شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#چالش_پانزدهم 😍❤️ سلام ایام به کام❤️ با تابستون گرمممم چطورید 😥😓 امیدوارم حال دلتون خوب باشه 😍
#چالش_پانزدهم 😍❤️
اینکه من دارم حرف میزنم یک خواهر شوهر هستم که عروسامون طبقه بالای خود ما میشینن عروسامون خوبن اوناهم هرجا میخوان برن مسافرتی جایی اونا هم اصرار کنن باهاشون نمیریم مامان من بخاطر درد پا حتی نمی تونه بالا بره همش پایین اصلا از زندگی اونها خبر نداریم ولی زیادی به عروس محبت میکنیم عروسای بزرگمون قدر میدونن ولی عروس کوچیکه انگار وظیفه میدونه و همش دستور میده که چی براش بیاریم چه غذایی باید بپزیم و.... و حتی بی احترامی هم ازش دیدیم خلاصه نه خانوادشوهر بد هستن و نه عروس خوب بستگی به اخلاق و فرهنگ خانوادس اینکه عروس وارد چه خانوادیی میشه و از چه خانواده ایی بزرگ شده خانواده عروسی کوچیکمون عروساشون خدمتکارن انگار ولی وقتی اومد خونمون طبقه بالا نشست اینقدر بهش احترام و محبت کردیم الان وظیفه میدونه حتی غذا برای خودش ما باید بپزیم الانم تصمیم گرفتیم مثل خودش رفتار کنیم دیگه نمیدونیم خانواده بد شوهر میشم از نظرش؟؟ ای کاش به اخلاق خودش توجه کنه و بفهمه کسی که احترام میزاره باید در برابرش هم احترام بزاری ولی بخاطر بی احترامی هاش و دستور دادناش و...میخواییم مثل خودش رفتار کنیم تا به خودش بیاد ولی در آخر من میشم براش خواهرشوهر خانواده من غول دوسر ... دیگه خانواده شوهر اسمشون بد رفته ولی مردم نمیخوان قبول کنن جایگاه مهم نیست ذات آدم که مهمه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
توی روستای ما رسم که چندسال اول عروس باید با خانواده شوهر توی یه حیاط وحتی یه خونه که یه اتاق خواب را برای خواب میدن به عروس وداماد زندگی کنن بعضی ها هرطور شده میسازن ولی بعضی ها هستن که بخاطر همین قاطی زندگی کردن طلاق هم میگیرن چون نمیتونن بسازن. باتشکر
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
من نزدیک پنج سال خونه مادر شوهرم زندگی کردم با یه جاری بزرگتر
همه چیزمون مشترک بود فقط ما دوتا اتاق و یه حموم کوچیک جدا داشتیم مادرشوهرم ک ماهه هرچی بگم کم گفتم مثه مادرم میمونه ولی وقتی ک پنج شنبه جمعه بود واسه اینکه پرجمعیت بودن همه خواهر شوهرام می اومدن و من باید غذای بیست سی نفر رو(با بچه هاشون) اماده میکردم بدون اینکه بخوان کمکی بدن اما همه ی اینا گذشت و خداروشکر یه خونه دویست متری واسه خودمون ساختیم و الان یه ساله مستقلیم
خداروشکر اخلاق و سیاست همسرم بود ک من همه ی اینا رو تحمل کردم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مادرشوهرم قسم میخورد ک منو مثل دخترش دوست داره و حساب میکنه ولی اصلا ذره ایی اینو احساس نکردم یکسال با خانواده شوهرم زندگی کردم و بعدش تاالان دیوار ب دیوار خانواده شوهرم خونه خریدیم تو دورانی ک باهم بودیم بدترین روزای زندگیم بود از همه چی محروم بودم الان خیلی بهتره حتی اخلاق شوهرم بام عالی شده انشالله منتظر یک وام هستیم ک بیشتر از خانواده شوهرم فاصله بگیریم و از دروعاشون دخالتاشون وتهمتاشون راحت بشیم ..مادرشوهرا لطفاً با عروساتون خوب باشید😢
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#چالش_پانزدهم 😍❤️ سلام ایام به کام❤️ با تابستون گرمممم چطورید 😥😓 امیدوارم حال دلتون خوب باشه 😍
#چالش_پانزدهم 😍❤️
اگر ما در دوران نامزدی متوجه ویژگی های رفتاری خانواده ی همسرمون قرار بگیریم.میتونیم به راحتی تصمیم بگیریم که امکانش هست نزدیکشون باشیم یانه؟؟
بنده ۱۵ ساله که ازدواج کردم و در یک آپارتمان با خانوادا ی همسرم که خانواده ی عمه ام محسوب میشن دارم زندگی میکنم.یه سری معایب آزار دهنده داشت.
منجمله کلید داشتن مادر شوهرم.هر وقت همسرم نبود بدون زنگ زدن میومد خونمون که اون هم الحمدلله بعد از ازدواج خواهر شوهرم مشکل به کلی حل شد.به طوری که چند روز میگذره، مادر شوهرم اصلا خونمون نمیاد تا خودم بهش زنگ بزنم.و اما محاسنش بیشتر از معایبشه.در دوران بارداری هیچ وقت غدا نمیپختم و دایما موقع ناهار و شام خونشون بودم.و اصلا اجازه ی کار کردن بهم نمیدادن.دوقلوهام که دنیا اومدن مادر شوهرم همه جوره خودشو وقف من و بچه هام کرد، چون به شدت دچار ضعف و بی خوابی شده بودم.
