eitaa logo
هیأت الزهرا(س) دانشگاه شریف
1.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
125 ویدیو
8 فایل
کانال رسمی هیأت الزهرا﴿س﴾ دانشگاه شریف روابط عمومی: t.me/Azzahraa_Admin آرشیو: @AzzahraaMedia سایت: Azzahraa.ir سروش: sapp.ir/AzzahraaSharif اینستاگرام: instagram.com/AzzahraaSharif
مشاهده در ایتا
دانلود
مردم برای شرکت در انتخابات ‎تنبلی نکنند بی‌اعتنائی نکنند دستِ‌کم نگیرند در همه‌ی گوشه‌های کشور شرکت کنند. مشارکت فقط مال شهرها نیست؛ مال شهرهای بزرگ نیست؛ در انواع مراکز جمعیّتی، روستاها و بخشها مردم باید در ‎انتخابات شرکت کنند تا ‎جمهوری اسلامی در دنیا ‎سرافراز بشود. | مقام معظم رهبری @azzahraasharif
🏴 ۹ روز مانده تا محرم روبروی سپاه دشمن قرار گرفت و گفت: "ای قوم، من هراسناک روزی هستم که از عذاب الهی فریاد می‌کشند؛ روزی که گریزان و هراسان به امید پناهی هستید و هیچ گریزگاهی از خشم و غضب پروردگار نمی یابید." ادامه داد: "مگر نشنیده اید که پیامبر (ص) فرمود: "حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت اند؟" همهمه از سپاه دشمن برخاست." حنظله اندوهناک خدمت امام رسید. سید الشهدا (ع) فرمودند: "خدا رحمتت کند." این مردم از آن زمان مستوجب عذاب شدند که به حقشان خواندی و به ایمانشان دعوت کردی و پاسخ نگفتند و به قتل تو و یاران ایستادند." حنظله با نگاهی به سپاه دشمن گفت: "آیا به دیدار پروردگار خود نرویم و به برادران شهیدمان که در بهشت آرمیده اند، نپیوندیم؟" امام حسین (ع) فرموند: "برو به سوی چیزی که از دنیا و هر چه در آن است، بهتر و برتر است." @azzahraasharif
🏴 ۸ روز مانده تا محرم انس بن حرث کاهلی در روزگار فقر صحابه، همراه پدرش همنشین اصحاب صفه بود. از بدر و حنین هم خاطره ها داشت. انس کودکی حسین (ع) را در مدینه دیده بود. پیر پرهیزکار و عارف عاشورا به شوق یاری سید الشهدا (ع) شبانه از کوفه به کربلا آمد. روز عاشورا عمامه از سر برداشت و با آن کمر خویش را بست. دستمالی نیزبر پیشانی بست تا ابروان سپید بلندش را زیر آن پنهان کند. سیدالشهدا (ع) لحظه ای این منظره را نگریستند و به انس نزدیک شدند؛ سپس دستانش را فشردند و فرمودند:«خدا را سپاس که یارانی فداکار چون شما دارد!» انس اذن گرفت و راهی میدان شد. پروایش نبود و چالاک تر از جوانان شمشیر می زد و رجز می خواند : « ما چالاک و بی امان نیزه های مرگ می بارانیم و دشمنان را از مرگ کامیاب می کنیم . آل علی شیعیان رحمان اند و آل زیاد پیروان شیطان» @azzahraasharif
🏴 ۸ روز مانده تا محرم انس بن حرث کاهلی در روزگار فقر صحابه، همراه پدرش همنشین اصحاب صفه بود. از بدر و حنین هم خاطره ها داشت. انس کودکی حسین (ع) را در مدینه دیده بود. پیر پرهیزکار و عارف عاشورا به شوق یاری سید الشهدا (ع) شبانه از کوفه به کربلا آمد. روز عاشورا عمامه از سر برداشت و با آن کمر خویش را بست. دستمالی نیزبر پیشانی بست تا ابروان سپید بلندش را زیر آن پنهان کند. سیدالشهدا (ع) لحظه ای این منظره را نگریستند و به انس نزدیک شدند؛ سپس دستانش را فشردند و فرمودند:«خدا را سپاس که یارانی فداکار چون شما دارد!» انس اذن گرفت و راهی میدان شد. پروایش نبود و چالاک تر از جوانان شمشیر می زد و رجز می خواند : « ما چالاک و بی امان نیزه های مرگ می بارانیم و دشمنان را از مرگ کامیاب می کنیم . آل علی شیعیان رحمان اند و آل زیاد پیروان شیطان» @azzahraasharif
