#پند و #قند
استاد کمال الملک در دوران قاجار برای آشنایی با شیوه و سبکهای نقاشان فرنگی به اروپا سفر کرد . زمانی که پاریس بود فقر دامانش را گرفت و حتی برای سیر کردن شکمش هم پولی نداشت . یک روز وارد رستورانی شد و سفارش غذا داد
در آنجا رسم بود که افراد متشخص پس از صرف غذا پول غذا را روی میز گذاشته و بروند معمولا هم مبلغی بیشتر ، چرا که این مبلغ اضافی به عنوان انعام به گارسون میرسید اما کمالالملک که پولی در بساط نداشت پس از صرف غذایش مدادی برداشت و پس از تمیز کردن کف بشقاب عکس یک اسکناس را روی آن کشید و بشقاب را روی میز گذاشت بیرون آمد
گارسون که اسکناس داخل بشقاب را دیده بود دست برد که آن را بردارد ولی متوجه شد که پولی درکار نیست و تنها یک نقاشی ست بلافاصله و باعصبانیت دنبال استاد دوید و یقۀ او را گرفت و شروع به داد فریاد کرد صاحب رستوران جریان را پرسید گارسون بشقاب را به او نشان داد و گفت این مرد یک دزد و شیادست جای پول عکسش را در داخل بشقاب کشیده
صاحب رستوران که مردی هنرشناس بود دست در جیب برد و مبلغی پول به کمال الملک داد و به گارسون گفت رهایش کن برود ، این بشقاب خیلی بیشتر از صد پرس غذا ارزش دارد ، امروز آن بشقاب در موزۀ پاریس در بخش تاریخ هنری شهر پاریس نگهداری میشود ..
@azsargozashteha💚
سلام
قصد ازدواج دارم در سن 32
مادرم موردی رو پیشنهاد دادن و دیدار و صحبت داشتم با این خانم
دو لیسانس از دانشگاه تهران دارند و 29ساله
خانوادهای با پدری خشک و سنتی دارند که ایشون رو بسیار محدود کرده اند و ایشون در دیدارمون بی روح و تقریبا افسرده بودند هیچ لبخند یا احساس رضایتی درشون نبود ولی از سوالاتی که از من میکردن متوجه شدم قصد زندگی دارند مثل محل زندگیمون و..
فکر میکنم چون موبایل ندارن و با دو سال کار در اداره آموزش پرورش که خیلی کنترلشون میکردن و اونم ازشون گرفتن به پسر دیگری میل داشته اند که باهاشون مخالفت شده و حالا از روی ناچاری قصد اردواج دارن شاید...
ظاهرا ایشون رو پسندیده ام و محجبه و مومن هستند و خواستگاران زیادی داشتن
طبق گفته مادرشون برای دیدن خواستگاران با زور و اکراه میپذیرند و در سلام و خداحافظی خیلی بی ذوق و شوق بودن یا شاید تربیت خانوادگیشون اینجوره یا ضعف ارتباطی دارن نمیدونم
من همسری میخوام که ابراز احساسات کنه و خنده رو باشه و همسر داری رو بلد باشه
دوباره میخوام خواسته هامو مطرح کنم باهاشون و بگم که چی میخوام از همسر آیندم و اینکه دلشون با کس دیگه ای هست یا نه
سوالم اینه که کلا کسی که در این محیط خانوادگی بزرگ شده آیا میتونه تغییر رفتار ومعاشرت بده؟
میتونم ازشون در مورد گذشتش و اینکه ایا به کس دیگه ای تمایل دارن بپرسم؟ اخلاقا درسته؟
گفتن که کم حرفه و به جز یکبارکوتاه اصلا منو نگاه نکردن
چکار کنم؟
متشکرم از زحماتتون
@azsargozashteha💚
خبر خوب برای خانم های علاقه مند به چالش📣📣📣
♥️♥️♥️
🤔🤔🤔🤔
و اما #چالششششش جدیدمون
🔴لطفا جواباتونو بصورت خلاصه در حد چند تا خط برامون بفرستین 😘😘
💯قراره که حال همدیگرو خوب کنیم
و از تجربیات هم استفاده کنیم . ♥️♥️.
