🏖
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرت_دلبر
🔍 #قسمت_بیست_پنجم
صدای قلبم در گوشم میپیچید
فقط خدا می داند که این تپش قلب صرفا از سر دوست داشتن نبود ، بلکه احساسات مختلف مثل:
ترس از دست دادن هر آنچه که ریسیده بودم...
ترس شعله کشیدن آتشی که خاکستر کرده بودم...
ترس از خدا و نگاه امام زمان ...
قلبم تند میزد اما خیلی مسلط گفتم :
+حالتو گاهی از عمه فاطمه میپرسم
از راحله خانوم هم پرسیدم
همینطور که سرش پایین بود گفت:
_ اونکه حال ظاهریمه میخوام حال واقعیم رو بدونی
خیس عرق شده بود ...
معذب بود ...
گفتم :
+ اگه حرفی هست که باید بشنوم بگو من کارم شنیدنه
ژست مشاورها را گرفتم و خودم را سراپا گوش نشان دادم
خدا را سپاس و هزاران سپاس برای آن جلسه و حرفهایی که مرتضای محجوب زد
حرفهایش زندگیم را آرام تر و حالم را بهتر کرد.
با خجالت تمام حرف میزد:
_ طیبه... طیبه خانوم خودت میدونی که اون تصمیم عجولانه تو چقدر به من صدمه زد
میدونم تو هم بیشتر از من نباشه کمتر زجر نکشیدی
ما هر دو در مقابل تصمیم دنیا بی دفاع بودیم
اما من و تو شاگردهای مامان فاطمه هستیم
شاگردهای باباهای با تقوامون
من و تو که مثل بقیه دختر ها و پسرها بی صاحب نبودیم
ما خدا داشتیم
دورادور از مامان فاطمه جویای زندگیت بودم خدا میدونه اگه امیر اینجوری مرد زندگی نمیشد نمیگذاشتم یک روز اضافه تو اون خونه بمونی
این را که گفت دیگر اشکهایم جاری شد ...
_ ولی ... ولی به لطف خدا امیر بهتر از هر مرد دیگه ای امانت دایی رو نگهداشت .
میدونم همش از زنیت تو بوده
میدونم اینقدر براش خوب بودی که تونستی کمکش کنی تا خوبیهای ذاتش نمایان بشه
وقتی که دیدم چطور برای رضای خدا تلاش میکنی راستش بهت حسودیم شد.
نیم نگاهی به منی که اشک امانم را بریده بود انداخت ...
_بهت حسودی کردم طیبه
تو محکم پای رضای خدا ایستادی و به منم یاد دادی که چیکار کنم
اون اوایل از حال بدم به شهدا پناه بردم
تو تفحص شهدا من خودم رو جستجو میکردم
خودم رو باید پیدا میکردم
مرتضایی که ادعاهای بزرگ داشت به اخلاص یه زن حسادت میکرد پس باید خودشو برای خدا میساخت تا عقب نمونه
طیبه عنایتها دیدم از شهدا
رفیقم شدن
باهاشون حرف میزدم
باهاشون زندگی کردم
کنارش درس خوندم
رفت و آمد بین دانشگاه و پادگان سخت بود ولی شد
باید خوب درس میخوندم
تا اینکه اونجا به واسطه کمکهایی که به خانواده شهدا میکردیم با راحله آشنا شدم
راحله همسر بسیجی شهیدی بود که خودم تفحصش کرده بودم ...
داستان اون تفحص و ارتباط من با اون شهید خودش داستان قشنگیه که بماند...
اونجا بودم وقتی بچه هاش روی تابوت بابا افتادن...
زن تنهایی که با ۳ فرزند با مشکلات فراوون دست و پنجه نرم میکرد
کل خانواده خودش یا شهید شده بودند یا به رحمت خدا رفته بودن
خانواد همسر مرحومش هم اغلب ساکن عراق بودن
یه هفته رفتم و آواره بیابونها شدم
یه هفته با خدا حرف زدم و در آخر تصمیم گرفتم
نمیشد این زن تنها رو رها کرد
وقتی بهش گفتم اولش نپذیرفت
اما اینقدر التماسش کردم تا باورم کرد
بهش گفتم من منت تو رو میکشم تا اجازه بدی نوکر تو و بچه های اون شهیدت باشم
طیبه ! شب عروسی وقتی با خشم بهم گفتی که با زندگیم چیکار کردم ؟
از ته دلم اون حرف رو زدم :
"من که هنوز کاری نکردم"
اون روز اول یک راه سخت بودم
الان ولی راه داره به سختیهای خودش میرسه
اینجاس که به کمکت نیاز دارم
از همون اول میدونستم گوشه ی این خیر دامن تو رو هم میگیره ، خدا خودش چیده
داشتن همسری که دنیاش با تو فرق داره ، تو رو وادار میکنه که با کار و کار و کار خودتو مشغول کنی من اینطوری سرپا موندم تا رابطه گرم بمونه
مسئولیت بچه ها و ارتباط با هر کدومشون یه پروسه سخته که به لطف مامان فاطمه تقریبا موفق شدم .