🏴 ۷ روز مانده تا محرم نیمه شب عاشورا نافع، اطراف خیمه ها را می پایید. سیاهی مردی از دور دیده می شد که می نشست و بر می خاست. نزدیکتر رفت. و پرسید:« کیستی ای مرد؟» صدای امام به گوشش رسید:« نافع منم، خدایت رحمت کند.» نافع گفت: « مولای من در این سیاهی شب، نزدیک دشمن گزندی به شما نرسد! مولای من! چرا می نشستی و بر می خاستی؟» حضرت در پاسخ فرمودند:« نافع، فردا وقتی در غربت این دشت، کودکان و زنان خسته و تشنه و بی پناه می گریزند، خارها پایشان ر ا خواهد آزرد. آنها را بر می دارم تا پای کودکان کمتر آسیب ببیند. نافع، تو یار وفادار بودی. من بیعت خود را برداشتم. از تاریکی شب استفاده کن و برو.» سخن سیدالشهدا (ع) نافع را به التماس انداخت:« ای فرزند پیامبر، مرا به رفتن می خوانی؟ جان برگیرم و بروم؟! جان بی شما هیمه دوزخ است. مرگ بی شما ذلت و خواری است. مرگم باد که در پای شما نمیرم» @azzahraasharif
🔰 مراسم 🌸 به مناسبت عید مباهله ▫️سخنران: حجت‌الاسلام (جلسه ششم: من در ظهور و نبرد تمدنی حق و باطل) ▫️با نوای: کربلایی امین و کربلایی سید امیرمهدی 📆 سه‌شنبه ۱۲ ام تیر 🕰 ساعت ۲۰:۲۰ 🕌 مسجد دانشگاه صنعتی شریف 🔗 آرشیو سخنرانی‌های حجت‌الاسلام مفیدی با موضوع من و جامعه من، نسبت ما چیست؟ @azzahraasharif
هنگامی که پیامبر اسلام(ص) و اهل بیتش(ع) در یکسو و مسیحیان نجران در دیگر سو آماده مباهله شدند، مسیحیان نجران که به مدینه آمده بودند تا در مورد درستی دعوت پیامبر(ص) پژوهش کنند با او به محاجه پرداخته و سرانجام بحث‌شان به جایی کشید که حضرت محمد(ص) خواست تا با آن‌ها مباهله کند. هر یک از دو طرف با افراد خود به مباهله رفتند. مسیحیان وقتی دیدند که حضرت محمد(ص) با عزیزترین کسانش یعنی علی(ع) فاطمه(س) حسن(ع) و حسین(ع) میخواهد آن‌ها را به چالش بکشد مطمئن شدند که محمد(ص) اگر به خودش مطمئن نبود جان خانواده‌اش را به خطر نمی‌انداخت. پس از مباهله کناره گرفتند. 🌸 روز مباهله بر همه‌ی دوست‌داران اهل بیت(ع) مبارک و گرامی باد. @azzahraasharif
🏴 ۶ روز مانده تا محرم حجاج بن مسروق جعفی از اهالی کوفه بود. سالهای جوانی اش را همراه مولایش علی (ع) در جمل و صفین و نهروان گذارند. برای همراهی با سیدالشهدا (ع) هم به مکه رفت و تا کربلا همراه و مؤذن حضرت بود. ظهر عاشورا حجاج به اشارۀ مولا، آخرین اذانش را گفت و پس از نماز، اجازۀ میدان گرفت. در میدان نبرد، به جای رجزخوانی تکبیر می گفت. حجاج در حالی که بدنش چند زخم برداشته بود به زیارت مولایش آمد. در مقابلش ایستاد و این گونه رجز خواند: «هستی ام فدای تو باد، ای هدایتگر هدایت شده! امروز شهید می شوم و جدت پیامبر گرامی (ص)و پدر بزرگوارت علی (ع) را که جانشین شایسته پیامبر می دانیم زیارت خواهم کرد.» امام این طور دعایش فرمودند: « درود خدا بر تو! ما نیز در پی تو، آن بزرگواران را زیارت خواهیم کرد.» بعد از نبردی سخت، حجاج بر زمین افتاد. امام حسین (ع) سر او را بر زانو گرفتند و حجاج بر زانوی محبوبش جان سپرد. @azzahraasharif
