هدایت شده از مدرسه درسگفتار آفاق
⭕️هفته چهارم؛ پنجشنبه ۴ اسفندماه⭕️
⏰ رأس ساعت ۱۵
▫️زن و بدن
▫️دکتر مریم منصوری
▪️تحولات مفهومی حجاب
▪️حجتالاسلام دکتر مجید دهقان
@Afaghehekmat
#رویداد_ایدهپردازی_حجاب
❇️ اندیشکده فکر فردا و دفتر مطالعات گفتمان انقلاب اسلامی برگزار میکنند:
💥سلسله نشست های حجاب، ملاحظات و الزامات حکمرانی.💥
✅ با حضور اساتید برجسته حوزه و دانشگاه و فعالان حوزه عفاف و حجاب.
🗓 زمان: 6 بهمن تا 20 اسفندماه 1401 (حوزه علمیه قم)
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
📝 همچنین اندیشوران و پژوهشگران محترم میتوانند تا تاریخ ۲۰ اسفند ایدههای خود در زمینه گسترش فرهنگ عفاف و حجاب را ارسال کنند.
🔰در پایان از ایدههای برگزیده تقدیر خواهد شد.
💢 طرحهای خود را به لینک زیر ارسال فرمایید:
📮https://eitaa.com/joinchat/1819803948Cabfe3ec831
@fekrefarda
@D_gofteman
🔻پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐|@asrezanan_ir|
"کودک و آرمانشهر"
✍مریم منصوری
شامگاه نیمهی شعبان، شبکه پویا، یکی از جذابترین انیمیشینهای متاخر شرکت والتدیزنی را پخش میکرد. Zootopia یا شهر وحش، نام پویانمایی شدیدا جذابی بود که نه بچهها، بلکه والدین را هم میخکوب میکرد. دخترک خرگوش روستایی برای تحقق آرزویش که پلیسشدن شهر بود، به آنجا مهاجرت کرد. او که ابتدا از جانب اطرافیان طرد شده بود، با کمک گرفتن از یک روباه نر، به دنبال یک پروندهی مشکوک، تلاش میکرد تا توانمندی خود را به رئیس پلیس اثبات نماید. ۷۵درصد داستان، بدون هیچ قضاوت و هنجاری، صرفا به توصیف کاملا خیرهکننده ی این وضعیت رقم خورد. اما در باقی داستان، که اوج داستان نیز بود، تمام تلاش داستاننویس بر این موضوع شد تا ثابت کند حتی در مورد حیوانات نیز هیچ امر تکوینی و ثابتی در خلقت این موجودات رقم نخورده و هرگونه تصور ثابت، مثلا در نظر گرفتن توحش برای حیوانات وحشی، 《احمقانه، غیرمسئولانه و کوتهبینانه》 است و «زن»، محور و مدار این شهر است.
زوتوپیا، شهر حیوانی آرمانی است که «طبیعت»، آن هم در سیالترین و متکثرترین حالتش، هر نوع ثباتِ نه روحمندِ مبتنی بر فضیلت را، بلکه ثباتِ بدنمند را نیز نفی میکند. به عبارتی، حتی زیستشناسی به یک "گفتمان زمانمند" تقلیل مییابد که صرفا، به دلیل اجماع عدهای یک سری دادهها موضوعیت یافتهاند و ممکن است بعد از گذر زمان، دادههای متفاوت و بلکه متناقضی عیان شوند.
وقتی دخترم لحظهای چشمش را از صفحهی تلویزیون شبکهی پویا برنمیچید، یک نگاهم خیره به او و یک نگاهم خیره به تلویزیونی بود که در گوشهاش مدام "یامهدی" به چشم میخورد. روزی که بناست از جامعهای سخن بگوییم که در آن، خَلق و خُلق به وحدت میرسد و تکوین و تشریع و تقنین همسو میشود، جامعهای جلوی چشمان او ترسیم میشد که نه تنها اصل بر حیوانیت است و هر آرمان شهر انسانی، با جایگزینی زوتوپیا با اتوپیا نفی میشود، بلکه خبری هم از نظام احسن نیست، خبری از طبیعت و بدنی که اگر او را بر هم بزنی او با تو مکر میکند، هستیات را بر باد میدهد و امکان زندگی را از تو سلب میکند نیست، و نه تنها خیر و فضیلتی فراتر از امر بدنی و زیستی یافت نمی شود، بلکه امر بدنی و زیستی هم کاملا در فضایی برآمده از سیالیت و بیثباتی، روز به روز امکان تغییر مییابد. با خود فکر می کردم آیا به این دختر، میتوان از «مناسبات بدنمند در چارچوب» سخن گفت؟ آیا اساسا جز "بدنِ در لحظه" ی او، چارچوبی برایش متصور خواهد بود؟
و دختران، در این تصویر زوتوپیایی، منجی اند...
