شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام وقت بخیر خواهشن جواب منوبدین دخترم ۷ساله هست موهاش اول قهوه ای شده بودالان ک
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام میخاسم جواب خانمی که گفتن بین ساعت ۵تاهفت صبح سرگیجه میگیرن رابدم خواهرم سرگیجتون ازمایع گوش میانی هست بایدشبی یه قرص بتاهیسین بخورید( با تجویز پزشک)❌
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام وعرض ادب وخسته نباشید خدمت شما
برای اون خانمی که گفتن سرگیجه دارن وپسرشون باتوپ زده به سرشون
شما مایع میانی گوشتون جابجا شده برین پیش یه دکتر متخصص حلق وگوش وبینی
من خودم دوهفته این جوری بودم به شدت سرگیجه داشتم رفتم دکتر عمومی کلی دارو نوشت بعد گفت برو پیش دکتر مغز واعصاب رفتم پیش دکتر مغز واعصاب گفت ام آر ای بدید تاببینم ام آرای دادم گفت مشکلی نداری یه مقدار دارو نوشت گف برو
پیش دکتر حلق و گوش وبینی رفتم پیش دکتر حلق وگوش گفت خانم درست اومدی از اول باید میآمدی اینجا
برام جا انداخت اینجوری که سرم رو از تخت آویزان کرد وبه یه طرف گرفت که به شدت سرم گیج رفت گفت تحمل کن وبعد طرف دیگه سرم روگرفت درحد یک دقیقه چشمام سیاهی رفت حالت تهوع داشتم که گفت تمام شد ومقداری هم دارو نوشت خوب خوب شدم
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام به یکایک عزیزان ،برای کبد گرید ۲ چی خوبه اگه راه امتحان شده دارید بفرمایید، از خاکشیر ناشتا ،سرکه سیب ،رب انار استفاده کردم نتیجه نگرفتم🌻🌈🌻🌈
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام بیاربچه رابه امیدخدازندگیت شیرینترمیشه
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
باسلام
درجواب این دختر فکر میکنه اگه ازدواج کنه بدبخت میشه میخواستم بگم،اولا ازدواجشروع یه زندگی هستش که بامحبت دوطرفه ست واینکه وقتی ازدواج کنی عزت نفست میره بالا وشاید اگه دستت خالی باشه هم به پدر ومادرت روندازی که بهت کمکی بکنن .
واما بعد اولا بخدا توکل کن همه مذهبی ها که بی پول نیستن وقتی قانع باشی میتونی با نون خالی زندگی کنی وزندگی با قناعت انقدر لذت داره وقتی سالها بگذره بهعزت نفس خودت که دست جلوی دیگران دراز نکردی به خودت ببالی وبگی من نداشتم وخودموکوچیک نکردم.
ازازدواج کردن نترس خداانقدر بزرگه که روزی روبعداز ازدواج چندین برابرمیکنه انشاالله یه آدم مذهبی واقعی پولدار نسیبت کنه خوشبخت بشی به امیدخدا
موفق باشی
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
باسلام خانمی ۵۰سالشه نمیخواد بچه دار شه ترو خدا بزار دخترتون یه خواهر یابرادر داشته باشه خدانکرده بعداز شمای پدر مادر تنهای تنها میشه.
الان دخترمن تنهاست البته خدا به من یه دختردیگه هم دادولی وقتی ۵۳ روزش بود دست تقدیر اونو ازماگرفت الان خیلی خودم ناراحت هستم بخاطر دخترم که خواهری نداره،باتوکل به خدا حرف همسرتونو گوش کنید یه بچه خوب ویه بچه شیعه به شیعیان حضرت علی علیه السلام اضافه کنید خدایارویاورتان باشد
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام خانمی که یوبس شدی و درد و خونریزی داری دکتر گفته تا دو روز دیگه باید عمل کنی روغن زیتون بریز رو سالاد بخور ۷ تا انجیر خیس کن بخور از دور ناف در جهت عقربه های ساعت مالش بده به صورت دورانی آب سرد نخور ولرم بخور موز رسیده بخور ان شاءالله خوب میشی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا 🌸🍃
تو یه خانواده ۶ نفره تو یکی از روستا های اذربایجان غربی و ترک زبان بدنیا اومدم و من بچه دوم خانواده بودم ۱ سال و نیم خواهر بزرگم ازم بزرگتر بود و اونیکی خواهرم ۲ سال از من کوچیک تر بود و برادرم ۷ سال از من کوچیکتر بود تنها پسر خانواده و ته تغاری وضع مالی معمولی داشتیم پدرم تعمیرکار بود مامانم خانه دار
وقتی ۵ سالم بود اومدیم البرز
من تو بچگی خیلی کله شق بودم و تقریبا از کل بچه ها شیطون تر واسه همین بیشتر از مامانم کتک میخوردم ولی پیش بابام عزیزتر بودم
یادمه تو مدرسه همیشه رو اعصاب معلم رژه میرفتم درس نمیخوندم شیطونی میکردم و نمره هام افتضاح میشد
وقتی سیکل گرفتم دیگه درسمو ول کردم و از مدرسه اومدم بیرون
نزدیکای ۱۶ و ۱۷ سالم بود سال ۸۰ و ۸۱ که با یه پسر به نام محمدحسن آشنا شدم
محمدحسن اروم بود و متین برعکس من .. تا ۱۸ سالگیم با محمد حسن بودم تا اینکه بخاطر اختلاف طبقاتی خانوادمون کات کردیم
گذشت گذشت و سال ۸۳ یه پسر دیگه اومد سراغم به اسم هادی ... هادی اونموقع بیکار بود و میگفت بعد ازدواج بلاخره یکاری جور میکنم و میرم پیش داداشم کار میکنم که البته رفت و من به امید هادی سریعا قبول کردم
خانوادم بشدت مخالف بودن اما میدونستن حریفم نمیشن.
