#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
بعد تو میون شعله ها و دود
گُلای خیمه شدن یاس کبود
میدونی بابا من از چی دلخورم
ما بودیم، حرمله بود، عمو نبود
دیگه از غارت گوشواره نگم
دیگه از درد گوش پاره نگم
حال و روز رباب و خودت ببین
دیگه از غارت گهواره نگم
شمع عمرم داره سو سو میزنه
منو هی دشمن بدخو میزنه
حرمله خبر داره که سیدم
لگداشو سمت پهلو میزنه
صد دفه جونم رسیده به لبم
بعد تو پایین نیومده تبم
دس به دیوار میگیرم تا پا بشم
همینم مدیون عمه زینبم
شبا ضربِ سیلی افطار منه
شاهدم این چشای تار منه
گوشِ اون دختری که زد منو رفت
ببین از رو نیزه، گوشوار منه؟
هی بهم میگن: آخه تو دختری
کو بابات که اینطوری در به دری؟
قربون سرت برم، غصه نخور
رو نی اَم از همه باباها سری
اگه دشمنت به ما خارجی گفت
اگه از سیلی رو گونه گُل شکفت
اگه پای نیزه ما رو میزنن
فدای سرت، تو از نیزه نیوفت
زندگی بی تو دیگه درد سره
این روزای من روزای آخره
جون نمیدم بابا تا نبوسمت
خرابه منتظرم، یادت نره
مرضیه نعیم امینی
@rozeh_1
#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
از سوی نیزه سرو خرامان خوش آمدی
ای گل به دامن گلِ ویران خوش آمدی
مرهم به زخم خار مغیلان خوش آمدی
مهمانِ ریگهای بیابان خوش آمدی
آغوش من شده پدرم سایبانِ تو
شرمنده ام خرابه شدم میزبان تو
خورشید من شبانه به گلشن رسیده ایی
با بوی نان و آتش و آهن رسیده ایی
این بار جای من ، تو به دامن رسیده ایی
ای باغبان به نیتِ چیدن رسیده ایی
چون چاره ایی به یک سر بی تن نداشتم
صورت به صورت تو پدر من گذاشتم
تا دستِ تیره ایی به روی نور می زند
بابا برای عمه دلم شور می زند
با کعبه نی عدوی تو بدجور می زند
تا آنکه دیده ایی بشود کور ، می زند
عجِل وفات ، گشته دعایم ببر مرا
در شام ، گریه گشته غذایم ببر مرا
با عمه آندمی که تو را روبروت کرد
ظالم به کینه پنجهٔ خود بین موت کرد
وانگَه نگاه نحس خودش بر گلوت کرد
لعنت به چکمه اش که تو را زیر و روت کرد
آن دم رسید بانگ حزینی به آسمان
گودال بود و زینب فریاد اَلامان
حامد آقایی
@rozeh_1
#حضرت_رقیه
#اسارت
کار به نوحوُا رسید روضه به ناله
کُنجِ تنور است آرزوی سه ساله
لشکرِ کرب و بلا به کوفه رسیده
چنگِ حرامی ست بینِ موی سه ساله
سمتِ حرم نانِ خشک پَرت نِمودند
بُغضِ عجیبی ست در گلوی سه ساله
عمّه چرا می زنند سنگ به نیزه
پیشِ نگاه تو پیشِ روی سه ساله
صحبتِ آویز نیست حرفِ کنیز است
کاش نَفهمد چه شد عموی سه ساله
زخم شده گردنِ امیرِ اسیران
رحم ندارد خدا عَدوی سه ساله
شام چه ها کرده که سکونتِ کوفه
شد وسطِ ندبه آرزوی سه ساله
حسین ایمانی
@rozeh_1
#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
صدای هِلهِله ها می کُشَد مرا امشب!
بگو که من شده ام عازمِ کجا امشب؟!
برای دیدنِ بابا چه خوب پَر می زد
نگاهِ زخمیِ من سویِ نیزه ها امشب
به یاد لحظه ی غارت چقدر نالیدم
ولی چه ساکت و آرام و بی صدا امشب!
در ازدحام و هیاهو عجیب لِه کردند
تمامِ بال و پَرَم را به زیرِ پا امشب!
به قصد کَندَنِ زیور به صورتم میزد
برید گوشِ مرا هم چه بی هوا امشب!
چقدر ضربه از این چوب خیزران خوردم
به جرم اینکه صدا می زنم تو را امشب!
محسن زعفرانیه
@rozeh_1
#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
همین که نامِ بلندت به هر زبان افتاد
چه شور و وِلوِله ای در دل جهان افتاد
برایِ ذکرِ مصیبت دلم گرفت آتش
و سیلِ گریه و ماتم به عمقِ جان افتاد
به وقتِ غارت و حمله چه بر سرت آمد؟
که شمر خسته شد و خولی از توان افتاد!
