از خــانــه تــا خــدا
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 ✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿ #قسمتهجدهم ✅ میگویند مجنون همراه عده ای دیگر
بسم الله الرحمن الرحیم💚
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
#قسمتنوزدهم
❄️ مثل برفی در انتهای زمستان ❄️
حتماً یادتون هست که دو هفته قبل
حسابی مریض شده بودم.
اون موقع دکتر برام یه چکاپ نوشت و قرار شد خوب که شدم برم انجامشون بدم.
من هم برنامه ریزی کردم که امروز که همسرخان خونه ست، خانوم کوچولو رو بذارم پیشش و برم آزمایشگاه. دیشب هم زود شام خوردم و همه چیز رو برای رفتن آماده کردم. بعد صبح زود که همه خواب بودن بیدار شدم و آروم آماده شدم که برم. ( آزماشگاه نزدیک خونه مونه و پیاده ۵ دقیقه هم نمیشه.) ...
🔷 دم در که رسیدم حس کردم موقع رد
شدن ماشینها صدای شلپ شلپ آب از
زیر چرخشون میاد. یعنی زمین خیسه.
🔴 اولش اهمیت ندادم و گفتم شاید
اشتباه کردم. آخه دیشب هوا حال
باریدن نداشت. با این حال برای این
که بدونم باید چتر بردارم یا نه رفتم از
پنجره بیرون رو نگاه کنم که دیدم
وااااااااای! همه جا یکدست سفیده!
😊 باور کردنی نبود ... من که فکر باریدن
بارون رو هم نمیکردم، یهو میدیدم
همه جا پوشیده از برفه! ...
😍 اینهمه برف کی بایده بود که من
نفهمیده بودم! بعداً وقتی همسرخان
بیدار شد و این حجم از برف رو دید اون
هم چشمهاش گرد شد و تا چند لحظه
نمیدونست چی باید بگه ...
💓 اما این حقیقتی بود جلوی چشمهای
ما ... یک حقیقت شادیبخش ...
✅ در تمام مدتی که شادمانه توی برفها
قدم میزدم و به سمت آزمایشگاه
میرفتم و مردم رو میدیدم که همه
مثل خودم بهت زده، اما شادمان در
زیر بارش یکریز برف سر کارهایشان
میرفتند، کلمات آهنگین این آیه در
فکرم نواخته میشد:
❤️ الله الذی یرسل الریاح فتثیر سحابا
فیبسطه فی السماء کیف یشاء و
یجعله کسفا. فتری الودق یخرج من
خلاله. فاذا اصاب به من یشاء من
عباده اذا هم یستبشرون ...
🔷 ( خداست که بادها را می فرستد تا
ابری را حرکت دهند، سپس آن را در
آسمان آنگونه که بخواهد می گسترد و
آن را قطعه هایی روی هم قرار
می دهد، سپس باران را می بینی که از
لابلای آن بیرون می آید. وقتی باران بر
سر آن بندگانی که خدا میخواهد فرو
میریزد، در آن حال شادمان میشوند) .
#ادامهدارد
🍃 دل خوشی زندگی ام
💔 آدمهای عادی وقتی دلشان از من
میگیرد و میفهمم که حق با آنهاست،
دست و پا میزنم تا دلشان را از خودم
راضی کنم. راضی که نمیشوند،
🔴 آرام و قرار از کفم میرود.
راضی که میشوند، انگار دنیا را
به دست آوردهام.
🔷 حالا فکرش را بکن من یقین دارم که
دل تو از من گرفته 😔
و نمیدانم با دست و پا زدنهایم
دلت را به دست آوردهام یا نه.
❓ حالا تو بگو چگونه آرام و قرار
داشته باشم؟ و به من بگو بدون
آرامش، چگونه دل به زندگی خوش
کنم. حرفی بزن و دلم را آرام کن.
🙏 از من راضی هستی آقا!
❤️ شبت بخیر دلخوشی زندگیام!
#شببخیر
#بهانهبودن
#امامزمان
@azkhane_takhoda
🌷 صبح
🌿 از راه رسید
🌷 قلمت را بردار
🌿 سر هر شاخه سلامے بنشان
🌷 سلام
🌿 صبح قشنگتون بخیر
🌷 روزگارتون از رحمت لبریز
🌿 سفره هاتون از نعمت سرشار
🌷 دلتون خوش،خوشیهاتون پایدار
🌿 زندگیتون پر باشد
🌷ا ز خوشبختیهاے ماندگار
سلام صبحتون بخیر و شادے
@azkhane_takhoda
از خــانــه تــا خــدا
#حرفخودمونی۴۱ ✅ انگار موندیم تو رودربایستی با خدا! خب بالاخره خداست،نمیشه به دستور
#حرفخودمونی۴۲
🔴 اینکه فکر میکنیم اگر دیندار باشیم
از زندگی نمیتونیم لذت ببریم
و اگر بی دین باشیم با گناه میتونیم
کلی تو زندگی کیف کنیم هم یکی
دیگه از تصورات غلط ماست!!😉
✅ ببینید!