مامانم داشت پیر میشد بخاطر من هر روز گریه میکرد و میگفت داری خودتو بدبخت میکنی
ما سریعا نامزد کردیم و عقد و رفتیم سر خونه زندگیمون(عروسی نگرفتن برام) تا اینکه هادی زد زیر همه چی با اینکه قرار بود پیش خانواده من بمونیم منو برد تو شهر خودشون تو زیر زمین یه خونه داغون و ۳۰ سال ساخت!
۶ ماه اول حتی اجازه نداشتم برم بیرون هادی صبحا میرفت درو قفل میکرد و به مادرش میگفت بیاد پیش من
از حق نگذریم مادرشوهرم زن خوبی بود و کمکم میکرد
هادی معتاد بود و من هنوزم دوستش داشتم
تصمیم داشتم کمکش کنم تا ترک کنه تا یه روز تله گذاشتم و ۳ ماه گذاشتمش کمپ
تو این ۳ ماه خانوادم بهم کمک مالی میکردن تا بلکه زندگیم بهتر شه
هادی اومد و بعد ۱ ماه همون اش و همون کاسه
بعد ۵ سال من دوباره هادیو گذاشتم کمپ ولی اینبار ۶ ماه
و دوباره فقط ۳ روز دوام آورد و بدتر شروع کرد
سر این مسائل مواد از هادی یه اسکیزوفرنی ساخت
توهم می زد و بهمون حمله میکرد .. سر همین روانی بازیاش داداشش از مغازه پرتش کرد بیرون
این وسط من بدبخت شده بودم و باید مثل یه کلفت کار میکردم تا پول مواد هادی و نون شبم تامین میشد
۲ سال با بخور نمیر زندگی کردم تا فهمیدم باردارم .. هادی میخواست سقط کنم اما خودم میترسیدم
دلم برا بچه ای که قرار بود بیاد تو این زندگی کوفتی من و هادی میسوخت
سونو میگفت بچم دختره و من دلم می سوخت که اگه یه وقت دخترم هم مثل خودم وقتی بزرگ شد بدبخت شه چیکار کنم
و من حتی ماهای اخر بارداریم کار میکردم چون میدونستم امیدی به هادی نیست
۲۵ مرداد ۹۳ بلاخره دخترم بدنیا اومدم و من اسمی که انتخاب کرده بودم روش گذاشتم. آیناز...
و من بعد ۱۰ روز با بچه شیرخوار باز مجبور بودم برم سرکار و بچمو میذاشتم پیش مادر شوهرم و اینازو به شیر خشک عادت دادم
آیناز از باباش بشدت میترسید چون اسکیزوفرنی بود و روانی و میدید بهمون حمله میکنه
وقتی ایناز ۴ سالش بود فهمیدم دوباره باردارم هر کاری کردم که سقط نشد..
وقتی رفتیم سونو بهم گفت بچم پسره .. هادی خیلی خوشحال بود و من ناراحت..
۲۰ مرداد ۱۳۹۸ پسرکم بدنیا اومد و اسمشو گذاشتم اراز...
همیشه میترسیدم اراز مثل باباش معتاد شه
و این ترس بود که همه وجودمو فرا گرفته بود
همچنان هادی بیکار بود و من همون اش و کاسه ای داشتم که سر آیناز داشتم
وقتی اراز ۸ ماهش بود با تموم پس اندازی که اون ۶ سال جمع کرده بودم وکیل گرفتم و طلاق گرفتم
دوباره برگشتم شهر خودمون
خیلی خوشحال بودم
بابام با اینکه حقوقش کلا ۴ تومن بود کمکم میکرد و ۱ و نیم به من میداد
بابام خودش یه خونه داشت ولی خونشو فروخت و نصف پولشو به من داد تا یه خونه ای برای خودم رهن کنم و خودشونم نشستن مستاجری چون میدونستن بدم میاد تو خونشون باشم
الان من تو کارگاه دوستم کار میکنم و شاغلم
نزدیک ۲ ساله جدا شدم و الان آیناز میره کلاس اول و اراز ۳،۴ سالشه
ولی همیشه و هنوز مدیون مادر پدرمم
تنها حرفی دارم اینه که پدر مادرتون صلاح شمارو میخوان
به حرفشون گوش کنید..
