ساقه طلایی اینجوریه ک ۱۰ درصدش وارد معدت میشه ۹۰ درصدش سیمان میشه میچسبه به دندونات.
🚶🏻♂ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ#طنز😂
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#طنز_جبهه
🎥مصاحبه
طنز شهید حسین خرازی....😅😂
با چاشنی شوخی...😉
#طنز
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#طنز😂
خونمون جن داشت
روی یه برگه نوشتم
بصم الله الرهمن الرهیم
صبح که بیدار شدم
دیدم جنه روی برگه نوشته
ما که رفتیم
ولی خاک تو سرت
با این سوادت😢😂!
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••『😂☘』••
* طنز اعزام به اوکراین...😅🙈
😁•••|↫ #طـــــــنز
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#طنز_جبهه🤣 #طنز😅
محمدرضا داخل سنگر ⛺️ شد. دور تا دور سنگر رو نگاه کرد و گفت: «آخرش نفهمیدم کجا بخوابم؟! هر جا می خوابم مشکلی برام پیش میاد.😑
یکی لگدم میکنه ☹️. یکی روم میفته. یکی...» 😫
از آخر سنگر داد زدم: «بیا این جا. این گوشهٔ سنگر. یه طرفِت من و یه طرفتم دیوار سنگره. کسی کاری به کارِت نداره. منم که آزارم به کسی نمی رسه».😁
کمی نگاهم کرد و گفت: «عجب گفتی! گوشه ای امن و امان 👏🏻. تو هم که آدم آروم و بی شرّ و شوری هستی»😊
و بعد پتوهاشو آورد، انداخت آخرِ سنگر.
😴 خوابید و چفیه اش رو کشید رو سرش.
منم خوابیدم و خوابم برد.🤭
خواب دیدم با یه عراقی 👾 دعوام شده. عراقی زد تو صورتم.😑 منم عصبانی شدم. دستمو بردم بالا و داد زدم: یا ابوالفضلِ علی!
و بعد با مشت، محکم کوبیدم تو شکمش.👊🏻
همین که مشتو زدم، کسی داد زد: یا حسین!
از صداش پریدم بالا. 😰
محمدرضا بود.
هاج و واج و گیج و منگ، دورِ سنگر رو نگاه می کرد و می گفت: «کی بود؟! چی شد؟!» 😧
مجید و صالح که از خنده ریسه رفته بودند، گفتند: 🤦🏻♂«نترس کسی نبود؛ فقط این آقای آروم و بی شر و شور، با مشت کوبید تو شکمت».😂
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•