eitaa logo
🌹رمانهای زیبای مذهبی🌹
579 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
278 فایل
تعجیل درفرج اقا صلوات..
مشاهده در ایتا
دانلود
باران جباری: 🥀💞🥀💞🥀💞🥀💞🥀💞🥀 💞🥀💞🥀💞🥀💞 🥀💞🥀💞 💞🥀 💌رمان عاشقانه مذهبی 💞 روبه روی باب الجواد ایستاده بودیم. سید اذن دخول خواند، با صدایی ڪه من هم می شنیدم. عبارات هر بار با گریه سیدمهدی می شڪستند. تاڪنون او را با این حال ندیده بودم. از گریه او گریه ام گرفت. وارد حرم ڪه شدیم، دیگر اصلا روی زمین نبود. من هم حال و هوای معنوی خاصی داشتم اما او فرق میڪرد. اصلا متوجه اطرافش نبود. چشم های بارانی اش را به گنبد طلایی حرم دوخته بود، ذڪر میگفت، سلام میداد و شعر میخواند . دستش هنوز روی سینه اش بود. روبروی پنجره فولاد نشستیم و نماز و زیارتنامه خواندیم. صدای اذان مغرب ڪه در صحن پیچید، گریه اش بیشتر شد. صدای زمزمه آهنگینش را شنیدم: -همه فرشته ها صف بستن/ که اذان بگه موذن زاده… بلندتر گریه ڪرد و ادامه داد : -کوله بار غصه بردن داره/ به امانات سپردن داره/ با یه سینه پر از سوز و گداز/ آب سقاخونه خوردن داره… بین هر مصراع خودش را می شڪست. شانه هایش تکان میخورد… … &ادامه دارد.... 🥀💞🥀💞🥀💞🥀💞🥀💞🥀💞🥀