من اگه حرف مادرم و خواهر بزرگم و بابامو گوش میکردم شاید الان با یه ادم خوب ازدواج کرده بودم و با دوتا بچه بدبخت نشده بودم😔
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
وصیت نامه شهید حمیدرضا پورزرگری
بر مزارم سوره الرحمن، تلاوت کنيد
فرازهایی از وصیت نامه
بار الها این ناتوان دوست دارد چشم هایش را و تحمل از دست دادن آن را برای یک لحظه ندارد... اگر دشمن در اوج درد از حدقه دراورد چشم هایم را و دست هایم را در تنگه چزابه قطع کند و پاهایم را در خونین شهر ببرد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبار گلوله خود قرار دهد و سرم را در شلمچه از تن جدا سازد؛ اگر چه چشم هایم و دست و پایم و سر و سینه ام را از من گرفته اند، اما یک چیز را نتوانسته اند بگیرند و آن ایمان هدفم است که عشق به الله و عشق حسین و رهبر و اسلام است.
سخنی با بردارم: محمدرضا جان انشالله بتوانی در راه قرآن گام های بیشتری برداری و در ضمن به معنای قرآن که اصل آن است بتوانی توجه داشته باشید. نباشد جوری که فقط خواننده قرآن باشی که علی (ع) بسیار بسیار قاریانی را که قرآن را می خواندند و عمل نداشتند و در راه غیر خدا و قرآن صوت خویش را صرف می کردند، لعنت کرده است.
برادر بر سر قبرم سوره الرحمن را تو قرائت نما شاید از فضیلت آن فیضی شامل من شود و اگر خدا خواست و به مکه رفتی مرا در حرم مطهر حضرت رسول (ص) بسیار بسیار صدا کن و مرا بخوان و به یاد من باش.
درباره شهید
شهید حمید رضا پورزرگری اول فروردین 1351 در شهر تهران دیده به جهان گشود و ایام کودکی را در دامان پر مهر خانواده و آشنایی با خاندان عصمت و طهارت سپری کرد.
این شهید والا مقام با عشق و علاقه ای که به ساحت مکرم و مقدس حریم اهل بیت رسول الله و مخصوصاً حضرت سیدالشهدا (ع) داشت در جلسات عزاداری شرکت می کرد و تلاش زیادی به خرج می داد که در جلسات هفتگی خواندن زیارت عاشورا حاضر باشد.
شروع فراگیری قرآن
شهید حمیدرضا دوران دبستان را که مصادف با اوج انقلاب اسلامی بود، در مدرسه مهرومه و سپس در مدرسه علوی گذراند و در این اثنا به فراگیری روخوانی و قرائت قرآن مجید در" دارالتحفیظ القران الکریم"مشغول شد و همزمان با تحصیل در دوره راهنمایی در مدرسه امام عصر (عج) به عضویت پایگاه بسیج سادات اخوی و آموختن فنون رزمی، نظامی و پاسداری و دفاع از حریم مقدس انقلاب اسلامی پرداخت و با عشق و علاقه ای که به بسیج، این جایگاه عظیم مخلصان و مردان خدا داشت، در این کار هم موفق بود.پس از پایان تحصیلات دوره راهنمایی شهید حمیدرضا وارد مرحله دبیرستان شد و در دبیرستان علمیه مشغول به ادامه تحصیل شد.
مقام اول قرآنی
شهید پورزرگری در دوران کوتاه زندگی خود چندین بار مسابقات قرائت قرآن درر مدرسه به مقام هایی نائل آمد و 2 بار مقام اول قرائت قرآن را زا آن خود کرد.
این شهید بزرگوار در طول دوران کوتاه اما پربرکت خود علاوه بر پرورش فکر و روح خود، از پرورش جسم خویش نیز غافل نبود و در کلاس های روزشی، از قبیل شنا، تکواندو و سایر فعالیت های رزمی نیز شرکت می کرد و در تلاش بود تا در همه ابعاد به خودسازی بپردازد.
ويژگي اخلاقي شهيد
شهید حمیدرضا جوانی پاک و بی آلایش، مخلص و با صفا و در عین صمیمی و خوش برخورد بود که روحیه بسیار بلند و شکست ناپذیرش باعث می شد در همه فعالیت هایش موفق و سربلند شود و همه نزدیکانش از شادی و شعف درونی شهید خاطرات زیادی دارند وی در همه جا، به اطرافیان خود شور و شوق و روحیه می بخشید و به قول یکی از همرزمان خود، حمیدرضا در منطقه دستگاه روحیه بود.
شهید به مستمندان یاری مي رساند و اگر کودک یتیمی را می دید و می شناخت با لطاف و ظرافت خاصی با وی برخورد می کرد و همیشه به اطرافیان و دوستان خود سفارش می کرد که اگر توانستند به این افراد یاری کنند و حداقل در برخوردهای خود با این افراد دقت نظر داشته باشند.
قرائت زیارت عاشورا
شهید حمیدرضا پورزرگری هر سال در ایام ولادت با سعادت حضرت ولی عصر (عج) بیشتین تلاش را در در برپائی مراسم چراغانی و جشن وشیرینی و شربت در محله از خود نشان می داد و سعی می کرد همه دوستان خود را در این جشن ها بسیج کند.
این شهید والا مقام با عشق و علاقه ای که به ساحت مکرم و مقدس حریم اهل بیت رسول الله و مخصوصاً حضرت سیدالشهدا (ع) داشت در جلسات عزاداری شرکت می کرد و تلاش زیادی به خرج می داد که در جلسات هفتگی خواندن زیارت عاشورا حاضر باشد.