ای کاش قدری بیشتر فلسفه میدانستیم تا قدری بر این انبوه تناقضات فائق میآمدیم...
@azmanegasht
وقتی همهی بحرانهای کشور به "مردمینبودن" ختم میشود.
بخش اول
✍مریممنصوری
امسال حضرت آقا(سایهشان مستدام) روز اول فروردین ۱۴۰۲، بعد از چندسال تعطیلی، مجددا در حریم رضوی با مردم دیدار داشتند.
ایشان در بخشی از سخنانشان، مجددا و کماکان بر "مردمی بودن" امور از جمله اقتصاد تاکید ورزیدند.
بهنظر میرسد که فراتر از بحرانهای نهادی، مانند بحران در اقتصاد، سیاست یا فرهنگ، مسالهی اصلی، نوع مواجههی دولتها و حاکمیت با مردم است که مسالهای ظاهرا سهل اما دقیق و نیازمند تامل جدی است.
رهیافت "خدمت" رهیافتی است که به زعم نگارنده، علیرغم محسناتی که بلحاظ ایدئولوژیک به خصوص در اوایل انقلاب اسلامی داشت، نه تنها دوَل را زعیم و بلکه "عقل برتر" مردم میانگاشت، بلکه رفتهرفته، موجب گردید تا نه تنها دست مردم از بسیاری از امور کوتاه گردد، بلکه عملا، توقع مردم نیز صرفا به "اخذ هرچه بیشتر خدمات" میل یابد و این، آغازی بر پایان "عاملیت جدی مردم"_امری که بخشی از هستهی سخت انقلاب اسلامی تعریف شده_بود.
در تمامی این سالها، دولتهای مختلف، عمدتا خود را در جایگاه نخبههایی معرفی میکردند که یا باید بگویند و مردم "تَکرار" کنند، یا کلفتوار، هرچه مردم خواستند تامینکنند و همه چیز را خود برعهده گیرند که به نظر میرسد در دومی هم یک نخبهگرایی غیرهدفمند، نازل و قابض وجود دارد که همچون خادم عالم خود را به کار مشغول میدارد تا رفع حاجت عامه شود.
به موازات این رویکردهای عقیم، اما، امامین انقلاب، مکررا بر "مردم، مردمیبودن و مردمیسازی" امور تاکید ورزیدهاند. رهبر انقلاب بارها، رمز پیروزی را ورود آحاد مردان و زنان برای حل مسائل کشور برشمردهاند. ورودی که عاملیت جدی مردم را میطلبد، اما این عاملیت، با قیوداتی در مسیر رشد و کمال، قرار دارد.
به نظر میرسد، نهادهای میانی نیز بر طبل این نخبهسالاریها کوبیدهاند و مناسبات نامتناسب با ایدههای اصلی امامین انقلاب، روز به روز بیشتر مشاهده میشود.
دولتها باید بپذیرند که بدون مردم، ناتوانند! که اگر پذیرفته بودند، شاهد "گفتگوی بیشتر سیاستمدار با مردم" بودیم؛ شاهد "قائل بودن به حدی از عقلانیت جمعی برای عاملیت مردم " بودیم، شاهد رفتارهای "غیرمتکفلانهتر" بودیم.
مردم ایران، بهبرکت نفس حضرت روحالله و خونهای مظلومانهای که دراین مسیر ریخته شد، به "نوع اخیری" مبدل شدند که با ایشان، رفتاری از جنس رفتار دولتهای مدرن یا اربابان فئودالی انصاف نیست.
ابهام در نحوهی مناسبات میان مردم و حاکمیت، هزینههای گزافی را بر دوش مردم و حاکمیت تحمیل کرده،که به نظر میرسد حل این مهم، در ساحت تفکر فلسفی امکانپذیر است، وگرنه با این تفرُّق در مسیر، محکوم به شکست روزافزونیم.