سه چهار دفعه که تو این ۱۵ سال مسیرم به خاطر بچه ها به بیمارستان خورده.با خیال راحت شوهرم و دوتا بچه ی دیگه رو خونه گذاشتم و یک هفته الی ده روز بیمارستان میموندم.
دوستان زندگی در کنار خانواده ی همسر و حتی خانواده ی خودمون بالطبع سختی هایی به همراه داره.چون استقلال مون کم میشه.ولی اگر رضایت خدا و امام زمان رو در نظر بگیرید تو این مسیر، به خدا که مشکلات براتون قابل تحمل میشه یه وقتایی هم حتی شیرین☺️و یه نکته ی بسیار مهم حد اعتدال رو در خوبی کردن بسیار باید رعایت کنیم.تا خدای نکرده اطرافیان رو توقعی بار نیاریم.
یادمون نره وجود بزرگترا نزدیکمون باعث خیر و برکته.
انشالله در پناه صاحب الزمان
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
من هفت ماه با مادر شوهرم تو یه خونه زندگی کردم که اندازه هفت سال گذشت خیلی اذیت شدم من کارمند بودم باردار هم بودم چه شب ها که گشنه خوابیدم از بس مادرشوهر غر غر میکرد برا یه لقمه غذا ،،،عصر که از سر کار میومدم انتظار داشت ظرفای ناهار خودش دختراش من بشورم من خونه تمیز کنم منم زیر بار نمیرفتم ولی خیلی خیلی اذیت شدم چقد تهمت بهم زد و همیشه جلو همه خودش مادر شوهر نمونه معرفی میکرد😕منم هرچی طلا پول داشتم دادم خونمو ساختم از خونش اومدم بیرون بماند که نمیذاشت وهی بهونه میورد خونه هنوز کامل نیست نرید فایده نداره به حرفش گوش ندادم ،به هیشکی توصیه نمیکنم پیش مادر شوهر زندگی کنه ،،دوری ودوستی بهتره😀
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خانم گلی که بعد ازدواج میخواهید منزل مادرشوهر بروید
به نظر من اصلا این کارا انجام ندهید
چون ممکنه همسرتون فکر خرید خونه را نکنه و سالها همانجا ماندگار شوید
مسولیت شما نسبت به بقیه عروس بیشتر میشه و اون احترامی که باید بگذارند شاید خیلی کمتر بشه یا دخالت ها تو کار همدیگر هم زیاد میشه
درسته که بستگی داره خانواده شوهرتون چطوری هستند، حتی اگه خیلی خوب هم باشند آخرش به مشکلات بعدش نمی ارزه
چون با هم نشینی مشکلات زیاد خودش را داره
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#چالش_پانزدهم 😍❤️ سلام ایام به کام❤️ با تابستون گرمممم چطورید 😥😓 امیدوارم حال دلتون خوب باشه 😍
#چالش_پانزدهم 😍❤️
سلام، دوستان
بابت چالش جدیدتون
من الان دو عروس دارم،
30 سال پیش ازدواج کردم، و خونه ی من با خونه مادر شوهرم تو یک کوچه بود و 3 تا خونه فاصله داشت،
ادمهای بدی نبودن، اما توقع داشتن مرتب برم خونه شون.، البته از محبتشون بود،
هر وقت مهمون داشتن، هر وقت تنها بودن، حتی هر وقت مسافرت میرفتن باید میرفتیم خونه شون را نگه میداشتیم،
منم دوست داشتم مستقل باشم، خیلی اذیت میشدم، مخصوصا که برادر شوهر مجرد داشتم و راحت نبودم،
بعد از ازدواج برادر شوهر و همچنین داشتن سه تا بچه، دیگه کم کم رفت و امدم کمتر شد، اما بیشتر از همسرم توقع داشتن، که مرتب بره و هر جا میخواستن برن، اونا رو ببره، خواهر شوهرم را از طرف دیگه شهر بیاره خونه مادرش، دنبال بچه خواهر شوهرم بره، اگر از سرویس مدرسه جا مونده اونو ببره و.... با اینکه همه ماشینم دارن، اما عادت کردن که همسرم کاراشونو انجام بده
تا جایی که همسرم به بهانه ی تعمیر خونه، یک منطقه دیگه خونه اجاره کرد، و بعد کمکم در چند سال زمین خرید و خونه ساخت، البته خونه قبلی مال پدر شوهرم بود،
الان هم نه زیاد دور هستیم و نه زیاد نزدیک و رفت وامدمون معقول هست
البته من هیچوقت همسرم را از رفتن به خونه مادرش منع نکردم. گر چه اونها اینجور فکر نمیکنن و منم به روی خودم نمیارم تا بی احترامی نشه
وقتی خودم عروسدار شدم، با اینکه خونه دو طبقه داریم، نزاشتم بیان اینجا و خونه اجاره کردیم، گفتم اول زندگی راحت باشن،
بعد چند سال به دلیل گرون شدن اجاره ها اومدن، اینجا، اما من مواظب بودم که اصلا متوقع نباشم و فکر کنم مستاجر اومده،
حالا دیگه با عروسهام خیلی دوست هستم، منو محرم تر از مادرشون میدونن
و حرفها و گله گزاری از پسرام را به خودم میگن، البته به صورت درد دل کردن، منم راهنماییشون میکنم،
اینقدر با هم خوبیم که پسر بزرگم که داره خونه میسازه، عروس دومم که خونه اجاره ای هستن، روز شماری میکنه که بیاد طبقه پایین خونه من ساکن بشه،
در پایان میخوام بگم همه مثل هم نیستن. اما میشه با گذشت و صبر مشکلات رو حل کرد، و اگر همسرتون نمیتونه خونه جدا تهیه کنه، سعی کنین خودتون را با خانواده همسرتون وفق بدین تا به ارامش برسین
ببخشید طولانی شد 🤦♂️🙏🌹
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#چالش_پانزدهم 😍❤️ سلام ایام به کام❤️ با تابستون گرمممم چطورید 😥😓 امیدوارم حال دلتون خوب باشه 😍
#چالش_پانزدهم 😍❤️
سلام خانمی
من دوسال اول زندگی باهمه مخالفت هاهمسرموبردم مشاوره و بالاخره راضی شدجدابشینیم اینم بگم علت اینکه گفتم جداباشیم چون دردوران عقدخواهرهای شوهرم و مادرشوهرم خیلی اذیتم کردن بااینکه موقع خواستگاری گفته بودم میشینم.