به روی نیزه و در جمع این حرامی ها
رقیه(س) دید تو را و نفس زنان، افتاد
یزید بیشرف اما میانِ بزمِ شراب
به جانِ زخمِ سر و صورت و دهان افتاد
به رویِ طشت طلا و به پیشِ چشم همه
چقدر روی لبت ردِّ خیزران افتاد!!
محسن زعفرانیه
@rozeh_1
#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
از غم هجر پدر ناله کشیدن سخت است
طعنه از حرمله و شمر شنیدن سخت است
چقدر بر تن تو زخم بیابان مانده
من بمیرم، به روی خار دویدن سخت است
چقدر جسم شما آب شده بی بی جان
غل و زنجیر به دنبال کشیدن سخت است
چشم تار تو شده علت افتادن ها
نیمه شب باشد و تاریک، ندیدن سخت است
تو که از عمر کمت خیر ندیدی بی بی
مثل زهرا، چقدر زود خمیدن سخت است
چقدر پشت سر قافله ها جا ماندی
این همه درد کشیدن، نرسیدن سخت است
به نوک نیزه نظر می کنی و می گویی:
دل از این ماه دل آرام بریدن سخت است
وحید محمدی
@rozeh_1
#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
باید که شرح داد خرابات طور را
پای تو ریخت زمزم اشک طهور را
باید که شست زلف تو را با گلاب ناب
چون راهبی که درک نموده حضور را
از بس که باد پنجه زده بین زلف تو
باید که باز کرد گره های کور را
پاهایم آبله زده بابا، عمو کجاست؟
باید عمو ادب بکند راه دور را
انبان به دوش خانه ی ما هم سری زدی
سهم خرابه کرده ای آیات نور را
همراه اشک، سوره ی کوثر بخوان پدر
بابا بخوان برای همه، این سطور را
حوریه را کنیزی منزل نمی برند
در بین طشت زمزمه کن "یا غیور" را
از روی نیزه زمزمه کن "ان یکاد" را
دیدی به دور قافله چشمان شور را؟
بخشیده ام به یمن حضور تو زجر را
اما نخواه تا که ببخشم تنور را
اما نخواه تا که ببخشم شراب را
طشت طلا و بوسه ی چوب جسور را
جان می دهم بیا و مرا تا نجف ببر
تا که دوباره حس بکنم آن غرور را ...
محسن حنیفی
@rozeh_1
#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
رمق نمانده به پاهای پر زآبله ام
توان نمانده به جسم اسیر سلسله ام
تو خود حدیث غمم را بخوان ز نیزه و کن
نگاه بر دل بشکسته ی پر از گله ام
اسارت و غل و زنجیر و تازییانه و سنگ
گرفته از من خسته تمام حوصله ام
تو درتنور تو در تشت و نیزه ها و من
میان کوچه و بازار و پشت قافله ام
اگر به دست من افتد فراق را بکشم
چقدر دور و دراز است از تو فاصله ام
عمو کجاست بیاید به داد ما برسد
کجاست تا که ببیند اسیر حرمله ام
من از یزید بگیرم تقاص خون تو را
قسم به فاطمه پیروز این مقاتله ام
کفن نداری و من هم کفن نمیخواهم
خدا گواست که خشنود ازاین معامله ام
ابراهیم میرزائی
@rozeh_1
❣﷽❣
💔#سینه_زنی_امام_حسین_ع
🖤#شور
🎼سبک : میگذرد کاروان
🏴http://eitaa.com/torkiy🏴
میون گودال حسین
نفس نفس میزنی
بال وپرت رو چرا
هِی به قفس میزنی
توو ازدهام میشنَوم
به خس خس افتاد گلوت
دارم می بینم که شمر
نشسته با چکمه روت
مونده زیر دست و پا تنت
دعوا شده سرِ پیرهنت
💔(وای حسینم)
بمیره زینب چِقدر
نیزه به پهلوت زدن
یه جای سالم دیگه
نداری روی بدن
پاتو نکش روو زمین
جلو چِشِ مادرم
بلند شو فکری بُکن
برای اهل حرم
قطعه قطعه شده پیکرت
لب تشنه بُریده شد سرت
💔(وای حسینم)
به سمت جسمت دارن
سواره مرکب میان
چیزی نموند از تنت
آخه دیگه چی میخان
داره به گوشم میاد
لِه شدن استخوون
پیچیده دور و برم
برادرم بوی خون
رفتی و من موندم با غمت
می میره زینب از ماتمت
💔(وای حسینم)
🖤هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
کانال باب الحوائج
اشعار ناب ( مداحی و مولودی ترکی و فارسی)
لینک کانال👇
http://eitaa.com/torkiy
---•••◇🔹️💢🔹️◇•••---
@torkiy
فاطی عالی سینه
🥀 #راه_شام 🥀
🏴http://eitaa.com/torkiy🏴
✍حاج یوسف معزی اردبیلی
گزورم چولی سیزیلدار
ایاقیم یاراسی عمه
گل اوزون یارامی باغلا
الیوون فداسی عمه