شهید علاقه و ارادتی خاص به پیشگاه امام هشتم، حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) داشت و در ایامی که به زیارت مرقد مطهر مولای خود مشرف می شد، با خلوص نیتی وصف ناشدنی به خواندن ادعیه می پرداخت
شهید حمیدرضا پورزرگری در تاریخ 10 فروردین سال 1367 روز ولادت حضرت علی اکبر، در کنار مزار پاک همرزمان خود در بهشت زهرا و در قطعه 29 ، با لباس خونین رزم چهره در خاک نهفت و به لقا الله پیوست.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️🍃
سلام حبیبه خانم عزیز و مهربان 'تو روخدا مشکل منو بذارین شاید کسی بتونه حل کنه من و همسرم الان دو ساله خواهر برادریم رابطه جنسی نداریم میگن شوهرتو بستن طلسم شده تورو خدا کمکم کنید زندگیمون داره از هم می پاشه ما هیچ حسی به هم نداریم البته همسرم بیشتر
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت دوستان عزیز
لطفاً یه دکتر گوارش کودکان تو کرمان که کارش خوب باشه بهم معرفی کنید واگه شماره تماس وآدرس ازشون دارین اعلام کنید
اجرتون باخدا
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت دوستان.
یه سوال دارم که مشتاقم هم خانومهایی که عروس و داماد دارن جواب بدن،هم اونهاییکه بچههاشون هنوز مجردن.
اگه بچه هاتون تا مجردن روز مادر جشن و کادو که هیچ،حتی یه تبریک خشک و خالی بهتون نگن و به روی خودشونم نیارن امروز روز مادره،اما بعد ازدواج همسرشون رو (چه با رضایت،چه اجباراً) بردارن بیان خدمتتون برا جشن و تبریک و کادو دادن،چه حسی پیدا میکنین؟اون کادو به دلتون میشینه؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت بخیرایادرقم جای هست کی لباسهای دست دورا جم کنند لباس وکفش کیف غیره ی آقای میآمد میبردالان از قم رفت می خوام خودشان بیان ببرن بعض جاهست می گن خودتان زیاد من نمی توانم ببرم خیلی یاکوچگ شدن میشه استفاده کردخواشن اگرهست بگید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
باسلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز
روی دست وپای دختر وپسرم
لگه شبیه قارچ ک گرد و
قهوه ای هست
ش چند روزی ایجاد شده سرکه سیب میزنم کم رنگ میشه باز عود میکنه
کسی تجربه ای داره
راهنمایی کنه باتشکر🙏🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان عزیز ،انشالله که حال دلتون خوب باشه ❤️یه راهنمایی میخاستم من چند سال پشتم وسط دوتا کتفام درد میکنه امسال دردش خیلی شدید شده وقتی که تحرک دارم خوبه ولی موقعی که یه جامیشینم یا که شب میخوابم پشتم خشک میشه شدید درد میکنه هر دکتری هم رفتم میگن اسپاسم عضله هست اینم بگم دیسک گردن خفیف هم دارم ، دیگه خسته شدم از این همه درد،یکی دکتر عادل منش متخصص کایروپراکتیک وتو تهران معرفی کرده یه سری رفتم پیشش یه عکس قدیمی داشتم از روی اون نگاه کرد گفت شما یه مهره اضافی داری😳هم اینکه ستون فقراتت انحراف داره برام ام آر آی نوشته گفته انجام بده بیار تا درمان و شروع کنیم ،حالا دو دلم نمیدونم برم خوب میشم یا نه، از دوستان میخواستم بپرسم کسی خودش یا اطرافیانش پیش دکترای کایروپراکتیک رفتند نتیجه ای گرفتند ،ممنون میشم راهنمایی کنید، انشاالله که هیچکس گرفتار مریضی نباشه🤲(گل رز 🌹)
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
باسلام کسی هست که چربی خون داشته باشه وباداروی گیاهی خوب شده باشه
#ایدی_ادمین 👇👇🌻🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️ بااین ترفندها فرزندانتان رو از فضای مجازی دور کنید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام حبیبه خانم عزیز و مهربان 'تو روخدا مشکل منو بذارین شاید کسی بتونه حل کنه من و
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام عزیزان
حق شناس زحمات بی دریغ همه شما عزیزان هستم
خواهری که فرمودن ازپدر شوهر خواهرش همه چی به بچه ها رسیده وحالا همه بی احترامی میکنند 😢😢😢😭😭😭اشکم در اومد شما که نمیتونید بچه هاش رو مجاب کنید ولی خاهرتون رو شاید فکر کنم جسارت نشه خواهرتون بویی از انسانیت نبرده وایمانش خیلی سست وضعیف باشه وگرنه مگه میشه آدم وجدان دار همچین کاری کنه وبهش بگین مطمئن باشه دیر یا زود آهش دامن خواهر وبچه هاش رو میگیره بخواد نخواد چون این قانون طبیعت هست هر چی بکاری همون رو درو میکنی وظلمی که انجام بدی از بین نمیره وبهش بگو مطمئن باش به زمان بچه هات نمیرسه که بگی عروس اذیتت میکنه خیلی زودتر بیچاره خواهی شد وتمام اون مال از دستت میره بگو تا دیر نشده واون پیرمرد هست ومیتونی جبران کنی جبران کن وگرنه اگر بره اون دنیا بد جور آهش دامن زندگی وبچه هاش رو میگیره همین کانال رو بهش پیشنهاد بده تا گذشت ملت رو بخونه شاید به خودش بیاد خیلی عذر میخوام فکر کنم خواهرتون تازه به دوران رسیده بود از هیچی به اینجا رسیده که اینجوری شده پس حالیش کن ببخشيد تند رفتم چون همه ما یه زمانی پیر خواهیم شد واین قطاری که همه سوار شدیم هیچ کس به مقصد ۱۵۰۰ نمیرسه
