eitaa logo
به کانال دفاع از خوبان بپیوندید ...
169 دنبال‌کننده
410 عکس
366 ویدیو
1 فایل
خداوندرحمن و رحیم است،اهل مهرورزی مهربانیِ همیشگی است.او اَعمال مِهرمندانه بندگان رامحبوب ومقبول،وافعال قَهرورزانه ایشان رامطرود ومغبون دانسته است.همواره بایداز حقوق کسانی که رفتار وگفتارخوب دارندویا اشتهاربخوبی دارند،دفاع کرد.چه در پشت سر وچه در پیش رو.
مشاهده در ایتا
دانلود
3 🔰تهنیت گویی عمر بن خطاب بعد از خطابه رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر، عمر بن خطاب نزد امیر مؤمنان علی علیه السلام آمده و به ایشان تبریک گفت؛ در مسند احمد آمده است: ...قال فلقيه عمر بعد ذلك فقال له هنياء يا بن أبي طالب أصبحت وأمسيت مولى كل مؤمن ومؤمنة . 📚مسند أحمد بن حنبل ج 4 ص 281 🔴پس از اين جريان عمر علی علیه السلام را ملاقات كرد و گفت: گوارای توباد اى پسر ابي طالب، صبح و شام نمودى در حاليكه مولاى من و مولاى هر مرد و زن با ايمان هستى. ✍️حمزه احمد زین بعد از نقل روایت می نویسد: اسناده حسن 📚المسند للامام احمد بن محمد بن حنبل ج 14 ص 185 ح 18391 شرحه و صنع فهارسه حمزة احمد الزین ✅سند این روایت حسن است. ✍️ملاعلى هروى بعد از نقل و شرح اين روايت می نویسد: 🔷(رواه أحمد) أي في مسنده، وأقل مرتبته أن يكون حسنا فلا التفات لمن قدح في ثبوت هذا الحديث 📚مرقاة المفاتيح ج 11 ص 258 🔶اين روايت را احمد در مسند خود نقل نموده است، كمترين درجه اين روایت اين است كه « حسن »باشد؛ پس کلام كسانى كه به اين حدیث ايراد گرفته‌اند، توجهی نمی شود. : تهنیت گویی عمر دلیل امامت تهنیت گویی عمر بن خطاب به دو وجه بر معنای اولویت در تصرف که اثبات کننده امامت حضرت امیر علیه السلام است، دلالت می کند: یکم: اصل تبریک و تهنیت گویی هیچ معنایی از حدیث غدیر جز « اولویت در تصرف » کمترین نسبتی با تبریک و تهنیت اصحاب ندارد، بدون تردید اموری مانند محبت و نصرت، با تبریک و شادباش سازگاری ندارد و این تنها « اولی به تصرف » بودن امیر مؤمنان علی علیه السلام است که به سبب حکایت از رهبری، زعامت ، تولی امور و سرپرستی بر مؤمنان زیبنده و موافق با تهنیت است. در نتیجه تبریک خلیفه دوم به امیر مؤمنان شاهدی است که نشان می دهد مخاطبان از سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله همین اولی بودن و تولی امر را فهمیده اند. دوم: لفظ « اصبحتَ » در کلام عمر عمر بن خطاب در روز غدیر پس از سخنرانی رسول خدا صلی الله علیه و آله با قید « اصبحتَ » به امیر مؤمنان تبریک گفته است، این لفظ در عبارت خلیفه دوم به معنای « صرت؛ شدی » است و به همین جهت بیان گر تحقق یک منصب نو و یک جایگاه جدید است، عبارت « اصبحت و امسیت » نیز بر استمرار این منصب تاکید دارد. در نتیجه عبارت خلیفه دوم به روشن دلالت گر آن است که از نگاه وی، حضرت امیر در روز غدیر، صاحب منصبی شده که تاکنون از آن بی بهره بوده است. این نکته ادعای شیعیان را ثابت می کند زیرا اولا اموری مانند محبت و نصرت مقید به زمان خاصی نیست که لفظ « اصبحت » برای آن بکار رود. ثانیا قرآن کریم، پیش از جریان غدیر، مؤمنان را دوستان و برادران یکدیگر خوانده است. به همین جهت، نصرت و محبت منصب جدید برای حضرت به شمار نمی آید. لذا تبریک خلیفه دوم با قید « اصبحت » امری فراتر از محبت و نصرت را برای حضرت ثابت می کند که اولویت و امامت است. اعتراف غزالی بر دلالت کلام عمر بر امامت امیر مؤمنان ✍️کلام عمر بن خطاب بر امامت و خلافت مولای الموحدین علی علیه السلام دلالت دارد؛ غزالی دراین باره می نویسد: 🔵واجمع الجماهير على متن الحديث من خطبته في يوم عيد يزحم باتفاق الجميع وهو يقول : ' من كنت مولاه فعلي مولاه ' فقال عمر بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي ومولى كل مولى فهذا تسليم ورضى وتحكيم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الرياسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى في قعقعة الرايات واشتباك ازدحام الخيول وفتح الأمصار وسقاهم كأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول : فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمنا قليلا . 📚سر العالمين وكشف ما في الدارين ج 1 ص 18 🔴از خطبه‌هاى رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) خطبه غدير خم است كه همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر كس من مولا و سرپرست او هستم، على مولا و سرپرست او است. عمر پس از اين فرمايش رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به على (عليه السلام) اين گونه تبريك گفت: «تبريك، تبريك، اى ابوالحسن، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاى ديگرى هستي.» اين سخن عمر حكايت از تسليم او در برابر فرمان پيامبر و امامت و رهبرى على (عليه السلام) و نشانه رضايتش از انتخاب على (عليه السلام) به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روز‌ها، عمر تحت تأثير هواى نفس و علاقه به رياست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلى تغيير داد و با لشكر كشى‌ها، برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمين‌هاى ديگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار كرد و از مصاديق اين سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا). پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معامله ‏اى كردند.