نیه تیز بی بی دویوبسان بو باشی بلالی قیزدان
آتاسی گیدن الیندن اوره گی یارالی قیزدان
قاچان اللری باشیندا یورولان عزالی قیزدان
اولنه کیمی آچیلماز باشیمون قراسی عمه
اوزولوب الیم بیلورسن نجه آشیانلردن
بدنیم منیم یورولدی بی بی تازیانلردن
نیه یولدا سن آییردون منی نازدانلردن
نیه کاروانون اولدوم غمه مبتلاسی عمه
غم هجرووه دوزوم یوخ دوتولوبدی قلب پارم
منی تک قویوب گیدوبسن گیجه گلدی اشکبارم
هایانا گیدوب سیخیلام کسیلوبدی راه چارم
گیدور آسمانه یردن اورگیم نواسی عمه
دیورم یقین واروندور گله قارداشون قیزیندان
کسولوب بوچولده لطفون بله قارداشون قیزیندان
چوخالوب غمی خبردوت هله قارداشون قیزیندان
کیچیگه گلوب همیشه بویوگون عطاسی عمه
بی بی باغبان غم ایلراولا گلستاندا گل کم
اورگیم دوتار دویونمه قاباقا دوشنده کولگم
بوگیجه اولوب قوتارام یوزیمی گورنمز اولکم
خوش اولار سنون الونله قیزیوین عزاسی عمه
قاچورام الیم باشیمدا سسیمه صدا ویرن یوخ
دیورم علی اکبر عوضینده جان دیین یوخ
یوزیمه آخاندا اشگیم گوزومون یاشین سیلن یوخ
چوخ اولوبدی زندگیمده باشیمون بلاسی عمه
فلک آغلادور ستمله گوزیمی آدامسیزام من
اثر محن ساراتدی یوزیمی آدامسیزام من
گورورم بو چولده تنها اوزیمی آدامسیزام من
اورگیمی گتدی درده فلکون جفاسی عمه
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
کانال باب الحوائج
اشعار ناب ( مداحی و مولودی ترکی و فارسی)
لینک کانال👇
http://eitaa.com/torkiy
---•••◇🔹️💢🔹️◇•••---
@torkiy
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_سجاد__ع__روضه
تو یادگار حسینی که کربلا دیدی
شبیه عمّهی مظلومهات بلا دیدی
"سری به نیزه بلند است" را شما دیدی
و غارت حرم و خیمهگاه را دیدی
دو چشم گریهی تو تا همیشه آباد است
در این سکوت تو صدها هزار فریاد است
برای گریهـات آقا اشاره کافی بود
همین که چشم تو بینَد سهساله کافی بود
گلوی نازک یک شیرخواره کافی بود
به آبدادن ذبحی نظاره کافی بود
تو را به غصّه چهلسال مبتلا دیدند
به لحظهْلحظهْ گریز تو کربلا دیدند
اگرچه عصر دهم قسمت تو غم گردید
که سایهی پدرت از سر تو کم گردید
نصیب تو فقط آه و غم و الم گردید
ز بار غصهی یاران قَدِ تو خم گردید
اگرچه تبْ نگهت را ز درد، تیره نمود
خدا برای امامت تو را ذخیره نمود
دلتْ ز داغِ اسارت غمِ فراوان داشت
دو پلک چشم ترِ تو همیشه باران داشت
همیشه خاطرِ تو یادی از شهیدان داشت
به سینه روضهی مکشوف چون هزاران داشت
سهشعبه دیدی و تیر و گلوی اصغر را
تو تیغ دیدی و خنجر به روی حنجر را
به نوک نی سرِ خورشید ماه قافله بود
نگاهبان سر شیرخواره حرمله بود
به دست و پای تو در این مسیر سلسله بود
غمی که کُشته تو را شام بود و هلهله بود
شهادت ارث شما بود و اعتبار شما
به ظلمْ سوی اسارت کشید کار شما
چه رفت بر دل غمدیدهات به دفن پدر
درون قبر زدی نالهای ز سوز جگر
سری نمانده کنی رو به سوی قبله دگر
رواست خون بشود جاری از غمت ز بصر
به دفن شاه شهیدان کفن نبود آنروز
به زیر آن همه نیزه بدن نبود آنروز
امام سجاد (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__نوحه
کنج خرابه امشب شام ما صحر شده
جلوه گر ماه رخ خونين پدر شده
ابتا يا حسين يا حسين يا حسين
--
اي عزيز قلب من (ديگر طاقت ندارم)3
غريبانه سرم را بر زانو مي گزارم
تو دعا کن همينجا پيش تو جان سپارم
--
از وقتي رفتي سفر (مرغ جانم افسرده)3
دور از دستان گرمت غنچه تو پژمرده
دخترک ناز تو از عدو سيلي خورده
--
اي نور چشم زهرا (کي بريده سرت را)3
کرده يتيمم از کين در طفلي دخترت را
الهي من بميرم نبينم حنجرت را
--
باباي مهربانم (اي همه احساس من)3
وقف غمهاي تو شد چشمه الماس من
پس چه شد لشگر تو کو عمو عباس من
****
حضرت رقیه (س)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar