eitaa logo
« ازخودم خالی ام کن »
1.5هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
139 فایل
سفری از«خودِخیالی» به «خودِحقیقی»به وسعتی فراتر ازخلقتِ لایتناهی..... #جسم #ذهن #روان #روح زیرنظر محمدعارف روحانی نژاد،مدیرعامل مؤسسه تخصصی انسان شناسی ابعادی «نویسنده کتابهای قلب حیات» مشاوره وسوال: ۰۹۳۳۳۶۶۸۴۲۳ - @dr_aref پشتیبانی: @Ad_azkhodam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 فاطمه (س) الگوی کسانی است که...فاطمه « سلام الله علیها »، الگوى كسانى است كه بيش‌تر از خودشان هستند و بيش‌تر از رفاه و عدالت و تكامل را مى‌خواهند! #️⃣ 🏝@azkhodam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰لحظه شمارِ آمدنِ منجی یک کودک شجاع فلسطینی در مقابل نیروهای اسرائیلی : "این سرزمین من است، می فهمی؟!" 🏝@azkhodam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1.21M
🔰 لحظه ها را دریاب 🏝@azkhodam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 آنچه او می‌خواهد... ❞ فاطمه « علیها سلام » به حكومتى دل‏بسته، كه نه تنها پرستار، كه آموزگار باشد؛ و آن ‏هم نه آموزگار علم و سواد و دانش و صنعت؛ كه آموزگار تمامى دنياها و تمامى عوالمى كه انسانِ بزرگ در پيش دارد. #️⃣ 🏝@azkhodam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 سحر خیزی « چلهٔ هشتم » 🌙 در روز سی و یکم از برنامه ی چهل روز سحر خیزی هستیم 💭 چه دقیق فرمود نغمه خوانِ شیرازی:💭 ساغر ما که حریفان دگر می نوشند ما تحمل نکنیم ار تو روا می داری ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود می بری و زحمت ما می داری تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم از که می نالی و فریاد چرا می داری حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند سعی نابرده چه امید عطا می داری « سحر وقت مشارطه است ،«» 🌙 🏝@azkhodam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Apr 26, 04.15 AM_Karaoke.mp3
1.76M
🎶 صدای استاد موحدی « لذت ببرید » 🔰 سحر خیزی ساغر ما که حریفان دگر می نوشند ما تحمل نکنیم ار تو روا می داری 🌙 🏝@azkhodam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.71M
🔰 سحرخیزی و مو شکافی اشعار سحر دو کس را سپاس ، یک حق شناس و یکی حد شناس « حد خود را بشناسیم » پشتیبان« @Ad_azkhodam » 🏝@azkhodam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 همراه با محبوبهٔ خدا 🎥 مقام معظم رهبری بعد از مراسم دیشب، به آقای رسولی فرمودند این مرثیه‌ی شما (اشاره به شعر ‎)‌ کار چند منبر رو با هم کرد. 🍃🌹🍃 🏝@azkhodam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.44M
🔰 در اوج معرفت الگو برای همه ابعاد انسانی 🏝@azkhodam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰فاطمه الگوی ما نیست! ❞ گفته بود فاطمه‌الگوى ما نيست ... اگر اين زن‌هاى بزرگ كار و تلاش و علم و هنر، توانستند كه از محدوده‌ى خانه و پدر و مادر و هم‌وطن خود بيرون بيايند؛ و اگر توانستند كه به‌خاطر ديگران، از صورت و جان خود بگذرند؛ و اگر توانستند، نه به‌خاطر آزادى و عدالت و رفاه و تكامل و... كه به‌خاطر رشد انسان كارى بكنند، تازه مى‌توانند فاطمه را الگو بگيرند و در اين كاروان، مى‌توانند همراه او باشند. #️⃣ 🏝@azkhodam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰سحرخیزی ▫️ ادامه ی 🔘 « قصه بلوهر و یوذاسف » 🖱 ( صفحه ۷ ) 💠 در ذکر تمثیلاتی که مشتمل است بر توضیح عیب های بسیار از دنیا 📚 نقل از کتاب عین الحیات علامه مجلسی رحمت الله علیه ⬅️ آن مرد گفت که: اکنون رخنه این سخن را دانستم و آن رخنه را سد می‌کنم که فسادی از آن حاصل نشود انشاءالله تعالی. بدان - ای وزیر - که پادشاه گمان برده است به تو که می‌خواهی که پادشاه دست از سلطنت بردارد و تو پادشاهی را بعد از او متصرف شوی. چاره‌اش آن است که چون صبح شود جامه‌ها و زینتهای خود را بیندازی و کهنه‌ترین لباس عبادت کنندگان را بپوشی و موی سر خود را بتراشی، و به این