@azmanegasht
عاقبت، همه برای یکی و یکی برای همه، سرنوشت محتوم است...
همه برای همه، توهم پستمدرنی فریبدهندهای بیش نیست!
@azmanegasht
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
✍🏻 نادر ابراهیمی:
"دختر سیاسی، بهتر از پسر سیاسی است. مردان، انگار که برای حضور در معرکه سیاست به دنیا میآیند؛ اما زنان، بر این میدان منت میگذارند که پا در آن مینهند.
هر جا زنی هست که به خاطر عدالت میجنگد، آنجا عطری پیچیده است شیرین و شورانگیز و بهشتی. ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم."
📚 آتش بدون دود
🏫 مدرسه تاریخاندیشی قصص
🆔 @Qasas_school
چندسال پیش، ماه مبارک، زائر عتبات بودم.
یکی از جذابترین لحظات، قبل از افطار، دیدن زنانی بود که زنبیل روی سرشان، با غذای مفصل، با خانواده، عازم حرم بودند.
سفرههای طولانی، خیلی طولانی(و خالی) را خادمان حرم پهن میکردند، اما زن و مرد، خانوادگی، در دو یا چندین صف(بین الحرمین چند سفره به موازات هم پهن میشد)، سفره را پر میکردند، مینشستند و افطار مفصل میخوردند.
در باب برکات انسجام اجتماعی _ آن هم در فضایی که از زمین و آسمان، بر سر مردم ایران، تفرُّق و گسست و چند دستگی میبارد_ هرچه بگوییم کم است؛
زیر سایهی دین و بعنوان یک منسک هویت بخش، نه فقط این دست حرکتها، تعظیم شعائر است، که قطعا در جهت ترویج دینداری از مسیر ایجاد سبکهای زندگی و شیوهی حیات، موثر خواهد بود.
باورمندی کافی نیست، برای انسان امروز، باید فرهنگ را با "طریقت و سبک" ساخت!
@azmanegasht
هدایت شده از بلد طیّب/منان رئیسی
رمزگشایی از ربط مفهومیِ سیدالّیالی و سیده نساء العالمین همراه با پینوشتی معمارانه
زمان لازم برای مطالعه: ۳ دقیقه
🔹 شب قدر که از هزار ماه برتر است را سیدالّیالی میگویند. آنچه که از روایات به ما رسیده است این است که حقیقت شب قدر، حضرت فاطمه سلام الله علیها است. اما رمز این ربط مفهومی چه میتواند باشد؟ اگر واژه "سَکَن: آرامش" را در قرآن جستجو بفرمایید، چند موضوع با این واژه توصیف شدهاند که فقط سه تای آنها مربوط به همه اعصار هستند و مختص جغرافیای خاصی نیستند: شب، همسر و خانه. به آیات زیر عنایت بفرمایید:
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيه: اوست که شب را برای شما پدید آورد تا در آن آرامش یابید (یونس/۶۷).
وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا: و از نشانههای او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید (روم/۲۱).
وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا: و خداوند از خانههایتان برایتان آرامش قرار داد (نحل/۸۰).
🔹 لذا بین شب و همسر به لحاظ قابلیت سکن و آرامشبخشی، تناظری مفهومی برقرار است. اما راز این آرامش بخشی در چیست؟ به جز واژه سکن، تنها واژه مشترک دیگری که قرآن کریم برای این دو (شب و همسر) به کار برده است واژه "لباس: پوشش" است:
وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا: و شب را پوشش قرار دادیم (نبأ/۱۰).
هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ: آنان (همسرانتان) برای شما پوشش و شما هم برای آنان پوشش هستید (بقره/۱۸۷).
لذا چنین استنتاج میشود که شب و همسر، از این جهت آرامش بخش هستند که هر دو همچون لباس، پوشانندهاند. همسر، پوششی است برای ستر عیوب زوجش و کمک به تکامل او؛ و تاریکی شب نیز پوششی است برای تکاپوی روزانه انسان و کمک به تعالی او.
🔹 لذا بر اساس آیات فوق، تناظر مفهومیِ شب قدر به عنوان سیدالّیالی و فاطمه سلام الله علیها به عنوان سیده نساءالعالمین را چنین میتوان رمزگشایی نمود که بهترین شبها، شبی است که قابلیت ستر و پوشانندگی بیشتری در آن جلوهگر شود و ستارالعیوبی و غفارالذنوبیِ خدای متعال در آن شب، تجلی بیشتری یابد؛ کمااینکه بهترین همسران نیز همسری است که هرچه بیشتر، پوشاننده همسرش باشد و رفیق بهتری برای طریقِ تعالی او باشد و فاطمه سلام الله علیها چه خوب این پوشانندگی و رفیقِ طریق بودن را برای علی علیهالسلام معنا کرد.
