eitaa logo
از شهیدان تا رسیدن بخدا
92 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
27 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹در گلزارشهدای کرمان، کنار خانمی که پابه سن امااهل دل ومعرفت، نشسته بودم. 🌹یک تسبيح فیروزه ای دستش بود، صلوات می فرستاد، یک جور خاصی صلوات ها می فرستاد. باعث شدناخوداگاه منم تسبیح در آوردم باهاش فرستادم، گوش دادم بعداز چند تا صلواتی می فرستاد می گفت این صلوات برای بسیجی ها و اینها برای سلامتی موکب دارها و.... 🌹خیلی دلم می خواست باهاش هم کلام شوم، گوشی اش زنگ خورد، بعد این که صحبتش تمام شد بهترین فرصت بود باهاش حرف بزنم. 🌹 سلام کردم گفتم التماس دعا چه دلنشین صلوات می فرستادید، با لبخند در جوابم گفت سلامت باشی، 🌹 ادامه داد ازم سن سالی گذشته مریض احوالم و.. ، خیلی مدیون حاج قاسم هستیم، کاری نمی توانم برای مراسمش انجام بدهم، اما تنها کاری از دستم بر می آید نذر صلوات کردم، برای سلامتی تمامی خادمین ونگهبانان.. تا مراسم به بهترین نحوه برگزار شود. دوباره شروع کرد به صلوات فرستادن ناخودآگاه منم صلوات می فرستادم اشک می ریختم. 🌹 یاد قصه حضرت یوسف وپیرزن کلاف بدست افتادم به او گفتند افراد متمکن فراوانی هستند که جزء خریداران یوسف هستند،دیگر جایی برای تو با چند کلاف نخ باقی نمی ماند. پیر زن گفت:درست است که من سرمایه خرید او را ندارم اما این افتخار برایم بس است که نامم جزء خریداران یوسف ثبت شود. 🌹"گرچه یوسف به کلافی نفروشند به ما بس همین فخر که ما هم ز خریدارانیم 🌹 و (همچنین یاد این متن که خیال می کردندبا شهید کردن حاج قاسم از ذهن ها می رود اما زهی خیال باطل، الان چند برابربر دلها حکومت می کند) ارسال شده از: بانوی دمنوش @Sedaye_enghelab