حال به در خانه پادشاه روی. به درستی که پادشاه تو را خواهد طلبید و از علت این فعل از تو سؤال خواهد نمود. پس جواب بگو که: همان چیزی است که دیروز مرا به آن می‌خواندی، و سزاوار نیست که کسی رأیی برای دوست و مصاحب خود بپسندد و خود با او موافقت ننماید و بر مشقت آن امر صبر نکند؛ و گمان من آن است که آنچه به آن دعوت نمودی دیروز، محض خیر و صلاح است و بهتر است از این حالی که داریم. ای پادشاه من مهیا شده‌ام. هر وقت که اراده می‌فرمایی برخیز که متوجه آن کار شویم. پس وزیر به فرموده آن مرد عمل نمود، و به سبب آن از دل پادشاه به در رفت آنچه به او گمان برده بود. پس پادشاه امر فرمود که جمیع عباد را از بلاد او بیرون کنند و وعید کشتن نمود ایشان را، و همگی گریختند و مخفی شدند. پس پادشاه روزی به عزم شکار بیرون رفت. چشمش بر دو شخص افتاد از دور، امر به احضار ایشان فرمود. چون بیاوردند ایشان را، دو عابد بودند. به ایشان گفت که: چرا از بلاد من بیرون نرفته‌اید؟ ایشان گفتند که: رسولان تو امر تو را به ما رسانیدند و اینک ما عزم بیرون رفتن داریم. پادشاه گفت که: چرا پیاده می‌روید؟ ایشان گفتند که: ما مردم ضعیفیم و چهارپا و توشه نداریم و به این سبب دیر از ملک تو بیرون رفته‌ایم. پادشاه گفت که: کسی که از مرگ می‌ترسد چنین شتاب می‌کند در بیرون رفتن بی‌توشه و مرکب؟ ایشان گفتند که: ما از مرگ نمی‌ترسیم، بلکه سُرور و روشنی چشم ما در مرگ است. پادشاه گفت که: چگونه از مرگ نمی‌ترسید و حال آن که خود می‌گویید که: رسولان تو آمدند و وعده کشتن به ما دادند، و اینک در عزم بیرون رفتنیم. همین است گریختن از مرگ. ایشان گفتند که: گریختن ما از مرگ نه از ترس مرگ است. گمان مبر که ما از تو می‌ترسیم، ولیکن از آن می‌گریزیم که مبادا خود به دست خود، خود را به کشتن دهیم و نزد خدا معاقب گردیم. پس پادشاه در غضب شد و فرمود که آن دو عابد را به آتش سوختند. و امر کرد به گرفتن عابدان و اهل دین در مملکت خود و فرمود که هر جا که ایشان را بیابند به آتش بسوزانند. پس رئیسان بت‌پرستان همگی همت خود را مصروف گردانیدند بر طلب عباد و زهاد. و جمعی کثیر از ایشان را به آتش سوختند. و به این سبب شایع شد در مملکت هند که مردگان خود را به آتش بسوزانند، و تا امروز باقی مانده است این سنت در میان ایشان. و در جمیع ممالک هند قلیلی از عباد و اهل دین ماندند که نخواستند که از آن بلاد بیرون روند، و غایب و مختفی شدند که شاید قلیلی از مردم را که قابل دانند هدایت نمایند. پس بزرگ شد پسر پادشاه، و نشو و نما کرد با نهایت قوت و قدرت، و حسن و جمال، و عقل و علم و کمال. ولیکن هیچ چیز از آداب به او تعلیم ننموده بودند، مگر چیزی چند که پادشاهان به آن محتاج می‌باشند از آداب ملوک. و ذکر مرگ و زوال و فنا و نیستی نزد او مذکور نساخته بودند. ⬅️ و حق تعالی به آن پسر از دانش و دریافت و حفظ، مرتبه‌ای کرامت فرموده بود که عقلها در آن حیران بود و مردم از آن تعجب می‌نمودند. و پدر او نمی‌دانست که از این حالت و مرتبه آن پسر خوشحال باشد یا آزرده، زیرا که می‌ترسید که این فهم و قابلیت باعث حصول آن امری شود که آن منجم دانا در شان او خبر داده بود. پس چون پسر به فراست دریافت که: او را در آن شهر محبوس گردانیده‌اند، و از بیرون رفتن او مضایقه می‌نمایند، و از گفت و شنید مردم بیگانه او را منع می‌نمایند، و پاسبانان به حراست و حفظ او قیام نموده‌اند، شکی در خاطر او به هم رسید و در سبب آن حیران ماند و ساکت شد، و در خاطر خود گفت که: این جماعت صلاح مرا بهتر می‌دانند. و چون سن و تجربه‌اش زیاده شد و عملش افزونتر شد، با خود اندیشه کرد که: این جماعت را بر من فضیلتی در عقل و دانایی نیست، و مرا در امور، تقلید ایشان نمودن سزاوار نیست. پس اراده کرد که چون پدرش به نزد او آید این امر را از او سؤال نماید. باز اندیشه کرد که این امر البته از جانب پدر من است، و او مرا بر این سِرّ مطلع نخواهد گردانید. پس باید که از کسی معلوم کنم که امید استکشاف این امر از او داشته باشم. ۷ 🏝@azkhodam ⚪️ ادامه دارد ⚪️