دوسال اول زندگی خیلی خوب بوددعواوبحث داشتیم اما خودمون بودیم اشتی میکردیم پیاده روی میرفتیم خیلی خوب بود اما بخاطراینکه کرایه هارفت بالاشوهرم گفتن بایدبریم خونه پدرم،من۵ماهه بارداربودم که اومدیم مادرشوهرم خواهرای شوهرم انگارمنتظربودن بدون توجه به حالم منتظر بودن من همش برم پایین،بدون درزدن میومدن خونه،به هربهونه ای میومدن،حتی چندبارخواب بودم یه دفعه ای دیدم بالاسرم هستن داشتم سکته میکردم،همسرم وقتی اومدیم اینجا اخلاقش ۱۸۰درجه تغییرکردازهم خیلی فاصله گرفتیم منوتنهامیذاشت میرفت پایین پیش خونوادش،پسرم که دنیااومدبخاطرفشارهای عصبی که داشتم تادوسالگی نمیخوابیدشب ها،درکل خوابش نیم ساعته بود،خیلی اذیت شدم الان سه ساله اینجا هستیم آخرش بایه دعوای شدید باهمسرم که دروپنجره روبازگذاشتم تاصداپایین بره،واینکه به خواهرشوهرم پیام دادم که به خاطرهمه اذیتهامیرم حرم امام رضا نفرینتون میکنم گفتم بروبه همه بگو،دیگه الان نزدیک یکساله کاری به کارم ندارن
من تواین مدت که ازدواج کردم حتی یبارجواب هیچکدومشون روندادم واصلابروی خودم نیاوردم که ازشون ناراحتم.
توصیه نمیکنم باهم بشینیدمن ازهمسرمخیلی فاصله گرفتم والان فقط به عشق پسرمه دارم باهاش زندگی میکنم.ازموقعی که اومدیم اینجاانگاراصلاشوهرمونمیشناسم.
الانم که میگه حالاحالاهاقصدرفتن ازاینجارونداریم،چون مادروپدرشون میگن اگربرین دلمون براتون تنگ میشه عادت کردیم.
امروز عرفه هس برام دعاکنیدمستقل بشیم.شایددوباره باهمسرم رابطمون بهتربشه.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#چالش_پانزدهم 😍❤️ سلام ایام به کام❤️ با تابستون گرمممم چطورید 😥😓 امیدوارم حال دلتون خوب باشه 😍
#چالش_پانزدهم 😍❤️
درود من ۱۱ سال با خانواده شوهرم ت یه ساختمونیم خدا رو شکر تا حالا صدامون برای هم بلند نشده کار به بی احترامی بی ادبی نکشیده اما همیشه بینمون سردی بوده توقع زیاد بوده انتظار دارن من هرروز برم به مادرشون سر بزنم وچون اون ها آدمهای گرمی نیستن و سرد برخورد میکنن من سختمه اونجا رفتن ترجیح میدم خونه خودم باشم کلا دوست دارم حریم حفظ شه ولی پدر شوهر هی میگه دختر عمه زنم گرفتم ولی اصلا دلسوز نیست در حال که اگر مریض شه بهش سر می زنم غذا آب میوه نظافت خونش ولی همیشه نمیتونم اینجور باشم چند روز پیش برادر شوهرم اومد یکی از مبل هامو ببره که من گفتم مراقب باش به در دیوار نخوره رنگش بپره که با ناراحتی پسش آورد خواهر شوهرم میگه ناراحت شده نباید اینطوری میگفتی من هر وقت برم سبزی نون بخرم غذای خوشمزه بپزم برای اونام می برم اما با توجه به اخلاقشان میدونم پر توان و هرچی کنی به چشمشون نمیاد مدام استرس ناراحتی بیماری و......به خونه من سرایت میکنه خیلی ها میگن خوش به حالت مستاجری نکشیدی اما در عوض یه سری چیزا رو از دست دادم.اگه خودم دختر داشتم یاعقل الان هیچ وقت قبول نمی کردم با مادرشوهر یه جا باشم لین در حالی که مادرشوهر اصلا به من سر نمی زنه وفقط توقع که من احوال پرسشون باشم حامله بودم پیش یکی از فامیلاشون گفتم فلان ترشی دلم میخواد مادر شوهرم باشم د خونمو زد که آبرومون رفته همه گفتن عروس فلانی ترشی دلش خواسته در حالی که دختر خودش حامله بوده تا ۵ ماهگی غذا پی پخت براش می برد که بو بهش نخوره یه بار بچمو پیشش گذاشتم شد بار اول آخرم گفت پام گرفته درد از بس چرخوندمش شد بار اول آخرم خلاصه نکنید عزیزانم این کارو
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