🔹 پینوشت معمارانه: در کنار دو واژه شب و همسر، از واژه خانه نیز در قرآن کریم به "سکن:آرامش" تعبیر شده است اما نه هر خانهای؛ که اگر هر خانهای آرامش بخش بود نمیفرمود "مِنْ بُيُوتِكُمْ: از خانههایتان". اما از منظر معماری، چه خانهای آرامش بخش است؟ خانهای که همچون دو عامل آرامش بخش دیگر (یعنی شب و همسر)، پوشاننده و به تعبیر قرآن کریم، لباس باشد. به این ترتیب که هرچه خانه پوشانندهتر باشد و حریم خصوصی انسان را بیشتر محافظت نماید، بیشتر میتواند مصداق "مِن بیوتکم سکنا" باشد. رمز اینکه انسانها در کلانشهرهای معاصر و مملو از آپارتمانهای عریان و فاقد حریم، غالبا در مقایسه با شهرهای سنتی و متشکل از خانههای حریممند و باصفایی که حیاطشان پر از عطر حیات و زندگی بود، به رغم افزایش آسایش، از آرامش کمتری بهرهمند هستند را بایستی در همین مهم جستجو نمود. بر این اساس و با توجه به تناظر مفهومیِ سیدالّیالی و سیده نساءالعالین، میتوان چنین گفت که سیدالبیوت و یا بهترین خانهها نیز خانهای است که در کنار داشتن سایر ویژگیهای لازم، هرچه بیشتر پوشاننده باشد تا مبتنی بر این پوشانندگی، بتواند حریم ساکنانش را بهتر حفظ کند و آرامش بیشتری را در دل هیاهوی شهر برای آنها مهیا کند.
🔹 اگر از خواندن این یادداشت بهرهای بردید استدعا دارم نگارنده را در این شبهای عزیز از دعای خیرتان محروم نفرمایید. انشاالله همه ما در سیدالّیالی، مشمول دعای خیر سیده نساءالعالمین باشیم و به برکت دعای ایشان، تحول اساسی در شب قدر در خود ما ایجاد شود و نه صرفا در ماه.
@baladetayyeb
هدایت شده از حمید پارسانیا
📌با ورود سبک زندگی غربی به فرهنگ، اکنون در حال حرکت به سمت فلسفه غربی هستیم؟
✴️ به نظر میرسد که ما ابتدا مقهور اقتدار و تکنولوژی آنها شدیم و علوم ناظر به این سطح از قدرت و تکنولوژی را وارد کردیم ولی این ظاهر قضیه است؛ زیرا واردات در همین سطح باقی نمانده و عمق گرفته است؛ یعنی آن لایههای عمیق و تئوریک خودش را طلب کرده و به همراه خودش آورده است. در یک مقطعی که پوزیتیویسم میآید و اظهار ضدفلسفی بودن میکند و فلسفه را معنای جدیدی میکند؛ این تعریف با معنای تاریخی ما از فلسفه متفاوت است؛ چراکه یک ذهنیتی است که برای آنان شکل گرفته است.
❇️ مرحوم علامه(ره) در کتاب علی(ع) و فلسفه الهی که حدود 60 سال پیش آن را نوشتهاند، ابتدا معنای فلسفه را در جهان اسلام بیان کردند و سپس معنای فلسفه در جهان مدرن، یعنی حرف کانت و کنت را بیان کردهاند و خیلی خوب و دقیق هم گفتهاند.
♦️ البته در آن زمان تعابیری که الان در فلسفه غرب با عنوان ابژکتیو، سوبژکتیو یا اینترسوبژکتیو هست، آن زمان مطرح نبوده است لکن ایشان دقیقا همان معانی را در فلسفه غرب توضیح دادهاند. اگر در اولین مواجهات فرهنگ غرب با فرهنگ ما، فلسفه اسلامی با یک سرعت جدیتری به آن پاسخ میداد و با آن تقابل میکرد، شاید قدرت و قوت فلسفه اسلامی مانع از این بود که فلسفه غرب به این سرعت وارد فرهنگ ما شود.
