#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
شخصی را سراغ دارم که بیش از چهل سال در طلب امام زمان (عج) بود .
بعد از چهل سال ریاضت و عبادت به محضر منور حضرت مهدی مشرف شد . وقتی خدمت آقا رسید از حضرت گلایه ی عاشقانه کرد : (( شما که سرانجام مرا به محضر پذیرفتید ، ای کاش یک مقدار زودتر مرا می پذیرفتید و من این همه غصه نمی خوردم و عذاب نمی کشیدم ))
حضرت فرمودند :(( اگر زودتر ما را می دیدید از ما نان و سبزی می خواستی ! حالا که چهل سال زحمت کشیده ای می فهمی که چه بخواهی .))
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
کوچه های دنیا همه بن بست است و اهل دنیا همه سرشان به دیوار ته کوچه خورده ، سر و دست شکسته بر می گردند و همین برای عبرت ما کافی است .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
گدایی نکن ، شاید خدا غنی ات کند.
به قلبت فشار نیار ، شاید خدا مشکلت را حل کند.
چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی .
یک شاید در کنار زندگی ات بگذار .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو ، حتی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم به تو معلوم شود که براستی خدا ، خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی ، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی است .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
چهره به چهره!
می گفت: «باید افتخار کنی که در فضای غیردینی طاغوت، حجابت را رعایت می کنی!» یک کارتن کتاب مسأله حجاب استاد مطهری را خرید و گذاشت خانه. گفت: «حالا باید روی دوستانت هم کار کنی.»
کتاب ها را یواشکی به بعضی از دوستانم دادم تا بخوانند.
هشت نفر از همکلاسی هایم تصمیم گرفتند که حجابشان را درست کنند! یکی-شان دختر رئیس کلانتری بود. مدیر فهمید. صدایم زد و گفت: اگر دختر درس خوانی نبودی، همین الآن از مدرسه بیرونت می کردم.
شهید موسی کلانتری
يادمان شهداي دولت جمهوري اسلامي ايران، شماره10، شهريورماه 1385، ص70
مقام معظم رهبری
زنان مسلمان ما بايد بدانند كه امروز سنگربان ارزش هاي اسلامي در برابر وضع جاهلي دنياي غرب هستند.
بیانات در ديدار با پرستاران، همزمان با ميلاد حضرت زينب س
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
اگر شکر کردید برای شما زیاد می کنم...
یعنی شکر هر چیزی مناسب خود آن چیز است. شکر پول کمک کردن و انفاق به فقیر است، شکر علم تعلیم دادن است، شکر قدرت گرفتن دست ضعیف است. اینها شکر نعمتند. شکر منعم، یعنی خدا را عبادت کنیم چون سزاوار عبادت شدن است نه برای اینکه به ما نعمت داده است.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
لحظه ای تفکر کنید و چیزهای بی ارزش که فانی هستند را برشمارید و با بهره گیری از صفت آگاهی آن ها را بسنجید ، سپس نتیجه گیری کنید چیزهایی که رفتنی و فانی است و فقط در دنیا هستند و این را باور قلبی داشته باشید ، آن وقت آرامشی وصف نشدنی خواهید داشت.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
رزق دو گونه است، یکی آن که تو را طلب میکند و یکی آن که تو در طلب او هستی و عاقبت به تو نمیرسد، جز آن چه در طلب توست. رزق روحی هم همین طور است
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
اگر شکر کردید برای شما زیاد می کنم...
یعنی شکر هر چیزی مناسب خود آن چیز است. شکر پول کمک کردن و انفاق به فقیر است، شکر علم تعلیم دادن است، شکر قدرت گرفتن دست ضعیف است. اینها شکر نعمتند. شکر منعم، یعنی خدا را عبادت کنیم چون سزاوار عبادت شدن است نه برای اینکه به ما نعمت داده است.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
هر مصنوعی صانعش را نشان میدهد. به هر چیزی نگاه کنی، سازندهی آن را یاد میکنی. قالی را میبینی، میگویی عجب قالیبافی داشته است. ساختمان را میبینی، میگویی عجب معماری داشته است. خودت را چه؟ اگر خودت را هم جلوی آیینه نگاه کنی، یاد خدا میافتی...؟
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
در دنیا اگر خودت را مهمان خدا کنی و حق تعالی را میزبان ، همه غصه ها می رود ؛ چون هزار غصه به دل میزبان است که دل مهمان از یکی از آنها خبر ندارد.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
دعا ونیایش قبل از آنکه ابزار زندگی باشند، ابزار بندگی اند و بیش از آنکه خواهش تن را ادا کنند، حاجت دل را روا میکنند و برتر از آنکه سفره ی نان را فراخی بخشند، گوهر جان را فربهی میدهند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
امیر المومنین فرمود: در شگفتم از کسی که یأس پیشه می کند در حالی که استغفار همراه اوست.