من از اول عروسیم خونم جدا بود و یکم مسیر خونم از مادرشوھر دور بود۔اما کار ھمسرم اینجور بود کہ یہ ھفتہ کامل سر کار بود یہ ھفتہ کامل خونہ۔من اون ھفتہ ایی کہ شوھرم نبود مجبور بودم برم خونہ ی مادرشوھرم واقعاااااا خیلی برام سخت بوداون یہ ھفتہ ایی ھم کہ شوھرم میومد مادرشوھرم یہ پسرمجردشو با دوتا دختر مجردش کہ ھمشونم سنشون بالا بود راھی خونہ ی من میکرد کہ خدمتشون کنم و باشوھرم راحت نباشم۔مادرشوھر تو خونشون اذیتم نمیکرد چون دلیلی نداشت از صب تا شب کلفتشون بودم ھمہ ی کارای یہ خانوادہ ی ۸نفرہ با من بود۔دوتا برادرشوھر مجرد داشتم دائم مجبور بودم با حجاب کامل بلوز و شلوار و دامن و روسری و جوراب و چادر بگردم اتاق مخصوصی ھم نداشتم برا استراحت یا لباس کمتر پوشیدن تا میخواستم تو یہ اتاقی دراز بکشم یھو یکی مثل ....درو باز میکردن۔با ھمہ ی این سختیا بردارشوھر کوچیکم عین مار غاشیہ بود و ھمش نیش میزد وھمہ نگاش میکردن و چیزی نمیگفتن ۔شوھرمم اجازہ نمیداد برم خونہ مادرم میگفت باید پیش مادرم باشی و بہ کاراش برسی واقعا تو اون یکی دوسال اول زندگیم خیلیی سختی کشیدم😔حیف کہ آدم بہترین روزای عمرش با سختی میگذرہ۔
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#چالش_پانزدهم 😍❤️ سلام ایام به کام❤️ با تابستون گرمممم چطورید 😥😓 امیدوارم حال دلتون خوب باشه 😍
#چالش_پانزدهم 😍❤️
من با خانواده شوهرم تو یه ساختمان هستیم خیلی خوبی داره یکیش این که مادر شوهرم هرروز که نون میگیره برای من هم تازشو میاره، یا خرید که میکنه یه مقدارشو برا من هم میاره، گاهی بچمو یه ساعتی میزارم خونشون .خودم یکم به کارهام میرسم یا استراحت میکنم
یکی از بدی هاش اینه که خواهرشوهرام همش خونه مادرشوهرمن و بچه هاشون وقت و بی وقت میان خونم و شروع میکنن به فوضولی. اوایل عروسیمون که اصلا رعایت نمیکردن حداقل بگن اینا نیاز به خلوت دارن، فکر کنید ساعت دوازده شب زنگ خونه منو میزدن که لباساشونو بزارم تو لباسشویی و اصلا هم به این فک نمیکردن شاید ما تو شرایط خاص باشیم و اصلا شاید من دلم خاست تو خونم لخت بگردم، اونا نباید بیان مدام خونه من.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
من نزدیک مادرشوهرمم تو یک ساختمونیم ما طبقه پایین و اونها طبقه ی بالا بینمون دیواره ساختمونامون ازهم جداست مثل همسایه ایم تقريبا. من اجازه دخالت نمیدم رفت و آمدم شاید درحد ماهی یک بار حتی کمترباشه ولی خب هرکاری هم کنی هرچقدرم محدود باشه رفت وآمد باز متوجه میشن که کی رفتی کی برگشتی کی اومد و کی رفت ایناها بنظرم آزار دهندس حداقل برای من و اصلا خوب نیست از یک نظرهم خب اینکه اگر مشکلی باشه میشه سریع صدا کرد بیان کمک ولی خب ضررش بیشتر از منفعتشه تا جایی که ممکنه جداباشین اگر امکانش هست اگر نیست هم نزدیک باشین ولی دور حد خودتونو حفظ کنید تابقیه هم حفظ کنن.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
اتفاقا پدر شوهر مادر شوهرم عالی هستند، خیلی آدمایی خوبی هستن تا الان دخالت نکردن تو زندگیم . البته اینم بگم که پدر شوهرم عموم هست . خیلی هم شوخی میکنیم با همدیگه ،مهمون داشته باشن میرم کمکشون مهمون داشته باشم میان کمکم.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خدایی مردی که ببینه خوانوادش دارن همسرشو بیخود و بی جهت اذیت میکنن و زندگیشو خراب میکنن از نظر من اون مرد نیس چون مرد بود باخودش میگفت این زن باهزارتا امیدو آرزو بامن ازدواج کرد که خوشبخت بشه نه که خوانوادم با اذیت کردن زندگیشو جهنم کنن
#اقا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
من با خانواده خودم تو یه ساختمون زندگی میکنم از پول رهن خونه کمتر دادیم قبول کردن نشستیم بعد از اون بدبختیا شروع شد هر روز منت چک کردن تربیت بچه ....حتی چند بار دعوام شد با مادرم. بعد از یه سال نیاز مالی داشتن ما دودنگ از خونه رو خریدیم یعنی دقیقا اون واحدی که میشینیم الان انقدر راحت داریم زندگی میکنیم مثل دوتا همسایه خوب
خواستم بگم فرقی نمیکنه خانواده خودت یا شوهرت باشن آدمیزاد وقتی بفهمه یکی از روی نیاز پیششه میخواد واسش ریاست کنه
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#چالش_پانزدهم 😍❤️ سلام ایام به کام❤️ با تابستون گرمممم چطورید 😥😓 امیدوارم حال دلتون خوب باشه 😍
#چالش_پانزدهم 😍❤️
