خبر پر پر شدن یه کودک دیگه بر اثر حمله سگهای ولگرد خیلی غمگینم کرد. نمیدونم چرا جامعه سکوت کرده. ملت واسه اجاره خونه سریع تو فارس نیوز مطالبه و شکایت میکنن. اما در این مورد همه سکوت میکنن😔.
فک کنیم بچه خودمونه. فکرشم دردناکه! به نظرتون چیکار میتونیم انجام بدیم؟! چطور مطالبه کنیم؟!😔
@ameneh_habibi
این مسئولیت اجتماعیه رفقا! ما زنده ایم گوشت فریز شده نیستیم که سکوت کنیم.
این پیام امروز کلی بهم انرژی و ذوق داد.
واقعیت اینه که توی تمام دوره ها اونایی نتیجه مطلوب میگیرن که فقط شنونده نیستن، بلکه به تمرین ها عمل میکنن. اگه عمل نکنیم هیچ نتیجه ای نمیگیریم!😊
#کارگاه_خونه_سبز
@aznobato_ir
🌿🌿🌿
خیلی دیگه فرزندپروری حرف زدیم بیاید یه کم راجع به همسرداری حرف بزنیم.😄😜
@aznobato_ir
🌿🌿🌿
به نظرتون چیکار کنیم که دعوا و بحث بینمون، اختلاف نظرها باعث نشه احساسمون به هم کم بشه؟!!
به هر خال اختلاف طبیعیه چطوری با وجود اختلافا احساساتمون نسبت به هم کم نشه؟!🤔😊
اینجا بگو👇
@ameneh_habibi
🌿🌿🌿
چندتا نکته مهم گفتن ایشون.😊
اول اینکه اوایل ازدواج عشق میباره از همه چی بهش میگیم ماه عسل.😁تهش دو سال طول میکشه بعدش اگه بی مهارت باشی میبازی.
نکته بعدی بیان خواسته به شیوه احساس و نیاز به جای دعوا کردن.😊
و اما نکته مهم دیگه اینکه میگن دوستت دارم با وجود فلان مشکل!😁
حالا بیشتر میگم راجع بهش.😉
@aznobato_ir
اینم مهمه. یه وقتا تو دعوا ما طرف مقابل رو در حد شمر میبینیم و میخوایم به زمین گرم بزنیمش.😂
بابا همسرته! 😁
@aznobato_ir
🌿🌿🌿
آقا ممنون بابت تمام پیامهاتون.😍ببخشید که تک تک جواب نمیدم.بریم واسه ادامهی بحث👇
🌿🌿🌿
#آمنه_نوشت
#همسرداری
معلومه که زن و شوهرها اختلاف دارن. اما مهمه تو اوج اختلافات عشقمون بهم کم نشه. و لازمه این اتفاق اینه که از قانون پنج به یک تو اختلافات و قانون بیست به یک در حالت عادی استفاده کنیم.😜😎
ها آمنه این که گفتی یعنی چه؟!🥴😅🥸
یعنی وقتی از هم ناراحتیم و میخوایم یه نکته منفی بگیم باید قبلش پنج تا نکته مثبت بگیم. اگه یه وقت اخم کردیم یا یه دونه به تو چه گفتیم باید برای جبران پنج تا عشق منی تو بگیم.🙃😇
این مدلی رفتار کردن یه پیام مثبت به همسر میده. اینکه درسته تو فلان موضوع اختلاف نظر داریم، اما همچنان تک ستاره قلب منی.🥰
@aznobato_ir
🌿🌿🌿
💟اون قانون بیست به یک هم میگه در حالتهای که تنش نیست و همه چی خوبه اما میخوای یه انتقاد کنی باید بیست تا نکته مثبت قبلش بگی. یا برای جبران یه حال ندارم بغلم نکن بیست تا رفتار مثبت انجام بدی.😉
رفتار مثبتم یه چیز عجیب نیستا؟! 🧐و
وقتی یه تیکه کیک با دو تا استکان چای میاری و کنارش میشینی رفتار مثبته. 🍰🍩☕️
وقتی داری رد میشه یه چشمک با لبای خندون میزنی رفتار مثبته! 😉
وقتی یه بغل موقع رسیدن خونه مهمونش میکنی رفتار مثبته! وقتی یه پیامک میدی که
«مائیم و خیال یار و این گوشهٔ دل... »رفتار مثبته! 🤗
همینقدر ساده و خوشگل و راحت.🥰