❤️❤️ چالش جدیدمون این باشه👇👇
💥 چالش🤓🤓
💥اینبار تجربه و حس شیرین زندگی
دوستان گلم
تجربه یا اتفاقهای خوب زندگی که براتون تو زندگی پیش اومده
مثل برنده شدن در بانک یا مسابقه، به عشقشون رسیدن،رتبه خوب تو کنکور یا دانشگاه آوردن و...)
✅به جز حس مادر شدن و تولد فرزند
اون لحظات چه حالی داشتین بیایید از خوبی های زندگی بگیم که چند باری تو زندگی همه اتفاق افتاده وهنوز شیرینیش رو توی زندگیمون حس میکنیم. 😘
✅جوابایی که برام میفرستین بدون غلط املایی 💥 باشه لطفا
💟لطفا پایان جوابها از اسم مستعار ،لقب و...استفاده نکنید
منتظرپیامهاتون هستم بیصبرانه💋
جواب چالش هارو توی کانال ببینید🌹
@azsargozashteha💚
#چالش_زخم_زبون
✅سلام به همگی😌🙌🏻
اینکه زخم زبون واقعا بده کاملا واضحه و هممون میدونیم.ولی اگه خیلی بریم تو عمق این موضوع از کوچیک ترین حرف بقیه ناراحت میشیم و بد برداشت میکنیم.
خوشگلا،بیاین یکم جنبه ی خودمون رو بالا ببریم تا به هرچیزی فکر نکنیم و به هرچیزی هم واکنش نشون ندیم.
جوابای یسری از خانما روکه خوندم بنظرم فقط یکم حساس بودن،هرچند که ما جای اون طرف نیستیم و نمیدونیم اون لحظه چه احساسی داشته.
یجاهایی نمیشه بگیم بخیال و به راحتی فراموش کنیم چون تو دل آدم میمونه.
ولی حواستون باشه که بعضی جاها باید جواب داد و نباید سکوت کرد.یجاهایی اگه سکوت کنین نه تنها احترام نگه نداشتین بلکه عزت نفس خودتون رو سوال بردین.یه جاهایی هم اگه جواب بدین فرقی با اون طرف ندارین و با عرض معذرت و پوزش فراوون بیشعور جلوه میکنین.
حواستون به موقعیتتون باشه،یجاهایی حرف بزنین و دفاع کنین،یجاهایی سکوت کنین
یجاهایی بسپارین به خدا و یجاهایی خودتون طرف و متوجه کنین.
حرف مثل چاییه،بیشتر اوقات اگه به موقع گفته نشه سرد میشه.
خودم با اینکه ۱۸ سالمه اگه بخوام از حرفای بقیه که ناراحتم کردن بگم تا یه سال طول میکشه،با اینکه ناراحت میشم و تو دلم میمونه ولی میگم بیخیال شاید طرف واقعا منظوری نداشته.
بجاش بیاین متوجه رفتار خودمون باشیم که زخم زبون نزنیم و با حرف دل نشکونیم.
@azsargozashteha💚
4_452715601975052240.mp3
1.25M
سوره #بقره❤️
صفحه ی ۱۴🌹
@azsargozashteha💚
✴️ یکشنبه 👈 ۱۴ دی 1399
👈 ۱۹ جمادی الاول 1442👈
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙🌟 احکام دینی و اسلامی .
❇️ روز بسیار خوب و شایسته ای است برای :
✅ خواستگاری و عقد و عروسی .
✅ خرید وفروش .
✅ دکان باز کردن .
✅ شکار .
✅ امور کشاورزی و زراعی .
✅ جابه جایی و نقل و انتقال .
✅ شرکت زدن و مشارکت .
✅ نوشیدن دوا .
✅ و آغاز بنایی و خشت بنا نهادن خوب است .
📛 برای واسطه گری خوب نیست .
👼 زایمان مناسب و نوزادش صالح و عفیف و متدین خواهد شد . ان شاء الله
✈️ مسافرت :
مسافرت خوب و سودمند و خیر دارد .