وای خیلی بده من ۳سال با مادرشوهرم و دوتا جاریم زندگی کردم. البته مادرشوهرم خوب بود ولی پدرشوهرم خدا خیرش نده اندازه ی ۳۰ سال اذیتم کرد توهمه چی دخالت میکرد هرچی شوهرم کار میکرد دست اون بود حتی پول نوار بهداشتی هم باید از اون میگرفتم. حتی موقع رابطه زن وشوهری و شبا ميومد پشت در اتاقمون گوش وایمیستاد. کاری باهامون کرد که بیست سال زحمت شوهرمو ول کنیم و مستقل بشیم و هزارتومنم بهمون نداد والان ۳ساله جداییم و یه دختر دوساله دارم که تا حالا ندیدتش و هیچکسو نمیذاره باما رفت و آمد داشته باشه حتی مادرشوهرمو.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
من ۵ سال با هاشون تو یه ساختمون بودم خیلی سخت بود خیلی....
به ما احترام نمیزاشتن وقتی از طبقه پایین میرفتیم بالا اصلا براشون مهم نبود اما وقتی خواهرشوهرم از دوتا کوچه اونورتر میومد همه واسه استقبالشون میرفتن تو راه پله ها....
حالا این مهم نیست وقتی شوهرم از سرکار میومد همون لحظه مادرش دم راه پله ها قبل اینکه بیاد تو یک ساعت باهاش حرف می زد گزارش روز میداد، یا مثلا مادرشوهرم صبح زود میومد خونمون با تعجب میگفت تا الان خوابیدی!! خونت چرا نا مرتبه...
خونه ما حیاط خلوت بزرگی داشت هر دو روز میگفت حیاط بشور منم نمیتونستم خودش یهو صبحا در نزده میومد میرفت حیاط ما رو می شست....
مهمون میومد ما باید حتما میرفتیم که من برم واسه پذیرایی خونشون کمک کنم....
خرید میکردیم واسه خونه اگه میدیدن میگفتن چه خبره این همه خرید کردین....
خلاصه که مزخرفه مزخرف فقط فقط دخالت بود
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
من خوبیهای مادرشوهرم بیشتر بود نسبت به بدی هاش بخاطر همین ۴سال باهاشون یجا زندگی کردم
یکی از خوبی هاش این بود لنگ ظهر اگه من میخوابیدم این بنده خدا یکبار نیومد به من بگه چرا تا الان خوابی بیدار میشدم میدیدم غذام آماده چایی آماده میرفت صب زود نون تازه میگرفت هرروز که اگه یه وقت من صب بیدار شدم نون داغ باشه صبونه بخورم
اگر شب تا صب بیدار میموندیم با شوهرم اصلا نمیگفت چرا نمیخوابین ما تا دیروقت معمولا بیدار می موندیم و حرف میزدیم یا تی وی میدیدم. ولی خب در عوضش باوجود اینکه خواهرشوهرم مجرد بود وباهم بودیم بیشتر کارهارو من باید انجام میدادم ظرف های نهارو بشورم خونه رو مرتب کنم جارو بکشم حیاطمون بزرگ بود و پردرخت چون شمال هم بادهای زیادی می اومد تقریبا هرروز یا یک روز درمیان بايد حياط و میشستم یاجارو میزدم خواهرشوهرم دست به سیاه وسفید نمیزد. بعداز ۴سال دیگه اومدم شهری که پدرو مادرم بودن و تاالان توی همین شهر درسته مستاجریم ولی خداروشکر میکنم اختیار زندگیم کامل دست خودمه
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
#چالش_پانزدهم 😍❤️ سلام ایام به کام❤️ با تابستون گرمممم چطورید 😥😓 امیدوارم حال دلتون خوب باشه 😍
#چالش_پانزدهم 😍❤️
من پنج سالی کنارشون بودم همش دخالت میکردن و پشت بندش نصیحتم میکردن مخصوصا مادرشوهرم الان شیش سالی از اون موقع ها میگذره میفهمم که اون نصیحتاش به خیر من بوده حرفاش خیلی تو زندگیم بهم کمک کرده.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
من نزدیک ب ۱۸سال از عروسیم میگذره ۴سال اول عروسیم بخاطر اینکه شوهرم بتونه مغازه ی جوشکاری بزنه مجبور شدم تمام طلاهامو دادم تا سرمایه ی کارش کنه و چون پولی دیگه نداشتیم مجبورشدم بامادرشوهرم که عمه ام هم میشه توی یک حیات زندگی کنم که یک اتاق ۳۰متره رو داده بودن به من که جهازم و چیده بودم ولی چون مادرشوهرم و یک خواهرشوهرم اون موقع که ازدواج نکرده بودن باهم بودیم و اونا هم تنهابودن ماخورد وخوراکمون یجا بود باهم بودیم اون موقع ها هم خوبی داشت هم بدی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
من ده سال ازدواج کردم پیش مادرشوهر و پدرشوهر هستم. خوبیش اینه که وقتی بچه ی اولم به دنیا اومد مادر شوهرم نگهش میداشت
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
در همه مسائل دخالت میکنند کجا رفتین چرا رفتین با کی رفتین چرا خریدین چرا این قدر حموم میرین شعله بخاری کمتر کنید
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
۲۰سال باهم زندگی کردیم حتی عمه پیر همسرم هم باما زندگی میکرد.
