#برایم_از_عشق_بگو
#قسمت۴۳۴
محمدآقا نگاهی به ساعتش انداخت و گفت:
من به مامانت چیزی نمی گم که دارم می رم. میگم امشب تو پیشش هستی فردا که قراره عملش کنن یه فکری می کنم. بهش چیزی نگی ها.
نه بابا مگه عقلم کم شده.
بعد رو به پدرش گفت:
ماهرخ و ستاره الان کجان؟
خونه مادر شوهرش.
چه آبرو ریزی راه انداخته این سهیل احمق.
بابا جان درباره شوهر خواهرت درست صحبت کن.
مهتاب از حرص دلش می خواست سرش را به دیوار بکوبد. سهیل را درست امرزو عصر بازداشت کرده بودند. درست امروز.چرا وقتی آدم فکر می کند همه چیز دارد خوب پیش می رود یک آدم احمق این وسط پیدا می شود و تمام برنامه های آدم را به هم می ریزد.
پدرش نگاهی به ساعت انداخت و گفت:
من دیگه برم. می رم از مامانت خداحافظی می کنم می گم دارم می رم دنبال مسافر خونه.
مسافر خونه؟
آره عصری به آقای اقبال هم گفتم اینجوری راحت تریم. قرار نبود که خونه مردم بمونیم. امروزم بخاطر تعارفشون رفتیم.
ادامه دارد
#برایم_از_عشق_بگو
#قسمت۴۳۵
مهتاب بی حوصله بلند شد و باشه ای زیر لب گفت.
من می رم از مامانت خداحافظی کنم و رفت و مهتاب را همانجا تنها گذاشت.
چه جوری می ره ترمینال حالا؟ خدایا این سهیل یعنی اینقدر بی شعوره؟
دستش را به پیشانی اش زد و با بی حالی فکر کرد تمام امیدش به پدرش بود که او هم باید می رفت. یک ربی طول کشید تا پدرش برگشت.
مهتاب بلند شد و چند قدمی به استقبالش رفت.
دارین می رین؟
آره دیگه. مهتاب جان مواظب مامانت باش.
اخه من اینجا تنهایی چکار کنم بابا؟
محمدآقا دست او را گرفت و کنار خودش نشاند و گفت:
بذار یه چیزی رو بهت بگم که تا حالا هیچ وقت نگفته بودم. مهتاب کنجکاو به پدرش نگاه کرد. پدرش تمام زوایای چهره او را از نظر گذراند و با یک لبخند گفت:
وقتی خدا بهم دو تا دختر داد ته دلم می خواستم لااقل یکی تون پسر میشد. شاید اینجوری عصای دستم می شد.
مهتاب گیج به پدرش گوش می کرد. محمد آقا دوباره مهتاب را برانداز کرد و گفت:
ولی هر چی تو بزرگتر شدی خواسته منم کم رنگ تر شد.
ادامه دارد
🔳 #ایام_فاطمیه👆👆
🌴خانومم نرو ای حبیب حیدر
🌴تنهایی نرو که غریبه حیدر
🎤 #حسین_سیب_سرخی
⏯ #واحد
👌 #پیشنهاد_ویژه
🔴سجده گناهان را میریزد
✍سجده گناهان را می ریزد. روایت است که انسان به سجده برود و مدتی در سجده باشد "شکراً لله و الهی العفو" بگوید ، مخصوصا در نماز شب ، ده دقیقه ، یک ربعی در سجده باشد ، حس می کند وقتی که به سجده می رود ، سبک می شود . آن حالت سبکی بر اثر ریخته شدن گناهان است. همانطور که باد در فصل پاییز برگ درختان را می ریزد ، سجده هم گناهان را می ریزد.
هدایت شده از خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🌷شوخی نگیرید!
امام علی علیه اسلام
به خدا سوگند که جدی است نه شوخی! و حقیقت است نه دروغ! مرگ را می گویم که صدای خود را به گوش همگان می رساند و همه را به سرعت می میراند. پس انبوه مردمان(زنده)، تو را به خود مغرور نسازد (که بپنداری مرگی در کار نیست)
📚نهج البلاغه از خطبه۱۳۲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#سلام_امام_زمانم💚
عمری است
پریشان و گرفتارِ تواَم من
در فکرِ تو
وُ دیدنِ رُخسارِ تواَم من
✨ای شمسِ نهانْ
در پَسِ غیبت ، توکجایی؟
✨بی تابم و
مشتاقِ به دیدارِ تواَم من
أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج💚
💫✨🇮🇷✨💫