#اصلا در خانه نمانیم......
ما را چه می شود؟؟؟
مسلمانیم.....
«حق الله» را در حد توان درک کرده و عبادتش را به جا
می آوریم امید که مقبول افتد.....
«حق النفس» چه؟؟؟؟
چاقو برداشته ایم و روزی چند بار بر پیکر خود فرود
می آوریم ....
اصلا نه....
بگذارید ملموس تر بگویم....
سیانور در کف دست ریخته و با ولع
می بلعیم....
و واهمه ای نداریم که در روز موعود، از این بابت که با آگاهی و علم خود را کشته ایم،از ما پرسشی شود!!!!!
و اما «حق الناس» چه؟؟؟
««««همان که خدا نیز از آن نمی گذرد»»»»....
سیانور در کف دست،در کوچه و خیابان راه
می رویم...
به همه....
به نوزاد،به شیرخوار،به کودک،به نوجوان،به جوان،به میانسال،به سالمند با روی خوش تعارف میکنیم.....
اگر برداشتند که هیچ.....
اگر برنداشتند با زور در دهانشان می ریزیم......
باید سهمشان را به ایشان بدهیم،مگر جز این است!!!!!!
و چقدر خیالمان راحت است که هیچ دادگاهی
نمی تواند ما را متهم به شراکت در قتلهای زنجیره ای کند....!!!!
چون سیانوری که در اختیار ما است اصلا قابل دیده شدن نیست تا جرممان ثابت شود.......
مگر اصلا به خاطر این همه عزیز نازنینی که در طول این چند روز گذشته از دست رفته اند،از پیر و جوان،از معلم،از کادر بهداشت و درمان،از کارمند بانک و و و....
ما را مؤاخذه کرده اند!!!!
مگر اتهام شراکت در قتل به ما زده اند!!!!
اصلا مگر مهم است که عده ای عزادار عزیز سفرکرده ای به دیار باقی شوند و« درد از دست دادنش از یک سو،درد عدم امکان برگزاری مجلس و اجرای آداب مخصوص برای شادی روح متوفی از سوی دیگر»،
نمی دانند تلخترین و شکننده ترین درد را چگونه تحمل کنند که حتی
نمی توانند در واپسین لحظات خداحافظی از پیکر
بی جانش،او را مشایعت کنند......
اصلا مگر مهم است که عزیزان خط مقدم در بهداشت و درمان نه از جنس پولاد،
که آدمند .....
روح لطیفی دارند( که این روزها به شدت آزرده و رنجور شده است از بی مبالاتی های ما.....)
خسته می شوند....
تحلیل می روند.....
و اگر خدای نکرده کمتر شوند،اگر زبانم لال بشکنند.....
خط مقدم می شکند.....
و واگذار می شود به اهریمنی که ناشناخته بودنش،وحشت از او را دو چندان کرده است......
اصلا مگر در این میان چیزی مهمتر از بیرون رفتن ما از منزل وجود دارد!!!!!!!
ما را چه می شود؟؟؟😔
#اصلا در خانه نمانیم
دکتر فاطمه قوام سعیدی