@aznobato_ir
🌿🌿🌿
❌⭕️میدونی رفیق ما دستی دستی زندگیمون رو نابود میکنیم. بعدم فکر میکنیم مرغ همسایه غازه! 🐓🙊
مراجع داشتم که از همسرش افعی دو سر ساخته بود و انقد انتقاد کرده بود که اون آدم دیگه اصلا خودش نبود. همسرش تبدیل شده بود به یه آدم افسردهی، وسواس عصبی. همشم به خاطر اون احساس عدم کفایتی که از همسرش میگرفت و روزی چندصدتا انتقاد. 😔😟🥺
یه وقتا یه نگاه بندازیم، یه کم فکر کنیم که اگه همسرم این تغییرات مورد انتظار من رو انجام بده اصلا دیگه خودش هست؟!😕 اصلا دیگه میتونم دوستش داشته باشم ؟! نابود نمیشه؟! 🙆♀
اگه نابود و محو نمیشد با اون قانون بالا که گفتم انتقاد یا اختلاف نظر رو مطرح کنید. 😊
@aznobato_ir
🌺نیت امروزم:
#زندگی_نیتمند
کیف در طبیعت 😁. یکی از ارزونترین تفریحات رفتن به پارک محل، باغ رفتن، طبیعت اطراف شهر و ... است. 😊
ببین چطور میتونی امروز با کمترین هزینه تفریح کنی؟! برو تو طبیعت و نفس بگیر، خستگی های زندگی رو از تنت بیرون کن.😊🌲🪵🌞🌻🌈🌤🌦
@aznobato_ir
♦️ *فوت دختر بچه ۸ ساله نکایی به دلیل سگ گزیدگی
*
🔹ضحی دختر بچه ۸ ساله نکایی که هفته گذشته در جریان حمله یک قلاده سگ در خیابان، از ناحیه صورت و پا زخمی و در بیمارستان بستری شده بود ساعتی پیش جان خود را از دست داد.
🔹به گفته پزشک معالج، علت فوت ضحی، هاری سگ می باشد.
*ضحی هم از دست رفت. 😢
این هفته دو کودک در اثر گزیده شدن به وسیله سگهای بدون صاحب از دست رفتند؛ امیرحسین از دزفول و ضحی از نکا.
به کدامین گناه؟
چه کسی پاسخگوی قتل سریالی کودکان این کشور است؟
مسئولان عافیتطلب که حوصله درد سر ندارند؟
یا آنهایی که آخر هفتهها برای سگها، سفرههای پر از گوشت پهن میکنند؟
لطفا با امضا و انتشار کارزار زیر، از دولت بخواهید چاره ای بیندیشد:* 👇
https://www.karzar.net/120500
دوستان لطفا این رو امضا کنید اصلا هم کاری نداره. در راستای مسئولیت اجتماعی. شاید دل مامان این بچه ها آروم بشه😔
🌿🌿🌿
#سفرنامه_کربلا
ظهر روز سوم رفتیم حرم. ابتدای نماز جماعت ایلیا رفت. و من در استرس مردم تا نماز تموم شد. بعد چندتا دوست پیدا کرده بود و باهاشون میدویید و بازی میکرد. خیلی تلخ بود. دلم میخواست دعواش کنم از بس ترسیدم.😅
اما دیدم بچه خسته شده تو صف نماز دلش میخواسته بازی کنه و شاید لازم بود آخرین صف بمونم نماز بخونم. و از طرفی نمیخواستم مضطربش کنم که از من فاصله نگیره.
اینجور مواقع وقتی نیاز بچه رو هم در نظر بگیریم و یادمون بیاد بچه قرار کمی داره و دوست داره بازی کنه خشممون خود به خود کم میشه.😊
خلاصه که با حرم رفتن و کیف کردن از جوار امام علی جانمون روز آخرم تمام شد و بعد نماز صبح راهی کاظمین شدیم.
اگه بخوام از هتل نجف بگم خیلی معمولی بود. اصلا توقع هتل عالی از نجف و کربلا نباید داشت. در حد هتل آپارتمان های خیلی سطح پایین مشهد شاید باشن هتل ها. البته که هتل کربلا دورتر اما بهتر بود. هتل های نزدیک قدیمی تر هستن و غیر بهداشتیتر.