🔭 احکام نجوم.
🌗 امروز برای امور زیر خوب است :
✳️ آغاز نوشتن کتاب .
✳️ آغاز تحصیل و تدریس .
✳️ شکار .
✳️ ارسال کالا .
✳️ و دیدار بزرگان نیک است .
💑مباشرت و مجامعت.
مباشرت امشب (شب دوشنبه) ، فرزند حافظ قرآن گردد و به قسمت و روزی خود راضی باشد . ان شاء الله
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، هیبت و شکوه است .
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری ، ضعف بدن است .
😴😴تعبیر خواب
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 13 سوره مبارکه " رعد " است.
یسبح الرعد بحمده و الملائکه من خیفته ...
و چنین استفاده میشود که چیزی باعث ملال خاطر خواب بیننده گردد پیش آید صدقه بدهد . ان شاء الله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید......
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ب بامیدپرورش نسلی مهدوی انشاءالله🌸
@azsargozashteha💚
#چالش_حس_شیرین_زندگی
✅سلام در جواب چالش شیرین ترین روز زندگی من اثاث کشی به خونه ی خودم بود که بعد ۷سال مستاجری خونه ساختیم اونروز یه حسو حال خیلی خوب شیرین یه ارامش عمیق داشتم باورتونمیشه تا اماه تو اتاقا راه میرفتم با یه حال خوب کیف میکردم امیدوارم همه مستاجرا صاحب خونه بشن ویبارم قرعه کشی خونگی ۲۰ ملیون برنده شدم اونم خیلی حس خوبی بود ولی به پای خونه دارشدن نمیرسه🤩🤩
✅سلام ادمین عزیز
ج چ خاطره خوب
من سال ۸۵ سال بود و سال ششم کارم که در جشنواره تدریس شرکت کردم و مقام اول کشوری اوردم .یادم نمیره اداره آموزش و پرورش بودم بهم گفتن مبارکه شیرینی کو؟؟منم هاج و واج به همه نگاه میکردم 🥴بعد گفتم: آها جشنواره تدریس رو میگید اون خانم ....من نبودم همکارم هست که فامیلیش با من یکی هست .
رییس آموزش گفت :خیر شما هستید .اسمم رو هم از سایت بهم نشون داد.اون موقع ها اینترنت دسترس همه نبود .
دیگه نفهمیدم اینقدر که ذوق کردم و بالا پایین پریدم.خیلی برام ارزش داشت.اینقدر که موفقیتش برای من شیرین بود جایزه و پولش شیرین نبود.
برای همه دوستان مجازیم موفقیت در زندگی و شغل و حرفه ارزومندم.
@azsargozashteha💚
#چالش_زخم_زبون
✅سلام عزیزم یادم آمد از یگ حرف از برادر شوهرم خانوده شوهرم دوتا پسرشون رو باهم داماد کردن عروسی گرفتن من بیچاره خیلییییی گو چیک بودم ولی جاریم سنش زیاد بود اون پسر آورد من بچم دختر👧 شد باز شیربه شیر دوباره حامله👧 شدم وضع خوبی نداشتیم سر سفر خونه مادرشوهرم جلوی همه بادی تو گلوش انداخت گفت بچه م از همه بدبختر عباسه که شوهر من باشه چون باید زندگیشو بفروشه برای جهاز دخترهاش خدارو شاهد میگیرم چنان دلم شکست داشتم فقط میمردم😭😭 جرعت جوابشو بدم نداشتم فقط خون گریه میکردم اما الان شکر خدا چنان وضع ما خوب شده ولی اون دقیق همین بالا سرش آمد خونش فروخت وآبروشم رفت جلو فامیل که بازم دلم نیومد شوهرمو سپردم که کمک کنه بهش خدا ناظر بر اعمال ما بندها هست
@azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
داستان واقعی زندگی گلنسا و اسماعیل❤️ به شدت #جذاب حتما بخونید✅🙏
#قسمت_دوم
سایه به سایه دنبالش بودم مردم میگفتن گلنسا اسماعیلو دوس نداشت و خانوادش فراریش دادن بره ولی صورت خونی عشقم جلو چشمم بود اون نرفته من باور نمیکردم
فهمیدم از شهر رفته تهران گوشوارشو به عنوان کرایه داده بود
گوشواره رو از راننده پس گرفتم و پولشو بهش دادم
دقیقا بیست سال پیش بود که رفتم تهران ،یه بقچه برداشتم و شناسناممو که اسم عشقم توش بود ،یه پسر هفده ساله که راه افتاد سمت تهران دنبال ناموسش
هیچی نداشتم جز یه مقدار پول،به تهران که رسیدم دیگه نشد از گلنسا ردی پیدا کنم صبح تا غروب میرفتم کارگری و غروب میرفتم دنبال گلنسا تا اخر شب.