برای ظهور وسلامتی آقا امام زمان وحاجت رواییتون وگره گشایی از کاراتون صلوات🤲🤲🌹
بهترین نسخه خودتون باشید منم دعا کنید دوستان مهربونم ندیده دوستون دارم
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام خدمت حبیبه خانوم ودوستان عزیز الهی که من دلم به درد اومد از این همه بی مهری فرزندان نسبت به پدرشون پدری که اینهمه آسایش برای اونها فراهم کرده حالا ایطور باهاش رفتار میشه عزیزم به خواهرت بگو اگه این پدر نبود شاید تو الان تو آسایش نبودی بگو تو بخاطر رضای خدا ثواب کن کار به کسی نداشته باش باورکنید باور کنید تو این دنیا هرکاری کنی فردا روزی همان کار سرخودت میاد بگوش فردا تو هم پیر میشی اگه الان جلو بچه هات اینطور با این پیرمرد رفتار کنی فردا روزی که تو پیرشدی بچه هات همین کارا سرت درمیارن چون ازشما یاد میگیرن وبرعکس البته اینم بگم که بچه هاش خیلی بی عرضه هستند وآه پدر مادر خیلی سخته بدجور دامنشون میگیره ازقدیم گفتن نیک کن بریز به دریا مهم این که خدا ناضر براعمالمون هست یادم یه همسایه داشتیم مادر بزرگشون پیششون بود قلیونی بود من ویه دختر پسری داشت هم سن بودیم هرروز کارمون خدمت به این پیره زن بود چشماش هم نابینا بود باهم حمامش میدادیم قلیون براش درست میکردم سرویس میبردیمش موهاش هرگز نمیزاشتیم سفید شه براش حنا میزاشتیم خلاصه خیلی کارای دیگه خدا رحمتش کن وقتی مرد من اینقد گریه میکردم براش که انگار عزیز ترینمو ازدست دادم واقعا ازته دلم دوسش داشتم باوجودی سن آنچنانی هم نداشتم الانم همینطورم هر پیرزنی ببینم کمک بخواد نه نمیگم هرسال خونه نامادری مادرم خودم میرم تمیز میکنم با وجودی دختر داره ولی من میرم مادرم خودم ضعف میکنم وفقط رضایت خدا برام مهمه ماهم روزی پیر میشیم مثل همین عزیزان چون اونا هم روزی برا خودشون یلی بودن من همیشه حسرت پدربزرگ میخورم چون ندیدمشون بچه بودم که فوت کردن کاش همسایشون بودم 😭 ببخشید طولانی شد دوست دار همه شما عزیزان
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام
خدا یا به توپناه میبریم به تو پناه میبریم
خواهر فهمیده من
که عرض کردی که پدر شوهر خواهرت رو باهاش بدرفتاری ...میکنن
اولا خداروشکر کسانی با وجدان مثل شما وجود دارید
ولییی توروخدا هوشیارشون کنید
کلیپ یا هر چیز دیکه نشونشون بده
وایی از حق پدر و مادر
واقعااا ناراحت شدم پدر تاج سره
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام به همه اعضاي گروه من خیلی وقت نیست عضو این گروه شدم کموبیش پیامهارو میخونم وسعی میکنم ازین پیامها درس بگیرم ولی پیام اون عزیزی که درمورد پدرشوهر خواهرشون گفته بودن رفتار خوبی باهاش ندارن دلم واقعا بدرد اومد بند خودم پدر شوهرم از کار افتاده دهات زندگی میکنه ولی هر وقت به منزل ما بیان عین پدر خودم هواشونو دارم وازش پذیرایی میکنم حتی امسال نزیک یک ماونیم برای بیماریش منزل ماوبرادرشوهرم بود همیشه ما باید خودمونو جای طرف بزاریم تا درک کنیم رفتارمون درسته یا نه ودنیا دار مکافاته بهتره که با هم مهربونتر باشیم اون پدر الان بیشتر از هر وقتی به محبت و توجه فرزندان احتیاج داره وباید بچهها کاری کنن که پدر دعای خیر براشون بکنه خداوند همه مارو به راه راست هدایت کن
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
👈درمــان اختلالخـواب
از اسـتـاد طـالقـانـی
⬅️نـام بیـماری
خواب نامظم و بیخوابـی خوابهای پریشان
⬅️عـلـل
بسته به نوع خواب,غلبه خشکی به مغز با احتمال مشکلات روحی و روانـی و گرفتاریهای روزمره.
⬅️درمـان
🔹در درمان تخصصـی این معضل باید بررسـیبیشتر,لحاظ گردد.
🔸اما یک درمان ساده و خانگـی جهت کنترل اولیه این مشکل
💠مقداری گلاب مرغوب را روی بالش خود بپاشید.
💠نیم ساعت قبل ازخواب دوش بگیرید.
💠بعد از دوش, جوشانده بید و سنبل الطیب مصرف کنید.