و اما کاظمین اونقد تو راه خسته شدیم از گرما و بیخوابی که راستش زیاد چیزی نفهمیدم از کاظمین. کاظمین حرم امام جواد و امام موسی کاظم بود. حال معنوی نداشتم و الان برام حسرت حاضره.😥
@aznobato_ir
#سفرنامه_کربلا
بعدم حرکت کردیم به سمت سامرا، ورودی محوطه روحانی کاروان گفت اینجا خیلی ناامن هست بیرون این درها هیچ کس با شما دوست نیست. گویا با قیمت بالا اطراف حرم رو خریده بودن تا مکان امنی بشه برای زائرها. 😢
وقتی از اون کوچه مخروبه رد شدیم رسیدیم به یه حیاط ساده. قلبم به درد اومد واسه امام زمان جانمون. آخه اونجا خونه پدری امام زمانه. حتی تو شهر خودشونم غریب هستن.😭
رفتیم داخل حیاط حرم. یه حیاط خیلی قشنگ و تو حیاط نماز جماعت خوندیم. انقد چسبید که نگو. ☺️
داخل صحن انگار یه جای دیگه بود. یه جور خاصی به دل مینشست. هم احساس غربت و دلتنگی داشتم هم یه آرامش خاص. انگاری خونه پدر بزرگم بودم. نمیتونم توصیفش کنم. همه چی غریب اما دلنشین.😭😭
رفتم زیارت خیلی خلوت بود. طوری که اخر شب کنار ضریح نشستم و خلوت کردم. داخل ضریح قبور امام هادی، امام حسن عسگری، مادر امام زمان نرگس سادات و عمه امام زمان سیده حکیمه بود.🌺
@aznobato_ir
شام هم مهمان حرم بودیم. یه شام غریبانه. یه لحظه مقایسه کردم با غذای حرم امام رضا . روحانی کاروان گفته بودن که سامرا یه غذای تبرکی عراقی بهتون میدن شاید دوست نداشته باشید اما غذای حضرتیه و شبانه روز غذا میدن.
غذای ما یه مقدار برنج با یه کم آب خورشت بادمجان بود. همین! مزه عجیب. دلم گرفت برای غریبی امامین سامرا. اما خوردم تا ته. آخه مگه میشه خونه پدری امام زمان باشی و از غذا ایراد بگیری؟! غذای تبرکی بود! همین با ارزشش میکرد.🥺
بغضم گرفت از تو غذاخوری. حالم بد بود. دلم تنهایی میخواست. آخر شب واسه همین رفتم داخل حرم و خلوت کردم.🥺
شب رو سعی کردیم بیدار باشیم یه شب خاص بود.بهم چسبید سامرا. یه قطعه از قلبم اونجا جامونده. و بعد نماز صبح حرکت کردیم به سمت کرب و بلا. 😔
@aznobato_ir
تو راه رفتیم حرم دو طفلان مسلم و بعدم رفتیم به کربلا. با این مداحی وارد کربلا شدیم.👇👇👇
@aznobato_ir
enc_16313377615603850374733.mp3
2.23M
خواب و خیال شده کربلا...😭
#سفرنامه_کربلا
@aznobato_ir
🔴دوستان اگه کسی تو کارگاه فرزندپروری شرکت کرده و اطلاعات رو نفرستاده برای
@aznobato_admin
همین الان بیاد بفرسته و ثبت نامش رو تکمیل کنه. یک نفر پول واریز کرده ولی اعلام نکرده😐😅
🌺نیت امروزم:
#زندگی_نیتمند
قاضی نباش! 😊
خیلی وقتا شبیه یه قاضی سختگیر هستیم و رفتار همه رو میسنجیم که دوست داریم اون رفتار رو یا نه، اون ادم خوبه یه بده! خطا کاره یا درستکار و و 😅
بیا امروز روی رفتار خودمون متمرکز بشیم. وقتی همسر جان خلاف میل شما رفتار میکنه به معنی لجبازی نیست. فقط نظرش فرق داره پس قضاوت ممنوع❌😊
@aznobato_ir
#چالش_والد_آگاه
#روز_هجدهم
امروز با فرزندت مشورت کن . بعضیامون عملا بچه ها رو عضوی از خانواده نمیدونیم. حتی وقتی میخوایم براشون لباس بخریم انتخاب ماست. وقتی مدرسه میخوایم ثبت نام کنیم دوری و نزدیکیش انتخاب ماست! 😱
مشورت کردن به بچه ها اعتماد بنفس میده. امروز حتی شده واسه غذا باهاشون مشورت کنید.🤗
@aznobato_ir
🌿🌿🌿
💝مثل من نباش رفیق!
همه ما آدما دوس داریم تا یه حدی مفید باشیم! یکی میره تا ریاست جمهوری یکی روانشناس میشه یکی هم با مادر بودن و همسری اغنا میشه و نیازی در خودش احساس نمیکنه برای پذیرش نقشها و مسئولیت های بیشتر.😊
❌اما امان از مقایسه، امان از خط کشی زندگیمون با معیارهای بقیه. همینه که حال ما رو با خودمون بد میکنه و کم کم احساس ناکافی بودن میکنیم.🥴😟
منِ آمنه وقتی تو جامعه در حد یک روانشناس اثر گذارم، وقتی زوجین و والدین رو آموزش میدم تا یه کیفیتی بره تو زندگیشون حال خودمم خوب میشه، کیفیت مادریم بیشتر میشه!😊
اما این منم. شخصیت و ویژگی های شخص منه!