روح هرسه تاشون شاد واقعا ازشون راضی بودم بخدا.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خیلی بده یعنی هرروز دعوا تو کار آدم خیلی دخالت میکنن من که خسته شدم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
زن داداشه زن داداشم با مادر شوهرش تو یه ساختمون زندگی میکنه ولی کلا هفته ای یبار یا تولد باشه میره بالا خونه مادرشوهرش حتی اجازه نمیده که بچه اش هم بره بالا (اینم بگم چون بچه اش نوه اول پسری مادرشوهرش خیلی دوست داره زیاد بیینتش خب بچه شیرینه ولی مامانش اجازه نمیده) و اگه بهش بگن چقدر دست پخت فلانی بده سریع قهر میکنه که چرا از دست پخت اون تعریف نکردن کسی جرات نداره بهش بگه بالا چشمت ابروعه سریع قهر میکنه تا هفته ها بالا نمیاد
البته اینم بگم شوهرش خیلی خیلی پشتشه هاااا تا حالا مردی رو ندیدم انقدر پشت زنش در بیاد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
تو یه خونه نیستیم ول همسایه هستیم از خانواده خودم دورم یه بچه ۹ماهه دارم مادرشوهرم خیلی کمک میکنه برا نگهداریش وقتی نیستی میرن خونت سرک می کشن بعد میگن چرا فلان جا اینجوری بود وکلا سر از کارت در بیارند. ۹سال تجربه اشو دارم تویه خونه ۵۰متری توروخدا نکنین خیلی سخته خیلی کاش به عقب برمیگشتم اگه پشیمون شاخ درمیاورد من به همه دخترا سفارش میکنم حتی شده تو بیابون چادر بزنن ولی با خانواده شوهر یک جا زندگی نکنن یعنی بزرگترین اشتباهه زندگی کردن کنار خانواده شوهر من با جاریم تو یه ساختمون زندگی میکنم اصلا آسایش ندارم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خب فکر کنم تازه عروسا طفلكا کلک و پرشون ریخته هاااا بنده های خدا😂
ببینید از اول فکر همه جاشو بکنید
۱_ اگه پوست کلفت هستید برید
۲_ اگه هیییچ چاره ای ندارید برید
۳_اگه شوهرتون پشتتون هست و بهش اعتماد دارید برید
به موارد بالا دقت کنید و خودتونو گول نزنید
۵_ بعضییییی خانواده های شوهر خوبن ولی باید شانستو ببینید پس اگه دارین میرین با انرژی منفی نرین
۶_ نشون بدید از الان اصلاااا اهل شوخی نیستید
۷_ نشون بدید رو خانوادتون حساسین
۸_هی خونشون نرید و بهشون اصلااااا رو ندید بیان خونتون
۹_اگه متلک گفتن یا حرفی زدن که بهتون برخورد، با احترام همونجا جواب بدین و حتما اونجا رو ترک کنید و مدتها نرید تا بدونن عاقبتش
چیه و تا جای امکان همسرتون هم همسو کنید تا نره اونجا
۱۰_ مرتب و منظم با آرایش پیششون باشین تا خونشونو برای شما فقط یه مهمونی ببينن حتى اگه طبقه بالا یا پایینشون هستین
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
سلام ایام به کام❤️
#چالش_پانزدهم 😍
شده تا حالا خودتون یا نزدیکانتون تا پای طلاق و جدایی برین ولی برگردین و پشیمون بشین ؟؟؟
چرا و علت چی بوده🌹
برامون تعریف کنید💚
ادمین 👇🌹
@adminam1400
منتظریم ❤️
#چالش_پانزدهم 💜🍃
شده تا پای طلاق بری و پشیمون بشی؟
★★★★★★★★★★
پسر داییم زنش ازش طلاق گرفت، رفت با اقوامشون نامزد کرد.
نامزدیشون بهم خورد دوباره برگشت با پسر داییم ازدواج کرد.
★★★★★★★★★★
فروردین امسال رفتم تا پای طلاق، بخاطر بچم برگشتم ولی دیگه نمیتونم خانوادمو ببینم.
★★★★★★★★★★
به هر دلیلی تا پای طلاق رفتید برنگردید یه لعنت و حسرت دائمی برای خودتون نخرید، از اون دست دلایل بااارهای بعد هم پیش میاد.