هر وقت غصه دار شدید برای خودتان و برای همه ی مومنین و مومنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند امد استغفار کنید. غصه دار که می شوید گویا بدنتان چینمی خورد واستغفار که می کنید این چینها باز می شود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
هر جا غصه دار شدی استغفار کن
استغفار امان انسان است
به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای ، اذیتت کرده اند؟ گناهی کردی؟...
محزون که شدی استغفار کن . چه غم خود را داشته باشی و چه غم مومنین را ، استغفار غم ها را از بین می برد همانطور که وقتی خطا می کنی همه صدمه میخورند ، مثلا وقتی چند نفر کفران می کنند به همه ضرر می رسد ، استغفار که می کنی به همه ما سوای خودت نفع می رسانی.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
تا به حال آنچه رزقت بوده، مصرف کردهای و آنچه رزقت نبوده، به تو نرسیده است. حتی آنچه را از راه حرام تهیه کردی و خوردی، حرص و تقلایت آن را نجس کرد، و الّا اگر صابر بودی، همان رزق از راه حلال، همان وقت به دستت میرسید. پس زاهد حقیقی تو هستی، چون ذرهای بیش از رزق خود نخوردهای. از این به بعد هم همین طور خواهد بود، پس نه نسبت به گذشته غصه داشته باش و نه نگران آینده باش.
هر چیزی که به تو نرسیده، بدان که از اول مال تو نبوده است.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
هرگاه در زندگی ات گیر پیش آمد و راه بندان شد ، بدان خدا کرده است . زود برو با او خلوت کن و بگو : با من چکار داشتی که راهم را یستی ؟ هرکس گرفتار است در واقع گرفتار یار است .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
حسنات الابرار ، سیئات المقربین
یعنی کسی که بالاتره ، عبادت پایینی برای بالایی معصیت است .
( منظور اینه که افراد با معنویت بالا راضی به عبادت سر سری نمی شوند و دوست دارند بیشتر سمت خداوند بروند )
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
هر روز هفتاد بار استغفار را ترک مکن. عموما عصر و دم غروب شیعیان را غم می گیرد و با استغفار برطرف می شود. با این استغفار دل پاک می شود و شیطان به دل راه ندارد.
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
حسنات الابرار ، سیئات المقربین
یعنی کسی که بالاتره ، عبادت پایینی برای بالایی معصیت است .
( منظور اینه که افراد با معنویت بالا راضی به عبادت سر سری نمی شوند و دوست دارند بیشتر سمت خداوند بروند )
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
شنیدی که فرمودند دنیا بازیه؟
پس خوب بازی کن .
حسابی لذت ببر که خستگیت در بره ، تا اون ور سر حال باشی .
آداب شرعی هم مقررات بازیه که جر نزنی .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
در دعا هم از نیاز عاشق سخن میرود، هم از ناز معشوق؛ هم از احتیاج این و هم از اشتیاق، او هم از انس هم از خوف، هم از محبت هم از معرفت، هم از توبه و انابت هم از کرم و اجابت، هم حاجتی معیشتی و زمینی هم از مطلوبات آرمانی و آسمانی، هم از تسلیم و هم از تعلیم.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
دنیا را فقط یک بار نگاه کن . نظر اول بلا اشکال است ، آخرت را چندبار نگاه کن و صاحب خانه را همیشه .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🍃
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
کوچه های دنیا همه بن بست است و اهل دنیا همه سرشان به دیوار ته کوچه خورده ، سر و دست شکسته بر می گردند و همین برای عبرت ما کافی است .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🍃
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
رزق دو گونه است، یکی آن که تو را طلب میکند و یکی آن که تو در طلب او هستی و عاقبت به تو نمیرسد، جز آن چه در طلب توست. رزق روحی هم همین طور است.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🍃
❣مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میفرمود:
بطری وقتی پر است و میخواهی خالی اش کنی، خمش میکنی.