✨مواجهه با فرهنگ غرب در چندین لایه مختلف، از لایههای رویی تا لایههای میانی و عمیق ممکن است. برخی افراد مانند مرحوم علامه طباطبایی(ره) عالیترین افق که شهود حقایق هستی است را در خود محقق کردهاند.
🔹ایشان لایههایی از عالم و هستی را مشاهده میکند که جهان مدرن بهشدت به آن پشت کرده است. کسی که ذکر آسمان و زمین را میشوند و جریان حیات را میبیند، وقتی با فلسفهای مواجه میشود که میگوید: «واقعیت در حس، منحصر است و مابقی هر چه هست، صرفا مربوط به ذهن است.» او به چنین فلسفهای میخندد! چراکه او در حال مشاهده واقعیتی عمیق است. اما آن جریان رقیب، فرهنگ عمومی را میروبد.
📌در مقابله با این جریان، آیا اندیشمندان ما در گفتوگو با فلاسفه غربی وارد میشوند؟
✅ ما فیلسوفانی داریم که حکمت سینوی یا اشراق یا صدرایی را به خوبی میخوانند اما یک کلمه و جمله با جریان رقیب خود درگیر نمیشوند! و اصلا خود را کاملا کنار میکشند! ما فیلسوفان بزرگی در حال حاضر داریم، اما چه کسی است که مانند علامه طباطبایی(ره) برود با آنها درگیر شود؟ کیست که اصول فلسفه بنویسد؟
🔻کیست که وقتی مارکسیسم آمده، پاسخ آن را بدهد؟ یا کیست که در المیزان در جابهجای آن به هجمه رویکردهای مدرن پاسخ دهد؟ شما المیزان را با المنار مقایسه کنید و ببینید این مقاومتی که علامه طباطبایی(ره) در برابر فرهنگ غرب کرده، قابل مقایسه است؟ اینها خصوصیات علامه(ره) است.
💢اینکه فرهنگ غرب، یک هژمونی عظیم راه انداخته و فضای علمی جهان را تسخیر کرده و برایش تعیینتکلیف کرده، یک نوعی اغواء است. اغواء که فقط به مغالطه لفظی نیست؛ اینکه چشم و گوش جهان را از آنچه خود میخواهد، پر میکند، اغواء است.
🔸در مقابله با این فرهنگ، اگر در انقلاب اسلامی، مرحوم امام(ره) توانست در شکست عرصه عملی و سیاسی موفق عمل کند، اما در مقابله با تنیدهها و رشتههای نظری فرهنگ غرب، آن کسی که قد علم کرد، مرحوم علامه طباطبایی(ره) بود. البته خیلیهای دیگر هم بودند که سعی داشتند، با فرهنگ غرب مواجه شوند و به آنان پاسخ دهند لکن بعضا وارد چهارچوب مفاهیم و نظام علمی آنان شدهاند و به نحوی شکست خوردند.
✍️ استاد حمید پارسانیا
💠 @parsania_net
لایحهی عفاف و حجاب در میانهی بیتصوری از مفهوم دولت
در بحبوبهی درخواست قشری از بدنهی مردمی دغدغهمند دربارهی مقولهی حجاب، صدای لایحهای در این باره بلند شد که محتوای آن، حاکی از جریمههای نقدی پلکانی برای خاطیان مقولهی عفاف و حجاب است. آنچه بیش از هر چیز دیگری از این لایحه به ذهن متبادر میشود، عدم وجود هیچ نوع الگوی حاکمیتی، هیچ نوع عاملیت فرهنگی و هیچ گونه تصوری از مردم است که این همه «هیچ» در یکجا، فریاد «من نمیتوانم» را از متن و پیشنهاددهندگان این لایحه به ذهن مخاطب متبادر میسازد.
متن، بیش از آنچه کلمات نوشته شدهاش، یک سری اصول و معناها را به ذهن القا کنند، نانوشته هایی دارد که به نظر می رسد آن نانوشتهها، برای مخاطب، "نوعی از گفتمان" را ایجاد مینماید که اثرات آن سالهای سال قطعا در اخلاق جامعه و رفتار سیاستی حاکمان پیامد خواهد داشت.