★★★★★★★★★★
آره ولی بخاطر بچم خواست برگردم، اولش از برگشتم پشیمون بودم ولی الان راضیم.
★★★★★★★★★★
ده سال همیشه زنم میگفت طلاق، من کوتاه میومدم
اینبار من خیلی جدی گفتم اونم گفت غلط کردم دیگه هم اسمشو نیاورد.
★★★★★★★★★★
دختر عمم طلاق گرفت دوباره با همون طرف ازدواج کرد ولی بازم نتونستن باهم کنار بیان، فقط از این دوبار زندگی دوتا دختر براش مونده.
★★★★★★★★★★
یبار دعوا کردیم تا پای طلاق، بعد بیشتر از ۳ شب نتونستیم از هم دور بخوابیم برگشتیم.
★★★★★★★★★★
ده سال پیش دو بار تا پای طلاق رفتیم و پدرم منصرفم کرد، الان میگم کاش حرف پدرمو گوش نمیکردم و طلاق میگرفتم.
★★★★★★★★★★
یکی از دوستام شوهرش ۹ ماه ول کرد رفت بعد برگشت گفت غلط کردم و دوستم بخشیدش ولی الان دارن جدا میشن.
★★★★★★★★★★
سلام من تا محضر رفتم واسه صیغه طلاق، برادر شوهرم نزاشت
الان خداروشکر یه فندق دارم روزی هزار بار شکر میکنم.
★★★★★★★★★★
من پارسال تا پای طلاق رفتم ولی طاقت دوری از پسرمو نداشتم، با گرفتن وکالت طلاق برگشتم کاش برنمیگشتم زندگیم بدتر شد.
★★★★★★★★★★
برادرم و خانومش از هم جدا شدن سر لج و لجبازی و بعد سه سال دوباره باهم ازدواج کردن و الان یه بچه دارن.
★★★★★★★★★★
منو شوهرم تا پای طلاق رفتیم، جاریم آتیش بیار معرکه بود میگفت من میگم به همه از بچم نفرت دارم یا مثلا میگفت چرا به تو زیر لفظی دادن به من ندادن
اخرش شوهرم گفته بود حق نداری بیای خونم یا پشت سر زنم حرف بزنی، منم گفتم باید باهاشون قطع رابطه کنی تا برگردم، اونم قطع رابطه کرد الان خوش و خرم داریم زندگی میکنیم.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#چالش_پانزدهم ❤️🍃
بله خودم تاپای طلاق رفتم دلیلش هم بداخلاقی وکتک زدن همسرم وتهمت زنایی که بهم زد بود ولی همسرم وکیل گرفت و اونم کارش روخوب بلد بود بااینکه همسرم محکوم شده بود و74 ضربه شلاق براش بریدن حگم طااق روفسخ کردو دوباره باهم زندگی کردیم اما پشیمونم که طلاق نگرفتم به خاطراینکه همسرم کاراش وکتک زدناش روازسر گرفت خیلی صبوری کردم باوجودسه تا دسته گل یه پسر ودوتا دختروالان پشیمونم واین همه صبوری روبه هیچ کس توصیه نمی کنم
❤️❤️❤️❤️❤️
من ۱۲سال پیش وقتی عقد بودم نزدیک ۴ماه باهمسرم قهر بودم وچند باری رفتیم دادگاه که طلاق بگیریم .
چون میگفت بریم خونه ی مادرم زندگی کنیم ومن راضی نمیشدم اخه مادرشون پیر هستن وخیلی اخلاقای خاصی دارن و زبون تند وتیزی دارن که واقعا ادم رو خرد ونابود میکنه .
خلاصه باپا در میونی خواهر شوهرم اشتی کردیم والان خونه مادر شوهرم زندگی میکنیم وسه تابچه دارم و این زندگی و مادرشوهرمو تحمل میکنم فقط به خاطر همسرم چون خیلی مرد خوبیه واقاست از همه نظر
ممنون از کانال خوبتون
❤️❤️❤️❤️
سلام به همه دوستان عزیز،بله من یه بار تصمیم گرفتم که طلاق بگیرم و....داستان از این قرار بود،در همسایگی من عروس خواهر شوهرم بود که دست به هر کاری میزد که میان من و شوهرم و به هم بریزه،آخه من و شوهرم با دو فرزند عاشق همدیگه و زندگیمون بودیم،یه شب که سر سفره غذا بودیم پسر خواهر شوهرم در خونمون زنگ زد شوهرم رفت ببینه که چیکار داره،چند و حرف بی ربط به شوهرم گفته بود درباره من که همش تهمت بود،وقتی شوهرم اومد تو خونه
افتاد به جونم که چرا این حرفا رو به عروس خواهرم گفتی،منم چون هضم این همه تهمت و کتک و تحقیر شدن و نداشتم برای اولین بار رفتم قهر خونه مادرم،شوهرم که باور نمیکرد که من خونه و بچهها رو ول کردم رفتم چون بچهها م کوچیک بودند و احتیاج به بزرگتر داشتند شوهرم وقتی دید تصمیم من جدیه و من بهش گفتم حالا که به خاطر حرف مفت مردم،و یه زن حسود،منو تحقیر کردی دیگه بر نمیگردم به زندگی،خلاصه مادر شوهرم خدا رحمتش کنه،سریع اومد خونه مادرم و وساطت کرد و کلی پسرشو دعوا کرد و منو برگردوند خونه...من به گفته بیشتر اقوام خانمی مهربان و صبوری هستم از هیچ کسی کینه ندارم ولی این خانمی که به من تهمت زد و باعث شد که من یه شب و یه روز،زندگیمو،دو بچه بی گناهم و ،رها کنم،و این همه کتک از شوهرم بخورم.....اصلا اصلا نمیبخشم و،واگذارش میکنم به خدا و روز قیامت...و از وقتی که پای این خانم از زندگی ما بریده شد،ما بهترین عشق و زندگی و بهترین همسرای دنیا شدیم😍😍😉