هر چه خم شود خالی تر میشود. اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی میشود.
دل آدم هم همین طور است، گاهی وقتها پر میشود از غم، از غصه،از حرفها و طعنههای دیگران.
قرآن میگوید: "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها، خم شو و به خاک بیفت." این نسخهای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است: "ما قطعا میدانیم و اطلاع داریم، دلت میگیرد، به خاطر حرفهایی که میزنند."
"سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن"
سوره حجر آیه ۹۸...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🍃
تمديد قبض روح آية اللّه حائري
آية اللّه العظمي حاج شيخ محمّد علي اراكي رحمه الله عليه مي فرمودند :
پس از مدّتي كه آيت اللّه حاج شيخ عيدالكريم حائري يزدي رحمه الله عليه در كربلا ساكن بوده است ، خواب مي بيند كه به او مي گويند :
عمر شما ده روز ديگر بيشتر نيست و از آنجا كه ايشان به اين امور بي اعتنا بود ، توجّهي به اين خواب نمي كند .
روز دهم كه شيخ با چند نفر از دوستان براي رفع خستگي به باغات كربلا مي رود ، در حين كار دچاز لرزش شديدي مي شود . ايشان را با عبا مي پوشانند ولي فائده نمي بخشد .
تا اينكه به منزل مي آورند و در بستر كه در حالت احتضار بوده اند ، ياد خواب ده روز قبل مي افتند و متوجّه مي شوند كه امروز روز دهم است و آن خواب ، خواب درستي بوده است . در همان بستر رو به سوي گنبد مطهّر حضرت سيّدالشهدا عليه السلام مي كند و عرض مي كند :
( آقا ! مردن حق است ولي هنوز دستم خالي است . مستدعي است كه تمديد بفرمائيد كه دستم خالي نباشد ) .
ناگهان مي بيند كه سقف شكافته مي شود و دو نفر آمدند براي قبض روح و در همين حال ملكي آمد و گفت : تمديد شد !
پس از آن بود كه حوزه علميّه قم را تاءسيس كرد كه اگر ايشان نبود الا ن شايد اثري از اين حوزه نبود .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
دوري از شهرت طلبي
حضرت آية اللّه حاج شيخ يوسف صانعي گفته است :
مام خميني رحمه الله عليه بر يك دوره كتاب وسيله مرحوم آية اللّه آقا سيّد ابوالحسن اصفهاني ( رض ) و همچنين بر كتاب عروة الوثقي حاشيه داشتند و با اينكه آن وقتها ما به منزل ايشان زياد رفت و آمد داشتيم و از شاگردان و دوستان ايشان بوديم نفهميده بوديم كه امام رحمه الله عليه بر اين دو كتاب حاشيه دارند .
اينها از نظر خصوصيات يك كسي كه بخواهد مرجع بشود دخيل است . يعني اگر كسي خواستار مرجعيّت باشد حدّاقل به دوستان نزديكش مي فهماند كه اينچنين كتابهاي فقهي را نوشته است ولي امام ( رض ) حتّي به ما هم ابراز نكرده بود كه ما بفهميم . و لذا ما حتّي گاهي مسئله از امام مي پرسيديم و فتواي خود امام را هم مي خواستيم ايشان فتواي خودش را نقل مي كرد امّا نمي فرمود كه مثلاً در حاشيه بر عروه يا حاشيه بر تحرير الوسيله اينطور نوشته ام .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
دعاي مادر اجابت شد
آية اللّه حسيني تهراني در كتاب معادشناسي از قول يكي از اقوام كه از اهل علم سامرّاء بوده و مدّتي نيز در كاظمين ساكن بوده و اكنون در تهران مقيم است نقل مي كند :
هنگامي كه در سامرّا بودم مبتلا به مرض حصبه شدم . بيماريم شديد شد و هر چه اطبّاء آنجا مداوا نمودند مفيد واقع نشد .
مادرم و برادرانم مرا از سامرّاء به كاظمين براي معالجه آوردند و در آن شهر نزديك صحن مطهّر يك اطاق در مسافرخانه اي تهيّه كرديم . آنجا نير معالجات مؤ ثر واقع نشد و من بي حال در بستر افتاده بودم . طبيبي از بغداد به كاظمين آوردند ولي معالجه وي نيز سودي نبخشيد .
