eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
208 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
100 ویدیو
22 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
آتشی که گرم می‌کند آغوشی را گوی سبقت می‌بَرد از آن که دلی را سرد می‌کند با سخنی آتشین
ماه آسمان هم میهمان زمین است تا طوفان شادی به پا کنند در رقص شعله‌ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا کی ز غمت، اشک فشاند، دل من؟ چون مرغ اسیر از تو بخواند، دل من؟ عشق تو چنان برده قرارش که دگر یک لحظه بدون تو نماند، دل من
چقدر بی‌تو من از روزگار، دلگیرم کنار من که نباشی، از این جهان سیرم منی که سر به فلک می‌کشیده‌ام چون کوه شبیه قطره‌ی باران، ببین سرازیرم دمی که سلسله‌ی زلف خویش می‌بافی به پای دل فکنده‌ای آن دانه‌های زنجیرم تمام دلخوشی‌ام در جهان تو هستی، چون گره به عشق تو خورده‌ست، بخت و تقدیرم؟ مرا که باده‌ی عشقت، نموده پر، قلبم چه هست غیر محبت گناه و تقصیرم!؟ چه غم که سنگ جفا بشکند دل ما را!؟ که مثل آینه در انتشار تصویرم رسد زمان وصال و فراق بگریزد به گوش عرش رسد نعره‌های تکبیرم
خوش به حال دوربین که زل می‌زند در چشمانت و با یک چشمک تو را در آغوش می‌کشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه بهمن! با خودت خورشید را آورده‌ای در سیاهی‌های یأس امّید را آورده‌ای مژده دادی از وصال یار، بعد از سال‌ها آن که بود او سال‌ها تبعید را آورده‌ای آن چه را بعضی نمی‌دیدند، در آیینه‌ها آن که او در خشت خامی دید را آورده‌ای آن که او را سال‌ها می‌کرد، این دل ها طلب برتر از جام جم و جمشید را آورده‌ای شرزه شیری را که بر دشمن خروشان بود و او جز خدا از کس نمی‌ترسید را آورده‌ای آن که شد او مایه‌ی آرامش دل‌های ما پایگاه ظلم از او لرزید را آورده‌ای آن که از بیدادگرها، داد دل ها را گرفت هم بساط کافران برچید را آورده‌ای نام ایران و خمینی(ره) تا قیامت زنده است نهضت توفنده‌ی جاوید را آورده‌ای در خور توصیف او پیدا نگردد واژه‌ای آن که باشد در خور تمجید را آورده‌ای ماه بهمن! ماه عزّت! ماه فخر و اقتدار! جاودان نامت که این سان عید را آورده‌ای لاله‌لاله، فرش راهت کرده‌ایم ای ماه من! تا چنین عشقی که می‌جوشید را آورده‌ای تا جهان را او مهیّا سازد از بهر ظهور جانشین اختر توحید را آورده‌ای
73.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برپایی محفل شعر ماه بهمن با خودت خورشید را آورده ای در شهرستان بشرویه به گزارش روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بمناسبت اعیاد شعبانیه و همچنین ۴۶ مین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران محفل شعر ماه بهمن با خودت خورشید را آورده ای با حضور شاعران شهرستان برگزار شد این محفل در کنار ایستگاه فرهنگی و نمایشگاه عکس فجر ۴۶ در محل ساختمان قدیم وبه همت اداره فرهنگ و ارشاد و انجمن شعر بدیع برگزارشد اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🇮🇷🌷🇵🇸 🌷🇮🇷🌷🇵🇸 ┄┄┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄ عشق ایران به اهالی فرهنگ وهنر شهرستان بپیوندید👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 📌 @ershad_boshrooyeh ✅️ روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی وکمیته فرهنگی واطلاع ر رسانی ستادبزرگداشت دهه فجر انقلاب اسلامی شهرستان بشرویه
ماه بهمن! با خودت خورشید را آورده‌ای در سیاهی‌های یأس امّید را آورده‌ای مژده دادی از وصال یار، بعد از سال‌ها آن که بود او سال‌ها تبعید را آورده‌ای آن چه را بعضی نمی‌دیدند، در آیینه‌ها آن که او در خشت خامی دید را آورده‌ای آن که او را سال‌ها می‌کرد، این دل ها طلب برتر از جام جم و جمشید را آورده‌ای شرزه شیری را که بر دشمن خروشان بود و او جز خدا از کس نمی‌ترسید را آورده‌ای آن که شد او مایه‌ی آرامش دل‌های ما پایگاه ظلم از او لرزید را آورده‌ای آن که از بیدادگرها، داد دل ها را گرفت هم بساط کافران برچید را آورده‌ای نام ایران و خمینی(ره) تا قیامت زنده است نهضت توفنده‌ی جاوید را آورده‌ای در خور توصیف او پیدا نگردد واژه‌ای آن که باشد در خور تمجید را آورده‌ای ماه بهمن! ماه عزّت! ماه فخر و اقتدار! جاودان نامت که این سان عید را آورده‌ای لاله‌لاله، فرش راهت کرده‌ایم ای ماه من! تا چنین عشقی که می‌جوشید را آورده‌ای تا جهان را او مهیّا سازد از بهر ظهور جانشین اختر توحید را آورده‌ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از سردی هوای زمستان، دلم گرفت از این هوای ابری و باران، دلم گرفت چون شب بوَد بدون تو ای ماه! روز من همچون دم غروب غریبان، دلم گرفت از هر کسی و هر چه ندارد نشان تو از این دلم گرفته و از آن، دلم گرفت تا کی بگو و از که بگیرم نشان تو!؟ از هر چه کوه و بحر و بیابان، دلم گرفت جانان من! که پیکر من را تویی چو جان! از پیکری که نیست در آن جان، دلم گرفت یعقوب‌وار، ضجه زنم، از فراق یار یوسف! بیا که بی‌تو ز کنعان، دلم گرفت ۱۴۰۳/۱۱/۲۱