چاقو،چاقوعه!🔪
⭕️ براش فرقی نداره طرف
دین داره،یا بی دین!
اگر بخوره به بدن،زخمی میکنه!
🔷 گناهم همینه!😊
✅ براش فرقی نداره طرفش
دیندار هست یا نیست!
به هرحال آسیب خودشو میرسونه!
✅ پس یکی از مهمترین مسائل
که کمک میکنه به ترک گناه ما،
🔴 اینه که این رو بفهمیم که
دین یه برنامه است
برای #خوبزندگیکردن ✅
🔷 وقتی به این درک برسیم،
ترک خیلی از گناه ها
برامون آسون میشه😍
🔹 و از همه مهمتر،
اونوقت از دینداری خودمون
کلی لذت میبریم!😍
💙 و بابت هر نفسی که میکشیم
خدا رو شکر میکنیم که با
اصرارهاش،تهدیدهاش و تشویق
هاش ما رو هُل میده به سمت
#خوبزندگیکردن !
😇🤗
#ادامهدارد
13.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# ماجراهایسیدکاظموامیرحسین
#قسمتهشتم
🔴 داره میگه اسلام همه زندگی
مارو محدود کرده😡
⭕️ پوشش منو
پوشش دخترا رو ☹️
هرکاری میخوایم بکنیم
یه چیزی میگه...
🔷 این قسمت لباس پاره پاره و
هالیوودی امیرحسین 😁🤭
@azkhane_takhoda
از خــانــه تــا خــدا
بسم الله الرحمن الرحیم💚 ✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿ #قسمتنوزدهم ❄️ مثل برفی در انتهای زمستان ❄️ حتماً
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
#قسمتبیست
🔴 و بعد به خودم نهیب زدم :
فانظر الی آثار رحمت الله ...
ببین که این برف چیزی از یک
معجزه کم نداره. بعد از یک زمستان
کامل بی برفی که حتی بارون هم
به زور میبارید، یهو همچین برفی
باریده، اون هم بدون هیچ مقدمه
ای ... مدتهاست تهران این حجم
برف رو به خودش ندیده! ...
💓 نور امید دلم رو پر کرد. فهمیدم
که همیشه #معجزه میتونه اتفاق
بیفته. حتی معجزه ای به این واضحی ...
🔷 بعد به زندگیم فکر کردم. به این که
پس حتما میشه امیدوار بود یه روزی
#تلاشهایمن هم به ثمر بشینه.
❤️ میشه اون معجزه بزرگ توی زندگی
من هم اتفاق بیفته. میشه در کویر
زندگی من هم بارون عشق بباره ...
🌸 میشه تمام اون چیزهایی که الان به
نظر من محال میاد رو روزی با
چشمهای خودم ببینم و بابتش خداوند
رو شکر کنم ... درست مثل این برف
که تا این حد غیر منتظره بود و تا این
حد شادیبخش ... .
🟢 شک نداشتم که خداوند میتونه زندگی
مرده من رو هم زنده کنه و موقع
بارش رحمتهاش بر سر خودم و
زندگیم، من هم یکی از همون اذا
هم یستبشرون باشم ...
🌷 حالا در راستای " از تو حرکت، از خدا
برکت" یک کم هم از کارهام بگم
تا بدونین با چه رضوان با اراده ای
طرف هستین:
✅ * امروز برای اولین بار یک کمی آرایش
کردم و سرویس مرواریدم رو هم
انداختم. همسرخان یک کم چپ چپ
نگاهم کرد و اول چیزی نگفت.
😊 اما قشنگ معلوم بود احساس خطر
کرده! بعد از مدتی تجزیه و تحلیل
خیال کرد برای رفتن به آزمایشگاه
اینقدر به خودم رسیدم.
( آخه تست قندم دو ساعته بود و باید دوباره نزدیک ظهر میرفتم آزمایشکاه) ...
🔴 بعد وقتی موقع بیرون رفتن همه
آرایشها رو پاک کردم همینطور به من
خیره مونده بود. طفلکی آخرش هم
نفهمید چی بود و چی شد و
حالا قراره چی بشه!