تا آنجا كه ديدم حضرت عزرائيل وارد شد با لباس سفيد و چهره اي بسيار زيبا و خوشرو و بعد از آن پنج تن آل عبا : حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام و حضرت فاطمه زهرا عليها السلام و حضرت امام حسن عليه السلام و حضرت امام حسين عليه السلام به ترتيب وارد شدند و همه نشستند و به من تسكين دادند و من مشغول صحبت كردن با انها شدم و آنها نيز با هم مشغول گفتگو بودند .
در اين حال كه من بصورت ظاهر بيهوش افتاده بودم ، ديدم مادرم پريشان است و از پلّه هاي مسافرخانه بالا رفت و روي بام قرار گرفت و به گنبدهاي مطهّر موسي بن جعفر عليه السلام و حضرت جوادالائمه عليه السلام نگاهي نمود و عرض كرد :
يا موسي بن جعفر عليه السلام ! يا جوادالائمه عليه السلام ! من بخاطر شما فرزندم را اينجا آوردم شما راضي هستيد بچّه ام را اينجا دفن كنند و من تنها برگردم ؟ حاشا و كلاّ
( البته اين مناظر را اين آقاي مريض با چشم ملكوتي خود مي ديده است نه با چشم سر . زيرا چشم سر بسته و بدن افتاده و عازم ارتحال بود )
همينكه مادرم با آن بزرگواران كه هر دو باب الحوائجند مشغول تكلّم بود ديدم آن حضرات به اطاق ما تشريف آوردند و به حضرت رسول اللّه صلي الله عليه و آله عرض كردند :
خواهش مي كنيم تقاضاي مادر اين سيّد را بپذيريد !
حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله رو كردند به ملك الموت وفرمودند :
برو تا زماني كه پروردگار مقرّر فرمايد پروردگار به واسطه توسّل مادرش عمر او را تمديد كرده است ! ما هم مي رويم . انشاءاللّه براي موقع ديگر .
ها پايين آمد و من نشستم و آنقدر از دست مادر عصباني بودم كه حد نداشت و به مادر مي گفتم : چرا اين كار را كردي ، من داشتم با اميرالمؤ منين عليه السلام مي رفتم . با پيغمبر صلي الله عليه و آله مي رفتم ! با حضرت فاطمه عليها السلام و آقا اباعبداللّه عليه السلام و آقا امام مجتبي عليه السلام مي رفتم . تو آمدي جلوي ما را گرفتي و نگذاشتي كه ما حركت كنيم !
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🍃🌸
تجسّم مهرباني
حضرت آية اللّه حاج ميرزا جواد آقا تهراني ( رض ) با همه مهربان بود و خوش رفتار . هيچ كس را نيازرد ، حتّي آزار موري را تاب نمي آورد .
اين جريان كه از خانواده ايشان نقل شده معروف است :
آخر شبي از مسافرت برمي گردند . ديروقت است و موقع خواب و استراحت .
به ملاحظه اينكه خانواده ناراحت و بدخواب نشوند از كوبيدن در خودداري مي كند . پشت در تكيه مي زند و منتظر مي ماند .
پس از لحظاتي همسر ايشان كه مشغول خواب و استراحت بوده اند در عالم رؤ يا مي بينند كه كسي به او مي گويد :
برخيز ! برخيز و در منزل را بگشاي !
همسر محترمه ميرزا جواد آقا از خواب بلند مي شود و در را باز مي كند و مي بيند ميرزا پشت در است .
سؤ ال مي كند : آقا ! حال كه از سفر آمده ايد پس چرا در نزديد ؟
آقا مي فرمايد : ديدم نيمه شب است و ديروقت ، نخواستم اسباب زحمت شما را فراهم كنم !
***
هرگز از كسي به بدي ياد نكرد و به احدي رخصت غيبت نمي داد .
اگر كسي به قصد غيبت لب مي تكاند مي فرمود :
يا بايد در گوش خود پنبه اي بگذارم كه اظهارات شما را نشنوم و يا از خدمتتان مرخص شوم !
دلا معاش چنان كن كه گر بلغزد پاي
فرشته ات به دو دست دعا نگهدارد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه ❤️
شايد گريه ملائكه بوده !
