1️⃣ یکی اون جایی که فرمود:
«ما اعرافی هستیم که خدای عزّوجلّ
شناخته نمیشود مگر از راه شناخت ما»
2️⃣ و یکی هم اون جایی که فرمود:
«اگر خداوند تبارک و تعالی اراده میکرد، خودش را به مردم [بدون واسطه] میشناساند؛ امّا ما را به عنوان درهای [معرفت] و صراطِ [مستقیم] و راه خودش و آن جانبی قرار داد که از سوی آن به سمت خدا میروند».
⁉️ چرا فکر کردیم برای رسیدن به معرفت خدا و معرّفی خدا به دیگران، باید مستقل از قرآن و روایات عمل کنیم؟
⛔️به قدری توی شناخت خدا از خود خدا و
اهل بیت علیهم السلام فاصله گرفتیم که اوضاعمون شده اینی که توی درسای خداشناسی دینیِ مدرسه و معارف دانشگاه و اصول عقاید حوزه می بینید.
👈 خدایی رو معرفی میکنن که باهاش
هیچ حسی نمیشه گرفت. 😐
❓این همه درس دینی و معارف، چرا انگیزۀ بندگیِ خدا رو توی ماها زیاد نکرد؟
‼️ اگه امیر المؤمنین علی
علیه السلام فرمود:
🔴 «اگر پردهها کنار برود، بر یقین من
چیزی افزوده نخواهد شد»،
این ویژگی، تنها برای امیرالمؤمنین علیه
السلام نیست، برای همۀ اهل بیته.
❌حالا ما این اهل بیتی که نشستن
روبروی خدا و دارن از فاصلۀ «فکانَ قابَ قَوسینِ اَو اَدنیٰ» تماشاش میکنن و خدا رو به ما معرفی میکنن، گذاشتیم کنار و یه شبحی رو با خیالات خودمون درست کردیم و داریم دربارَش حرف میزنیم و توصیفش میکنیم؟
✅ خدایی که ما توی فطرتمون
میشناسیم، فقط و فقط با خدایی که
قرآن و اهل بیت علیهم السلام معرفی
میکنن تطبیق داره.
⬅️ به همین دلیلم شما با خدای جوشن
کبیر و خدای ابوحمزه، خیلی احساس
نزدیکی میکنی تا این شبحی که به اسم
خدا به ما معرفی کردن.
🔰 این معنای اول معرفت خدا به
وسیلۀ اهل بیت علیهم السلام بود.
#خلاصهدرسنوزدهم