🔴#اتفاقی_عجیب_در_گلزار_شهدای_قزوین🔴
یک روز جمعه، حدوداً ساعت ده صبح در دفتر کارم بودم که ناگهان سه خانم با سر و شکل نامتعارف وارد دفتر شدند؛ با کفشهای پاشنه بلند و صورتی میکاپ کرده و شالی که از روی سرشان به دور گردن افتاده و موهایشان کاملا بیرون بود. برای یک لحظه که آنها را دیدم ترسیدم ...اینجا همیشه خانواده شهدا رفتوآمد میکردند ،بنابراین دیدن این سه خانم غیرقابل تحمل و توجیه بود، یکی از آنها با عجله به من نزدیک شد و به حالت مسخره پرسید:من با یه شهید کار دارم.. با نگرانی و استرس گفتم: چی؟ کدوم شهید...👇❌
https://eitaa.com/joinchat/2311979298C8b0197e42c
دل آدم میلرزه 😭👆