سلام به همه
پایدار و پیروز باشید ❤️
این یه خاطره از دوستمه
حالا از زبون خودش 👇
من یه پرنده داشتم (اسمش میگی)ک از بچگی باهام بزرگ شده بود و با من خیلی جور بود
هر حرفی یادش میدادم میگفت
یه روز بابا گفت فلان همکارم با خونوادش میخواد بیاد خونمون
منم اصلا از این همکار بابا خوشم نمیومد
امتحانم داشتم این آقا هم روده دراز و خیلی صداش بلند بود وقتی حرف میزد
..
در حال تمیزکاری بودم ک با خودم حرف میزدم و میگفتم آقا ارجمند یکم ببند
کاش صدات نصف بشه
نیا خونمون ازت بدم میاد
خلاصه شب شد و اینا اومدن خونمون
همین طور که آقای ارجمند بلند حرف میزد
میگی میگفت ارجمند ببند
نیا خونمون ...
چندبار تکرار کرد😂
حالا ما🥶🥶🥶
بابا 😡😡😡
مهمونا😳😬
ولی دیگ نیومدن خونمون 🤐🤐
میگی هم سه روز بعدش از پنجره رفت بیرون یه ماشین زد بهش 😓
پایانش تلخ بود اما خاطره انگیز بود
#ناز ناز
سوتی خاطره سرگذشتت رو بفرست برات تو کانال به اشتراک بذارم دوستِ من🤗👇
💌@adchalesh
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ••࿐@azsargozashtha