عین قطره آبی بود که تو دریا گمشده باشه
شبا تو پارک میخابیدم کنار خیابون ،یه شب یه مرد و زن از کنارک رد شدن و گفتن آخی نگاش کن سنی هم نداره کارتون خواب شده شوهرش گفت اینا همشون معتادو دزدن حقشونه به این روز بیفتن
اونشب اشکم درومد تا تونستم گریه کردم نه به خاطر خودم به خاطر گلنسایی که پونزده سالش بود و معلوم نبود بعد از سه ماه چه حال و روزی توی این شهر داره
شده بودم پوست و استخون،مگه میشد یه لقمه غذا بخورم وقتی گلنسا معلوم نبود شکمش گشنس یا سیره
گهگاهی زنگ میزدم دهاتمون و تلفنچی میگفت خبری از زنت نشده .
تو یه ساختمون نیمه کاره کار میکردم ،یه شب که همون حوالی دنبال گلنسا بودم رفتم تو ساختمون و خابیدم ،هنوز سقف طبقه اولو نزده بودن، صبح مهندس ساختمون فهمیده بود شب اونجا خابیدم بهم گفت از این به بعد چادر بزن تو ساختمون نگهبانی بده ،مصالح دزدی زیاد شده منم یه پولی بابتش بت میدم
شناسناممو گرو گذاشتم و شبا تو ساختمون میخابیدم،وقتی به خودم اومدم دوسال گذشته بود از این محل به اون محل از این ساختمون به اون ساختمون با همون مهندس کار میکردم و تو سرما و گرما تو چادر میخابیدم
استخونم میسوخت و گریه میکردم به حال گلنسایی که معلوم نبود چجوری خودشو گرم میکنه
چند وقتی که گذشت صاحب ساختمونی که با همون مهندس شریک بود ازم خوشش اومد میگفت بچه ی روستاس کاریه و بی دغل بازی
بهم گفت بیا نگهبان باغ من تو دماوند شو گفتم من دماوند نمیام فقط تهران،
میگفت کارگری عاقبت نداره اونجا حداقل یه اتاق از خودت داری ،منم داستان زندگیمو براش تعریف کردم
@azsargozashteha💚
ادامه دارد
#چالش_حس_شیرین_زندگی
✅سلام ممنونم بابت کانالت 😘😘😘😘...لحظه شیرین زندگیم وقتی بود که وقتی دوم دبیرستان بودم، ما رو بردن راهیان نور خرمشهر خیلی خوش گذشت چهارروز با دوستام با هم بودیم خوش گذشت....لحظه دیگه هم وقتی با همسرم می رم کافی شاپ یا جاهای دیدنی دوست دارم.
✅سلام عزیزم❤️
من امسال کنکور داشتم و خدا رو شکر خیلی خوب بود
رتبه سه رقمی شدم
و دانشگاه فرهنگیان رشته ریاضی قبول شدم👩🏻🏫
خیلی خبر خوبی بود و واقعا حس قشنگی داشتم
چون بابام نمیزاشت بجز فرهنگیان دانشگاه دیگه ای برم
خانوما عزیز برام دعا کنین ک بتونم ی دبیر خوب بشم❤️😘
@azsargozashteha💚