💠مقدار کمی از گل بنفشه را بجوشانید و چندقطره در بینی بچکانید و بر پیشانی بمالید.
💠خواب روز را کم کنید و دوساعت بعد از شام بخوابید.
⭕️درمان کاملتر مستلزم بررسی دقیق, شرایط ومزاج مغز و...میباشد.
🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎
👈 علل خشکی بدن و طب سنتی
⬅️ورزش بیش از حد
که باعث میشود رطوبات بدن از بین بروند و تحلیل بروند و با تحلیل رطوبت بیش از حد خشکی در بدن افزایش پیدا می کند.
⬅️ بیخوابی به افراط
مخصوصاً خواب در شب ترک شود یا کم شود. بخصوص برای مغز خشکی ایجاد می کند. خواب روز هم جبران آن را نمی کند. حتی روایت است که خواب روز خیلی ردی و پست است. خواب در ساعات اولیه شب بسیار مفید است برای بدن. بعد از اذان صبح دیگر خواب کامل نیست. بین 10 شب تا 12 ونیم الی 1 غربیها آزمایش کردند و به این نتیجه رسیدند که خوابش 3 برابر اوقات دیگر است و بسیار برای بدن مفید است.
🔻پس بیخوابی بخصوص در شب خشکی می آورد خصوصاً در مغز یعنی خلط سودا را افزایش میدهد. تخیلات زیاد میشود و میتواند باعث ایجاد افسردگی شود.
🔻رنگ صورت و پوستش کدورت پیدا می کند یعنی تیره میشود. این فرد به افسردگی – یبوست دچار میشود. یعنی حالتهای غلبه سودا در فرد ایجاد میشود.
🔹خواب قیلوله که می گویند در گرمترین ساعت روز به شرطی که غذا نخورده باشید بسیار بسیار برای بدن مفید است البته کوتاه آن (5 الی 10 دقیقه). با شکم پر وقتی بخوابید هضم صورت نمی گیرد. فقط رشد و نمو در زمان خواب صورت می گیرد، مخصوصاً در بچه ها.
⬅️فکر بیش از حد
که موجب خشک شدن مغز میشود. بیش از حد از مغز کار کشیدن. موقع مطالعه در قدیم توصیه می شده روغن بنفشه معطر را به اطراف بینی یا ملاج بمالند تا رطوبت مغز افزایش پیدا کند و از خشکی در بیاید.
⬅️سرمای بیش از حد و سخت
که به اندامها برسد و موجب سوء مزاج سرد اندامها بشود و اندامها را از پذیرش غذا باز دارد موجب خشک شدن می شود .
24.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺🔺🔺🔺درمان دیالیز با آب
سلام🌹
خیلی از شما عزیزان سوال کردین که چرا حکیم خیراندیش رو با موضوع آش دعوت کردین وقتی میتونیم درمان بسیاری از بیماری هارو موضوع قرار بدهیم!
همین سوال رو از خود حکیم پرسیدیم و متوجه شدیم آش و آب چقدر برای بدن مفید و بسیار مهم است.
این پست رو با عزیزانتون به اشتراک بزارین ❤️
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
و نيز جناب مولوى مزبور نقل كردند در قندهار شخصى از نيكان به نام ((محب على )) مشهور بود و محبت حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام تمام دل او را احاطه كرده و به درجه عشق به آن بزرگوار رسيده بود به طورى كه هرگاه به او مى گفتند محب على ((بيدارعلى باش )) از حال طبيعى خارج مى شد و بى اختيار اشكش جارى مى گرديد و چون از دنيا رفت ، در غسالخانه غسلش مى دادند رفقايش گريه مى كردند، رفيقى در آن حال او را صدا زد و گفت محب على ((بيدارعلى باش )) ناگاه دست راستش بلند شد و آرام ، آرام بر سينه خود گذاشت چون اين موضوع فاش شد شيعيان قندهار دسته ، دسته براى تماشا آمدند و چون آن منظره را مى ديدند همه از روى شوق گريان مى شدند و تا آخر غسل دادن همينطور دستش روى سينه اش بود:
!!شعر :!!!
گر نام تو بر سر بگويند
فرياد برآيد از روانم
دوستى حضرت اميرالمؤ منين على بن ابى طالب و ساير اهلبيت عليهم السّلام فريضه مهم الهى بر تمام مسلمانان است و در قرآن مجيد اجر رسالت بيان شده و در اخبار متواتره لازمه ايمان به خدا و رسول بلكه نفس ايمان شمرده شده و از براى آن آثار عظيمه در دنيا و آخرت وعده داده شده است و براى دانستن اين حقايق به كتاب بحارالانوار، جلد 7 مراجعه ودر اين مقام تنها حديثى را كه محقق و مفسر بزرگ عامه در تفسير كشاف ذيل آيه : (قُلْلااَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً اِلا الْمَوَدّةَ فِى الْقُرْبى ) نقل كرده وامام فخر رازى در تفسير كبيرش از او نقل نموده يادآورى مى شود:
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هركس با دوستى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله بميرد شهيد و آمرزيده شده و با توبه و با ايمان كامل مرده است و ملك الموت و نكير و منكر او را بشارت به بهشت مى دهند و او را با اكرام و احترام به بهشت مى برند مانند بردن عروس به حجله زفاف و در قبرش دو در به سوى بهشت باز مى شود و خداوند قبرش را محل زيارت ملائكه رحمت قرار مى دهد و بر سنت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و جماعت مسلمين مرده است آگاه باشيد هركس بادشمنى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله بميرد كافر مرده است و روز قيامت بر پيشانى اونوشته شده از رحمت خدا بى بهره است و بوى بهشت به مشام او نخواهد رسيد(45).