اگرچه بنا ندارم که بر مبنای متن منتشر شده که احتمالا پیشنویس است، قضاوت کنم، اما ذکر چند نکته خطاب به نویسندگان این متن که نوع نگاهشان از «هیچهای مذکور» حکایت می کند، نکاتی را عرض میکنم:
مراقبت از نقش و جایگاه مردم در فرهنگ جامعه، مسالهای اساسی و بنیادین است و نهادهای سیاستی و قانونگذار باید به فهمی از فرهنگ در این زمینه ملزم بمانند که «مردم» را در خردترین و کلانترین لایههای عاملیت در نظر بگیرد. تسهیلگری در این زمینه، مهمتر از عاملیت مستقیم حاکمیت است، ولو بخشی از اقشار دغدغهمند جامعه را رنجور نماید. لذا اگر بناست که مسیری پلکانی در نظر گرفته شود، قبل از پلکانهای جزایی، باید مصونیتهای مردمی و تسهیلگری مردم و نهادهای میانجی در این زمینه را بسط دهد.
پدیدهی کشف حجاب، پدیدهای منتشر و بسیار پراکنده در جامعه است. فهم درست این پراکندگی و حتی «همهجایی آن» دو راه را پیش روی سیاستگذار می نهد: یا با هزاران چشم خود(دوربینها) شروع به کنترلگری نماید و حجم عظیمی از انرژی و مخارج و وقت نهادهای اجرایی و قضایی را به این موضوع اختصاص دهد و یا بر چشمهای مردم، به عنوان صاحبان اصلی این آب و خاک و با توضیحی از خود به عنوان "حاکمیتی برآمده از آنان" و "اذعان به ناتوانی خود"، حساب باز کند. مورد اول، رویکردی است که توسط دولتهای خودکامه پیگیر میشود و منجر به این می شود که حاکمیت برای برائت از خودکامگی، روز به روز از سیاستهای خود عقبنشینی کند، حال این که گزینه دوم، روز به روز بر قدرت حاکمیت، به عنوان روح برآمده از یک بدنهی مردمی خواهد افزود.
البته تبیینهای نظری و گفتمانهای پشتیبان نیز نقش موثری در این زمینه دارند. یعنی حاکمیت در این کنش، بایسته است با تمرکز بر "مردم"، این مساله را بیش از آن که سیاسی جلوه دهد، به لایههای اخلاقی آن نزدیک سازد و به مردم گوشزد نماید، همچون امنیت، این مساله، مقولهای است که نه تنها آحاد جامعه_فارغ از دعواهای سیاسی_ با آن درگیر هستند و مساله، بهره برداری سیاسی نیست، بلکه خود مردم، مقوم اخلاق جامعه هستند و از قضا، حاکمیت، تنها در نقش پشتیبان و تسهیلگر به این عرصه ورود مینماید.
✍مریم منصوری
ما ناسازگاریم نه آنها!!!
واقعیت آن است که وقتی در شهر قدم میزنید، یا به مدرسه و دانشگاه میروید، یا در خانه استراحت میکنید، یا با تکنولوژی سر و کار دارید، یا ورزش میکنید، یا ساعات زیادی از روز را در محل کار سپری میکنید، خرید که میکنید و...
همه و همه را در جهانی مدرن سیر کردهاید!
نه منزل، نه محل کار و ساختار اداری، نه محیطهای فراغت، نه شهر، نه مکانهای آموزشی و نه فضای جدیدی که به صورت مجازی بخشی از زندگی را در چنبره خود گرفته، هیچیک به شما شیوهی زندگی مبتنی بر سنت، دین و بوموبر خودتان را تقدیم نمیکنند.
اینها همه، مملو از آموزههایی است که زندگی را سرشار از دنیا و دنیاپرستی کردهاند.
واقعیت آن است که هرکس، حجاب بر سر و تن دارد و هرآنکس که خداباور است، در حال مقاومت علیه وضع سکولارِ همهجایی شده است.
بیحجابی و بیحیایی، بخش جدی این شهر و این ساختارهاست. و واقعیت آن است که بیحجابها و دنیاباوران بر مشی طبیعیِ ساختارها و وضع موجود و سبک زندگی هدیه شده به آنها رفتار میکنند!
آنها، فقط همراهند!
ساختارهای کلان نه تنها تمنایی برای اجرای حکم خدا ایجاد نکردهاند، بلکه با مداومت و کثرت در سبک زندگی، در تمنای انسان مدرن جایی برای خداباوری نیست...
@azmanegasht