هم دانشگاه امام صادق تدریس میکنم و هم به پاسداری خودم مشغولم.
بعد از اینجا هم باید برم دانشگاه عهدواره فرزندان شهدا رو داریم من و سه تا بچه ها باید شرکت کنیم و من هم اونجا باید صحبت کنم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️
با خجالت گفت :
_ واسه همین انقدر مرتب اومدم
دعا کن بتونم خوب حرف بزنم
بعضی از دانشجوها با دنیای ما خیلی غریبن
آهی کشید و پرسید
_طیبه تو این راه کمکم میکنی ؟
اشکهایم را پاک کردم ، سرم قد یه کوه شده بود اما با لبخند تلخ و مسلط صحبت کردم :
+ببین مرتضی ... آقا مرتضی ... گفتنی ها رو خودت خوب گفتی
خیلی برات خوشحالم
جز این از پسر آقا سید و عمه فاطمه انتظار نمیرفت
نمیدونم چه کمکی از دستم بر میاد
میدونی که کوتاهی نمیکنم
ولی خودت هم میدونی که ما نباید ....
حرفم را قطع کرد
_ میدونم چی میگی
به همین نزدیکی وقت اذان قسم میخورم طیبه منو نمیبینی ، اصلا جایی که باشی نمیام
مگه به ضرورت
خودم میدونم که ما تا وقتی که زنده هستیم بااااید از هم فاصله بگیریم .
دو نفر که روحشون به هم گره خورده هیچ وقت نمیتونن عادی و معمولی با هم باشن
پس خیالت راحت
کمکی که ازت میخوام برای خودم نیست
+ پس چی ... واضح بگو لطفا چه کاری از دستم برمیاد
_میخوام باهات معامله کنم
راحله ۲ تا پسر داره و یه جمیله ، جمیله با تو
در عوض محمدت با من
تو هوای جمیله رو داشته باش
همه جوره سر محمد برات جبران میکنم
تو خواهری کن برام
ببین چیکار میکنم واسه پسرت.
معامله وسوسه انگیزی بود...
کمی تامل کردم و گفتم :
+ حرفی نمیمونه آقای برادر ، من چه تو تلافی کنی چه نه حتما هوای جمیله رو دارم ، پس برو با خیال راحت به آرمانهات برس ...
نفسی از سر آسودگی کشید
بلند شدم و برایش چای ریختم
نگاهم به موبایلم افتاد
امیر چند تا پیام داده بود :
_ خوبی عشقم ...
همه چی روبراهه ...
موفق باشی همسر توانمند من ...
زیر لب لبخند زدم
من جمیله و راحله را زیر پر و بالم گرفتم
اما هر کاری که من انجام دادم هزاران هزاران هزاران هزار برابرش را هزاران هزار برابرش را مرتضی برایم جبران کرد...
بازیهای روزگار عجیب بود و عجیب بود و عجیب...
#ادامه_دارد ...
❀✤✾᪥❀ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟✤
💌
یـــک نــــفــــس یــــاد خـــدا🌱
یــک ســبــد خــاطـر آسوده و شاد
یــک بـغـل شـبـنـم آرامـش صـبـح
یــک هــزار آیـنـه از جـنـس دعــا
هـــمـــه تـــقـــدیــم شـــما🌱
سلـــام 🍃😊
صـبـحـتـون پــر امــیـد و شـاد
روزتون سراسر مهر و خوشبختی
@azkhane_takhoda
33.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#با_قرآن_شروع_کنیم ☀️روزمان را
💖 امروزهمنعمتخداست 💖
💖 قــــدرش را بـــدانــیــم 💖
☀️صفحهامروز:۲۷_سورهبقرهآیه۱۷۷-۱۸۱
#تلاوت_یک_صفحه
#به_ترجمه_آیات_دقت_کنید
@azkhane_takhoda
1⃣
🌷 سـلـام بـر اهـالـی مـعـرفت🖐
❤️ عـجـب مـبـحـثـی امـروز بود
❌ واقعا اگه ما انسان معمولی ها
بــا زامــبـی هـا زنـدگی کـنـیـم
هـیـچـی کـه مـتـوجـه نمیشیم
⭕️ اصصلا لذتی هم در کار نیست
واقعا تفکرات بد گذشته مثثثل
زامبی ها زشت و تعفن آوردند 😱
2⃣
✅ نگیم دیگه 🤭👇
روح............
جسم............
فکر..............
زندگی ........
آرامش ......
خانواده.........