❤️❤️❤️❤️❤️
باید بگم که بابای من توی جوونیش آدم خوبی نبوده و کار نمیکرده مامانم درخواست طلاق داده و با این کارش بابام به خودش اومده
الان همه حسرت زندگی مامانم رو میخورن
خدا رو شکر میکنم 😍
❤️❤️❤️❤️
یک ازآشنایان بنده هستند دختر پسرعمه پدرم نامشون سمانه هست
و با پسرعموی پدرم که نامشون مهیار اشنا بودند یه چندسالی بعد سمانه به پدرش میگه وازدواج می کنند
وقتی شب عروسی میخواستن لباس تنش کنند
دوسه جای بدنش کبود بوده
و
مادرش میفهمه
و
چندماه ی سرموضوعی باهم قهر بودنم
دعوا کردند
و حتی تا طلاق رفتند اما نگرفتند و
ولی الهی شکر
زندگیشون
خوب شد
والان ایشون یه دوقلو دارند
این موضوع واسه ۲سال پیشه
❤️❤️❤️❤️
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#چالش_پانزدهم ❤️🍃
یکسال پیش بخاطر دعوایی که بین خانواده خودم وخانواده شوهرم پیش اومد، شوهرم بامن سرد شد باوجود اینکه خیلی عاشقم بود بهم بی محلی کرد وخیلی با حرفاش بهم بی احترامی کرد، منم علارغم میلم با وجود یه بچه رفتم خونه پدرم وبا گریه زیاد تصمیم قطعی گرفتم طلاق بگیرم،
تا ده روز شوهرم نیومد دنبالم، چون خیلی دوسش داشتم نتونستم برم درخواست طلاق بدم.
همون روز یه سجاده پهن کردم یه دل سیر گریه کردم و گفتم خدایا اگه اون منو واقعا دوست داره خودت کاری بکن دلم صاف بشه و زندگیم دوباره درست بشه.
همون روز شوهرم اومد دنبالم عذرخواهیکرد،
و نرسیدن به طلاق رو معجزه ی خدا دونستم.
❤️❤️❤️
تو عقد تا پای طلاق رفتم ولی با وساطت اقوام انجام نشد و یه عمر لعنت برا خودشون خریدندولی خداراشکر احساس نزدیکی بیشتری به خدا کردم وبا این فکر تحمل کردم
❤️❤️❤️❤️
به خاطر دخالت های بیجا خواهرشوهرم که کلی اذیتم کرد تودوران نامزدی بااینکه همسن مادرم هست وخودش ۴تاپسر بزرگ داره همش آتیش مینداخت توزندگیم باعث شد یبار تاپای طلاق برم ولی شوهرم جلوش ایستادو دستش رو از زندگیمون کوتاه کرد .الآن ازدواج کردیم ورابطه ای با خانواده خواهر شوهرم نداریم
❤️❤️❤️❤️
اره خودم چند بار شده که تا پای طلاق رفتم و برگشتم دلیلشم دست بزن و فحاشی شوهرمه خستم کرده...ولی به خاطر دخترم کوتاه اومدم...
❤️❤️❤️❤️
من یدفه تا پای طلاق رفتم
ولی دایی وزندایی شوهرم نزاشتن جدا بشم
و شوهرمم کلا دادگاه نیومد گفت من نمیام ،میدونستم اصلا طلاق بده نیست فقط حرف میزنه
❤️❤️❤️❤️❤️
چن سال قبل داداشمو زنش به مشکل برخوردن حدود ۵سال جدا از هم زندگی کردن تا پای طلاق رفتن حتی داداشم چن تا سکه هم از مهرشو داد ولی بعد ۴،۵سال دوباره برگشتن والان زندگیشون خداروشکر خیلی خوبه
واما دلیلش، بنظرم زیرسر دوتاشون بلند شده بود واعتمادشون نسبت بهم ازبین رفته بودبخاطر همین ازهم تنفر پیدا کرده بودن واینو بگم اگه همون اوایل داداشم سعی میکرد با زبون خوش وبا محبت زنشو برگردونه واینقدر دخالت وپادرمیونی دوست وآشنا واقوام وخانواده رو قبول نمیکردن که صدالبته باعث دامن زدن به این تنش شد درمدت کوتاهی مشکلشونو خودشون میون خودشون دوتا حل میکردن واینقدر دادار دودور راه نمینداخته کاربه ۵ سال جدازندگی کردن نمیکشید (که بماند چه ها کشیدیم از لحاظ احساساتو اعصاب که خودش داستان مفصلیه اگه بخوام بگم)وسریعتر مشکلشون حل میشد
❤️❤️❤️❤️
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