من شال عزای روضه هاست
حاجی کرببلایم قصد قربت میکنم
دور شش گوشه ش ذکر تلبیه سر میدهم
من خدا را زیر آن قبه زیارت میکنم
در لباس نوکری موی سپیدم آرزوست
تا نفس دارم درِ این خانه خدمت میکنم
استخوانی پیش پایم هم بیندازد بس است
من به یک لقمه از این سفره قناعت میکنم
حب مولایم برای من ملاک دوستی ست
من فقط با دوستدارانش رفاقت میکنم
زینت امروز روضه خون "زین الدین" هاست
از شهیدان هم میان روضه دعوت میکنم
با محرم با صفر اسلام جاوید است و بس
یادی از نطق امام پیر امت میکنم
امتداد روشن "هیهات من الذله" را
در میان روضه ها هرشب روایت میکنم
باز هم از جنس عهد مسلم و حرّ و حبیب
با حسین عصر خود تجدید بیعت میکنم
هم خودم هم بچه هایم هم پدر هم مادرم
هرچه دارم را فقط خرج ولایت میکنم
من به امید اجابت روز و شب با سوز دل
در قنوت خود تمنای شهادت میکنم
آمدم امشب بخوانم از شهید کربلا
روضه خوانش هستم و ذکر مصیبت میکنم
با سلام گریه دار "یا لثارات الحسین"
هرشب از مهدی زهرا کسب رخصت میکنم
زینب و کرب و بلا مرثیه ای مکشوفه است
به خود آقا قسم دارم رعایت میکنم
روضه هایش میبرد دل را به سوی کربلا
"بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا "
@hosenih
سالها از درد هجرش چشم زمزم گریه کرد
گریه کرد از غصه ، اما باز هم کم گریه کرد
نه فقط یعقوبی از هجر نگاه یوسفش
بلکه حتی آیه آیه سوره ی غم گریه کرد
پابه پای ناله ام در عرش موسی ناله زد
پابه پای گریه ام عیسی بن مریم گریه کرد
پیش از آن که ما بباریم از غم عظمای او
جبرییل از روضه هایش خواند و آدم گریه کرد
فاطمه منزل به منزل از منا تا نینوا
در میان قافله از فرط ماتم گریه کرد
قبل از انگشتر که بر انگشت آقا اشک ریخت
بی گمان در دست پرچم دار پرچم گریه کرد
کربلا با غربت اش آمد به استقبال شان
کربلا بر زائران خود دمادم گریه کرد
با تماشای علی در زیر هرم آفتاب
کربلا که جای خود حتی خدا هم گریه کرد
پیش چشمانش تداعی میشود صحرای خون
می تراود از لبش إنا الیه راجعون
@hosenih
دارد از یک سو سنان همراه لشگر میرسد
شمر از سویی دگر با چند خنجر میرسد
هم صدای طبل جنگ و هم صدای هلهله
هم صدای کیسه های مملو از زر میرسد
این طرف هفتاد و اندی مسلم بن عوسجه
آن طرف نیرو ولی چندین برابر میرسد
نه فقط تازه نفس هایی شبیه حرمله
پیرمرد چکمه پوشی با عصا سر میرسد
هرچه که دارم تصور میکنم انصاف نیست
گله ی گرگی برای یک کبوتر میرسد
هر که نعل تازه از بازار کوفه میخرد
ساعت اول نشد ساعات آخر میرسد
تا که خورجین از طلا و سکه آخر پر کند
خولی بی چشم و رو با پا نه با سر میرسد
مطمئنم به همین زودی قیامت میشود
جاده ی کرببلا دیگر به محشر میرسد
محشری که خستگی آن به قاسم میرسد
محشری که تشنگی آن به اصغر میرسد
به برادر تیر و تیغ و نیزه و چوب و عصا
تازیانه ، کعب نی ، سیلی به خواهر میرسد
کربلا آغاز درد و غصه های زینب است
شاهد زنجیرها بر دست و پای زینب است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#حسن_لطفی
▶️
قلم شدم بنویسم قسم به باور زینب
قسم به عشق ، حسین است نامِ دیگر زینب
حسین اول زینب حسین آخر زینب
دخیلِ چادر او آسمان و هفت فلک هم
فقیرِ درگَهِ او تا همیشه نان و نمک هم
نَه ما که مُلک و مَلک هم به زیر شهپرِ زینب
@hosenih
ملیکهی ملکوت و جلیلهی جبروت و
بهشتِ هر بَرَهوت و تمام ، غرق ثبوت و
و روشن است عَوالم به نورِ انورِ زینب
اگر به خُطبه نشیند علیست در کلماتش
اگر که جلوه کند فاطمه است در جلواتش
که زنگِ قافلهی عشق هم مسخر زینب
خداست مَحوِ حجابش نبیاست ماتِ نقابش
حسن زمانِ نمازش گرفته است به قابش
تمامِ خانهی زهرا به گِردِ محورِ زینب
اگر که پَرده تکانَد زمین به خاک نشاند
و هرچه هست در عالم به دورِ خویش دَوانَد
که میبَرند همه روزی از در زینب
حمایل است برایش دو تیغِ اَبروی عباس
نشسته نقشِ قدومش به رویِ زانوی عباس
به سینه است دو دستش همیشه در بَرِ زینب
صدای اکبرش آمد دَمِ اذان که رسیدیم
قدم گذار بر این خاک عمه جان که رسیدیم
دلش گرفت از اینجا دلِ مطهر زینب
برادران همه هستند در این زمان همه هستند
هزار شکر به گِردش که مَحرمان همه هستند
دو صف شدند رَوَد خیمه لشکرِ زینب
رسید و دید بلا را شنید همهمهها را
نشست و ریخت به معجر غبارِ کرببلا را
به گریه گفت مَرو آه حسین از سرِ زینب
چقدر حول و هیاهو چقدر نیزه در آنسو
چقدر تیغِ بلند و چقدر تیرِ سه پهلو
قسم به اینهمه بانو قسم به مادرِ زینب
بجای آب فقط سنگ و خار و سراب است
صدای نالهی من نَه که التماس رُباب است
بیا بزن دو سه باره گِره به معجرِ زینب
گذشت روزِ دهم شد دو طفلِ سوخته گُم شد
دوباره شانهی خانم اسیرِ زخمِ صدم شد
میانِ خیمه و گودال دویده یکسره زینب
چقدر نیزه کشیده میان دشت دویده
چقدر خورده زمین و گمان کنم که بُریده
و خیره مانده به جایی نگاهِ آخر زینب
دوید شیرزن آمد به جنگ تن به تن آمد
رسید موقعِ غارت برای پیرهن آمد
ولی چه دیر رسید و شکست پیکر زینب
میان آنهمه دشمن صدا زد ای سرِ بی تن
حرامی است و حرامی حسین چشم تو روشن
هزار دشمن و یک زن همه برابر زینب
@hosenih
به ناله گفت نخندید به خاک و خون ننشانید
به داد گفت نَدُزدید به هر طرف نکشانید
زد آنقدر زِ جگر داد سوخت حنجرِ زینب
"سری به نیزه بلنداست در برابر زینب
خداکند که نباشد سر برادر زینب"
رسیده ناقه* کجایی امیر لشکرِ زینب
*در مقاتل آمده است،امام سجاد علیهالسلام میفرمایند که ناقهی عریان من لنگ و علیل و ناقهی عمه مان لاغر و استخوانی بود.
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e