دوستی دارم که اصلا و ابدا دوس نداره شغلی داشته باشه و میگه شغل شریف خانه داری مرا بس است. و کلی توی خونه داریش کیفیت هست و این فاطمه است. فاطمه ای که من خیلی قبولش دارم. 😊
قرار نیست هممون مثل هم باشیم. همسری و مادری از نظر من اثرگذارترین مسئولیت اجتماعیه بانو! به خودت افتخار کن. تو خالقی، انسان پرورش میدی، خانواده سازی و این بچه ها، همسری که آرامش میگیره ازت میره تو جامعه و خدمتی میکنه و ریشه همهاش تو هستی! 😊
پس افتخار کن به خودت نخواه حتما مثل آمنه باشی. مثل خانم ایکس باشی که ده تا بچه داره و کلی هم درامد و مسئولیت اجتماعی. زندگی اون آدم با تو فرق داره.😊😅
به خودت و علایقت نگاه کن،ببین تو چی میخوای؟ چی دوست داری؟! چی نیاز داری. همون باش. باور کن نسخه زندگی من برای تو اشتباهه.😊
فک کن داروخانه نسخه یه بیمار رو اشتباه بده به یه بیمار دیگه! چی میشه؟! هیچ کدوم حالشون خوب نمیشه.😟
هر کسی زندگی خودش داره. خودت باش رفیق. برای دیگری بودن تقلا نکن.😊
@aznobato_ir
🌿🌿🌿
تو دوره نوجوانی و ابتدای جوانی که دنبال هویت و انتخاب رشته هستیم لازمه که وارد کارها و حرفه های مختلف بشیم تا علاقمون رو پیدا کنیم. مثلا کلاس نقاشی، کلاس زبان، ورزش، کامپیوتر و و و 😊
اما مشکل اینجاست که تا یه نوجوان وارد یه کلاس میشه و خوشش نمیاد رهاش میکنه همه میگن وای یه کارو تموم نمیکنی و ....قبول دارم خیلی هزینه بر هست این جریان اما لازمه.😊😅
حالا اگه اینکار رو نکردید و الان هم نمیدونید دنبال چی هستید پیشنهاد میکنم چندتا فعالیت رو انتخاب کنید و امتحانشون کنید.😊
و نکته مهم دنبال درآمد نباشید دنبال علاقه باشید. علاقه که باشه راه درآمدی هم پیدا میکنید.😊
@aznobato_ir
#سفرنامه_کربلا
یادمه دو باری که رفتیم اربعین کربلا، ورودی کربلا یه پل هست که میگن پل سلام. اونجا اولین نقطه ای هست که گنبد رو میبینیم. برام خیلی تجربه دلنشینی بود اما اینبار هر چی منتظر موندم به اون نقطه نرسیدیم و یهو دیدم هتلیم.😅
ای خورد تو ذوقم. اما خب گویا کربلا ورودیهای مختلف داره و ما از اون قسمت رد نشدیم.😅
روایت هست که وقتی میرسید کربلا با همون خاک و خستگی راه برید به زیارت. ما هم تا اتاقمون رو گرفتیم رفتیم زیارت. اصلا مگه دلمون طاقت میاورد دیرتر بریم؟!
و تو چه کردی با دل من حسین؟! از تو به کی فرار کنم؟! مجنونم؟! نمیدونم شاید! میدونی رفیق شاید این حس من باشه اما حتی وقتی رفتم زیارت امام حسین از دلتنگیم کم نشد! انگار راه حسین هیچوقت رسیدن نداره! هیچوقت رفع دلتنگی وجود نداره! 😭
خیلی زود زیارت کردیم، نماز خوندیم برگشتیم. و من باز در تقلا بودم که این سه روز رو حسابی برم حرم. و اگه بگم این سه روز آواره بودیم دروغ نگفتم! تو گرمای حدودا پنجاه درجه آوارهی حرم حسین، حرم ابوالفضل. انگاری آروم نداشتیم . همش تو راه این دو حرم. و من فک میکردم چه کشید زینب از این داغ، چه آوارگیها رو تجربه کرد تو این صحرای غریب. 😔
آخ از دل رباب! آه ، یعنی وقتی فهمید پسر شش ماهش روی سینه پدر دفن شده آروم گرفت؟! چقدر این داغ براشون بزرگ بود که یکسال بعد از دنیا رفتن. 😭
اینا برا من روضه بود. توی صف زیارت مداحی گوش میکردم و اشک میریختم. دعای عالیه المضامین و امین الله میخوندم و اشک میریختم! و اگه این اشک نبود ما شیعیان از داغ کربلا زنده نمونده بودیم. 😭
کمک آشپز ناهار آخر برامون این رو خوند.👇