و بالجمله وجوب محبت خدا و رسول و آل محمد عليهم السّلام و بركات آن بديهى است چيزى كه يادآورى آن لازم است دانستن مراتب محبت است و اينكه مرتبه اول آن واجب است لكن بهره مندى از آثار عظيمه آن به اعتبار قوت و شدت اين محبت است تا برسد به مرتبه عشق . و به عبارت ديگر: اگر كسى يك ذرّه محبت حقيقى در دل داشته باشد و با آن بميرد در هلاكت ابدى و دورى از رحمت الهى نخواهد ماند و عاقبت اهل نجات خواهد بود و با محبوبان خود يعنى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله جمع مى شود هرچند پس از سيصد هزار سال در عذاب يا دورى از رحمت باشد چنانچه در حديث به اين مطلب تصريح شده و اگر كسى مرتبه كامله محبت نصيبش شود به اينكه دوستى خدا و هرچه راجع به او است (دوستى رسول و آل او و دوستى اهل ايمان و سراى آخرت ) تمام دل او را احاطه كند و ذرّه اى دوستى و علاقه قلبيه به غير خدا در دلش نباشد و اگر باشد براى خدا و به جهت الهى باشد مثل اينكه زن و فرزند را از جهت اينكه امانت و نعمت و عطاى خداست دوست دارد مال را از حيث اينكه وسيله تقرب به خداست به سبب انفاق آن در راه خدا دوست دارد و البته چنين شخصى از ساعت مرگ با محبوب حقيقى خود متصل و برايش هيچ حجابى نيست و مى توان گفت رواياتى كه در آنها مقامات و درجات و سعادات دوستان و شيعيان اهل بيت عليهم السّلام ذكر شده راجع به كسانى است كه به اين مرتبه از محبت رسيده باشند.
مجلسى اول - عليه الرحمه - در شرح زيارت جامعه نزد جمله :((وبِمُوالا تِكُمْ تُقْبَلُ الطّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ)) فرموده :((وَاْلاَخْبارُ بِوُجُوبِ الْمَوَدَّةِ مُتَواتِرَةٌ وَاَقَلُّ مَراتِبِها اَنْ يَكُونُوا اَحَبَّ اِلَيْنا مِنْ اَنْفُسِنا وَاَقْصاهَا اْلعِشْقُ)).
يعنى :((روايات داله بر وجوب دوستى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله متواتر است ؛ يعنى قطعى است و كمترين مراتب دوستى آن است كه آل محمد صلّى اللّه عليه و آله نزد ما محبوبتر از جان ما باشد(46) و آخرين مرتبه آن عشق است :
!!شعر :!!!
سعدى اگر عاشقى كنى و جوانى
عشق محمد(ص )بس است و آل محمد(ص )
و محدث جزائرى در كتاب انوار نعمانيه در نور حب گويد محبت را مراتب بى شمار است ولى در پنج مرتبه مى توان آن را شمرد:
اول :((استحسان )) است و آن حاصل مى شود از نظر كردن و شنيدن محاسن و كمالات و صفات جميله محبوب .
دوم :((مودت )) و آن ميل دل است به سوى محبوب و الفت وانس روحانى با او.
سوم :((خلت )) يعنى جاى گرفتن محبت در دل به طورى كه محبت محبوب همه دل را بگيرد.
چهارم :((عشق )) كه زيادى در محبت است به طورى كه يك لحظه ازياد محبوب غافل نشود و دائما محبوب در خاطرش باشد.
پنجم :((وله )) است وآن
يافت نشدن غير محبوب در دل محب و راضى نشدن او به غير محبوب است ، پس هريك ازاين مراتب را شرح داده وبا محبت حقيقى تطبيق نموده و عجايبى از اهل محبت نقل كرده است . و همچنين در كتاب گلزار اكبرى ، در گلشن 66 داستانهاى شگفت آورى ذكر شده از كسانى كه آثار حياتيه پس از مرگشان از جسد و قبر آنها ديده شده و نقل آنها منافى با وضع اين كتاب و موجب طول كلام است و غرض از اشاره به اين مطالب دو چيز است يكى آنكه خواننده عزيز در هر حدى از محبت حقيقى است بدان قانع نشود و سعى كند محبتهاى مجازى يعنى دوستى دنيا و شهوات را از دل خارج كند وبر حب حقيقى يعنى دوستى خدا و هرچه به او برمى گردد در دل خود بيفزايد تا از بركات و درجات مقام محبت بهره بيشترى نصيبش بشود.
!!شعر :!!!