صديق محترم حجة الاسلام حاج سيد محمدكاظم بهشتي روزي در مسير بازگشت از سفر اصفهان برايم نقل كرد :
در يكي از دهه هاي دوّم ماه محرّم پدرم مرحوم حجة الاسلام حاج سيّد احمد بهشتي تويسركاني در مسجد دروازه شهر تويسركان براي منبر دعوت مي شود .
در يكي از شبها وقتي وارد مسجد مي شود مشاهده مي كند هيچ كس در مسجد حضور ندارد حتي آن شخصي كه مسئول روشن كردن سماور و چاي دادن به مردم است نيز نيامده .
با خود مي گويد : چه كنم ؟ اگر بخواهم سخنراني كنم و روضه بخوانم كسي در مسجد نيست كه شنونده باشد و اگر بخواهم سخنراني نكنم كه خلاف وعده عمل كرده ام .
خلاصه بعد از زماني صبر و تاءمل تصميم مي گيرد منبر برود .
شروع به صحبت مي كند و مانند روال هميشگي ابتدا چند حديث و روايت اخلاقي و شرح و تفسير آنها و در انتهاي منبر روضه و توسّل به اهل بيت عليهم السلام .
عادت آن مرحوم اين بود كه هميشه موقع روضه خواندن همراه با گريه هاي مردم خود نيز با صداي بلند مي گريست .
آن بار نيز طبق عادت روضه را با گريه و زاري شروع نمود . در اثناء روضه متوجّه صداهاي گريه و ناله شد . با اينكه هيچ احدي در پاي منبر حاضر نبود .
اواخر ذكر دو نفر كه مشغول عبور از كنار مسجد بودند با شنيدن صداي حزين سيّد احمد آقا و نيز صداي گريه ها وارد مسجد مي شوند .
امّا با چشم خود متوجه مي شوند غير از روحاني روضه خوان كسي ديگر در مسجد نيست .
منبر آقاي بهشتي به پايان مي رسد ، همين كه آقا به قصد خروج نزديك آن دو نفر مي شود ضمن سلام مي پرسند :
آقا ما صداي گريه و زاري در هنگام روضه شما شنيدم امّا وقتي داخل شديم كسي را نديدم . به نظر شما صدا از كجا و چه كساني بوده ؟ مرحوم آقاي بهشتي پس از اندكي تأ مّل و مكث مي گويند : شايد گريه ملائكه بوده ! ( 7 )
ابداً اجازه نمي دهم !
آية اللّه محمّد هادي معرفت از فضلاء حوزه علميّه قم از دوراني كه امام در عتبات تبعيد بودند چنين مي گويد :
يكدفعه در محضر امام خميني رحمه الله عليه نشسته بوديم . عدّه اي از ايران آمده بودند و براي ايشان سهم امام آورده بودند . پول زيادي بود . در همان جلسه مي خواستند پول را به خدمت ايشان بدهند .
آنها به امام گفتند : مي خواهيم در محل يك مسجد بسازيم . اجازه بدهيد مقداري از اين پول را آنجا صرف كنيم .
ايشان با كمال صلابت و سختي گفتند : ابداً اجازه نمي دهم !
آنها التماس مي كردند . نوعاً انسان با كسي كه مي خواهد پولي بدهد تند نمي شود ولي امام تند شدند .
فرمودند : جزء شئون اسلامي مسلمانان هر منطقه است كه براي خودشان مسجدي بنا كنند . اين از شئون اسلامي مسلمانان است . مسلماناني كه در مكاني زندگي مي كنند نبايد مسجد داشته باشند ؟ آيا مهري را كه مي خواهي داخل جيب بگذاري وبا آن نماز بخواني بايد من بخرم ؟ تو مي خواهي نماز بخواني ، بايد مهرش را هم خودت بخري . در يك منطقه اي كه عدّه اي مسلمان هستند نياز به مسجد دارند . من از سهم امام چطور اجازه بدهم كه شما در شئون زندگي خودتان مصرف كنيد ؟
بالاخره امام به آنها پول ندادند .
آن وقت فرمودند : آري ! اگر يك منطقه اي فرض كنيد بهايي نشين باشد كه مسجد ساختن در آنجا براي دعوت به دين است ، تبليغ دين است آن حسابش جداست . مثل راه امام زمان عليه السلام مي شود .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