❌ دیگه هیچی از
انسان نمی مونه
⭕️ واقعا یک لحظه فکر کنیم
چراااااااااااااااااااا😐😏
باید اینطوری زندگی کنیم
بــاور کـنـیـد خـیـلی حـیفه
3⃣
💙 همیشه سعی کنیم در حال زندگی کنیم
🔴 از گــذشــتــه فــقــط عــبــرت بــگــیـریـم
✅ و بـا کـمـک ایـن دو آیـنـده رو بـسـازیـم
موااااااااااااافقی 😊
نظر شما چیه؟؟ اینجا بگو 👇👇
@Mfater1
4⃣
👈 بریم سراغ فرمول امروز 😊
✅ زندگی کردن بدون زامبی ها =
🔷 فرامــوشـی مـنـفـی هـا گـذشـتـه
🔷 در حال زندگی کردن و لذت بردن
حله دیگه 😉
AUD-20210909-WA0028.mp3
20.09M
💓 اگه کسی دنبال آرامش هست
حتما گوش بده ☺️
💢 #روی_خط_آرامش_۱
@azkhane_takhoda
از خــانــه تــا خــدا
1⃣ #حرف_خودمونی_۱۰ ✅ دیدی یه وقتایی حال دل آدم خـــوب نـــیســـت؟؟! 💓 بنظر من این یه اخطاره
1⃣
#حرف_خودمونی_۱۱
💝 هــمــه رو با عــشــق،
بدون منت داده بهت
❣برای بقیه چیزا هم گفته
ازم بخواه صدام کن،
من مهربونم💕من تورو
آفریدم روزیت با منه❗️
❤️ بــنــده ی مـن...........
گناه کردی❓❓❓
✅ مـن که گفتم توبه کن
گناه تو تبدیل به ثواب میکنم
⭕️ مــگـــه حــرررررر رو نــدیــدی
❌ چرا فکر میکنی دوستت ندارم
2⃣
🔹یه مادر اگر پنج تا بچه داشته باشه،
چهارتاش عالی باشن و یکیش معتاد،
شب میره میشینه جلو در تا همون
مــعـتــاددددددده بـیـاد خـووووونه!
💓 چـــــووووووون مـــــادررررره❗️
بــــــچـــشــو دوســــت دااااره❗️
بـــــــزرررگـــــش کـــرددددده ❗️
💝 تــــــو ســـــاخــتــه ی خـــدایی...
خـــــــودددش آفـــــریــــدتــــت...
دوووووستـــــــت دارررررره...💕
مــــــطـــــمئــــن بـــــااااااااش 💯
❌ آدمی که فکر کنه خدا دوستش
نــــداره خیلی خطرناک میشه🚫
3⃣
❌ چون فکر میکنه دیگه جایی پیش
خدا نداره و حتی اسم توبه رو هم
نـــبـــایـــد بــه زبــوووووونــش بـــیـــاره
⭕️ هــــــرلـــحـــظــــه مـــنــتــظـــر حــــال
گـــــــــیــــری هـــای خــــداســـــت...
🔴 و بـــرای همین هر اتفاق بدی که
براش میفته ربطش میده به همون
دوست نداشتنه و کم کم باعث میشه
بااااااا خــــــداااااااا #لـــج کــنـــــه❗️📛
#ادامه_دارد
از خــانــه تــا خــدا
🍃🌼🌼🌼 ✅ خلاصهی #درس_هشتم: جز خدا کی میتونه آدمو عزیز کنه؟ 🍃🌼🌼🌼 ☑️ توی این درس میخوایم یکی دیگه
💕
سلام اسم خداست 🤩
شبتون نورانی و معنوی
حالتون چطوریاس؟؟ 😍
💕
1⃣🍃🌷🌷🌷
✅ خلاصهی #درس_نهم:
اگگگگه خداااا بــزرگه،
بزرگی ما چه معنایی داره؟
🍃🌷🌷🌷
☑️ توی این درس میخوایم
دربارۀ خودبرتربینی صحبت
کنیم که خیلی صفت خطرناکیه
❌ و اگه بخوایم از وجودمون بیرونش
کنیم، یه راه اصلی و مهم داره که
معمولا کمتر ازش حرف می زنیم.
❓ خودبرتربینی چی هست؟
▫️طبق گفته امام صادق علیه السلام،
هر کسی بر این باور باشه که از دیگران
برتره، خودبرتر بینه و از مستکبران
حساب میشه.
▫️حتی اگه گناهکاری رو ببینه و به خاطر
بیگناهی و پاکدامنی خودش، خودش
رو از اون برتر بدونه.
▫️چرا؟ چون ممکنه که اون گناهکاره
آمرزیده بشه و بهتر از اون آدم
پـــاکداااااامـــن بـــبـبببشــــــــــه.