اى يكدله صد دله دل يكدله كن
مهر دگران را زدل خود يله كن
يك لحظه به اخلاص بيا بر در ما
گر كام تو برنيايد از ما گله كن
غرض ديگر آنكه : خواننده عزيز از حركت دست محب على پس از مرگش تعجب نكند و آن را منكر نشود و بداند اگر محبت شديد شد روح محب با محبوب متصل مى شود و چون محبوب يعنى على عليه السّلام معدن حيات و قدرت است ، پس اگر چنين آثار حياتى از محب ظهور كند، جاى شگفتى نيست .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
حدود دو سال پیش اوایلی که قصد ازدواج داشتم یک خواستگار داشتم که همین طور7 جلسه پیشرفت و حتی به مرحله بله برون رسید. در اون مرحله پدرم احساساتی رفتار کردند و به این منجر شد که ایشون از پیشنهادشون منصرف بشن.(البته حق داشتند بالاخره عقد که خوانده نشده بود و ممکنه از رفتار پدرم سوء تفاهم پیش اومده باشه و برای زندگی خودشون تناقض دیده باشند.و می دونم که ایشون از رفتار پدرم خیلی دلشون شکست و غرورشون جریحه دار شد )
من هم اون موقع واقعا دلم شکست اما چون همه چیز را به خدا سپرده بودم به خدا هیچ گله ای نکردم و گفتم حتما و حتما مصلحتی بوده.و حتی در همان حال دلشکستگی دو رکعت نماز شکر خواندم.گفتم خدایا من نمی دونم مصلحت این موضوع چیه ولی چون به تو اعتماد دارم و می دونم منو دوست داری حتما بهترین مصلحت برای من بوده و تو را شکر می کنم.
امام رضا منو طلبیدند و واقعا من تو اون سفر خیلی آرامش گرفتم و انتخاب همسرم را به ایشان سپردم.و برای ایشون هم خیلی خیلی دعا کردم.
کمی بعد من یک خواستگار خوب از همه جهت داشتم ولی به دلیل اینکه هنوز درگیری عاطفی داشتم هر کار می کردم به دلم نمی نشست.خواستگارای مختلف همین جور می آمدن ولی من به جای اینکه حالم بهتر بشه،بد تر می شد و ناامید تر.
و از همه اون خواستگارام بدم می آمد.حتی گاهی حالت تهوع.تا حدی که مادرم فکر می کردند که نکنه من طلسم شدم!
تا اینکه بعد 5 ماه مشاوره رفتم.مشاوره گفت اشتباه کردی در شرایطی که هنوز اون ضربه عاطفی از شدتش کم نشده خواستگار راه دادی.یک مدت مسافرت برو و هیچ خواستگاری راه نده.
اما چیزی که در مورد من وجود داره اینه که من با اینکه تا الان خیلی خواستگارای مختلف داشتم و شاید از نظر شرایط مالی و تحصیلی و ظاهری بهتر هم بودن ولی به نظرم هیچ کدوم مثل اون خواستگار اولی از نظر خصوصیات اخلاقی و روحی مثل من نیستن .
به خصوص که ایمان و حیا برای من خیلی مهمه و تا حالا هیچ کدوم از خواستگارام از نظر ایمان و حیا مثل ایشون نبودن و من بعد هر خواستگاری که جواب منفی می دهم به طور ناخوداگاه اون خواستگار به ذهنم میاد.
ولی به خدا قسم همیشه براش دعا کردم که همسری بهتر و باایمان تر و مهربون تر از من نصیبش بشه.
چون واقعا لیاقتش خیلی بالا بود. و حتما من لیاقت او را نداشتم که اون طور خدا همه چیز را کنسل کرد.
در کل خدا بهم خیلی کمک کرد.و من از بعد از اون موضوع خیلی خیلی به خدا نزدیک تر شدم و الان ایمانم از اون موقع خیلی بهتره.انتخاب همسرم را هم به دست امام رضا سپردم.و اگه امام رضا بعد از اون موضوع منو نمی طلبید واقعا نمی تونستم آروم بشم و به درسم ادامه بدم.چون در شرایط تحصیلی بدی هم بودم.اما جوری امام رضا منو طلبید که باورم نمی شد و خیلی در آرامش من دخیل بود.
در کل الان که آرامش دارم و کلی هم هدف دارم و دیگه دختر نازک نارنجی هم نیستم که زود برنجم چون بیشترین حد دل شکستن را تجربه کردم.دیگه بقیه موارد به پای اون مورد نمی رسه.
در کل برون ده این مساله عاطفی برای من خیلی خوب بود.چون فقط به خدا توکل کردم و خدا هم از این مساله تلخ به من شیرینی داده که در رشد معنوی من تاثیر زیادی داشته.
من چون دلم شکسته بود برای اون آقا پسر خیلی دعا کردم و با اینکه خبری ازش ندارم ولی مطمئنم تو این دو سال یک ازدواج فوق العاده کرده.چون در حالت دل شکستگی براش دعا کردم و دعای من در حالت دلشکستگی می گیره.
من اونو کامل حلال کردم.و تو حرم امام رضا برای خودش و خانواده اش نماز زیارت خوندم و بعد اون ماجرا 40 روز زیارت عاشورا با صد تا سلام و صد تا لعن به نیت آرامش و عاقبت به خیری هم او و هم من خوندم.
ای کاش او هم ما را حلال کرده باشه و منو دعا کرده باشه
شما هم برای اون پسر خیلی خیلی دعا کنید.
منم التماس دعا دارم.
ای کاش بتونم یک همسر به خوبی و پاکی او داشته باشم که دیگه همین یک ذره یاداوری هم نداشته باشم.
موفق باشید