🔰 وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ 🏴 مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان(ع) 👤 با سخنرانی: ◾️ حجت الاسلام (۵ شب اول) ◾️ حجت الاسلام (۵ شب دوم و ظهر تاسوعا و عاشورا) ◾️ حجت الاسلام (۳ شب آخر) 👤 با نوای: ◾️ کربلایی حسین 💠 به همراه مهدکودک و هیأت نوجوانان 📆 شب اول تا سیزدهم محرم الحرام (۱۶ الی ۲۸ تیرماه) 🕰 از ساعت ۱۹:۱۵ 📆 ظهر تاسوعا و ظهر عاشورا 🕰 از نماز ظهر و عصر 🕌 خیابان آزادی مسجد دانشگاه صنعتی شریف 📺 پخش زنده از طریق درگاه‌های پخش زنده‌ هیأت الزهرا(س) در آپارات، هیأت آنلاین، تکیه، سروش‌پلاس و یوتیوب @azzahraasharif
🏴 ۵ روز مانده تا محرم روز تاسوعا پیکی از جانب کوفه به بشر خبر آورد که فرزندش عمرو در مرز ری به اسارت در آمده است و اگر اندیشناک و نگران سرنوشت اوست برای رهایی اش باید سریع چاره ای بجوید. کشمکش غریبی بود بین انتخاب ماندن و رفتن، در این اندیشه بود که امام او را فراخواندند: «خدایت رحمت کند بشر! تو یاور و دوستدار مایی. تو فداکار و وفاداری؛ اما بیعت خویش را از تو برداشتم. برو و برای رهایی فرزندت چاره ای بیندیش.» انگار تعلقی به دنیا نداشت که گفت: « مولای من، نه، هرگز نمی روم. درندگان بیایان زنده زنده قطعه قطعه ام کنند، اگر از تو جدا شوم! من بروم و در این غربت و تنهایی رهایت کنم؟ ! بروم و عزیز پیامبر را به گرگان درنده و خون خواران این دشت بسپارم؟!» بشر همچون ابراهیم (ع) از پسرش گذشت و لقاء محبوب و شهادت در راه معشوق را برگزید. @azzahraasharif
📸 مراسم مراسم به مناسبت عید مباهله 📆 ۱۲ تیر ۱۴۰۳ 👤 با سخنرانی حجت‌الاسلام و با نوای کربلایی امین و کربلایی سید امیرمهدی 🕌 مسجد دانشگاه صنعتی شریف @azzahraasharif
🏴 مراسم این المحرمیون ◾️به نفس مادحین اهل بیت (علیهم السلام) ◾️به همراه آئین سیاه پوشی مسجد بعد از نماز مغرب و عشا و با حضور جمعی از اساتید دانشگاه صنعتی شریف 📆 پنج شنبه ۱۴ تیر 🕰 ساعت ۱۸:۳۰ 🕌 مسجد دانشگاه صنعتی شریف @azzahraasharif
🏴 ۴ روز مانده تا محرم روز عاشورا امام حبیب را به فرماندهی جناح چپ گماشتند و هنگام اذان ظهر به او فرمودند: «ای حبیب، از دشمن فرصتی بخواه تا نماز بخوانیم.» حبیب از لشکر عمر سعد درنگ خواست؛ ولی حصین بن تمیم فریاد زد: « نماز شما پذیرفته نیست.» حبیب خشمگین پاسخ داد:« نماز از آل رسول قبول نیست و از شما پذیرفته است؟!» حصین تیغ کشید و راهی میدان شد. حبیب نیز اذن از میدان گرفت و بر دشمن چیره شد؛ ولی دیگران به کمک حصین آمدند و دیری نپایید که سر پیرمرد اصحاب به دنبال اسب، در میدان طواف می کرد.امام بالای پیکر حبیب آمدند و چنین فرمودند: « ای حبیب، خدا برکتت داد! چه گزیده مردی بودی؛ هر شب را به سپیده می رساندی و آغاز قرآن را به پایان». @azzahraasharif
🔰 با عرض پوزش، مراسم مناجات سحر این هفته برگزار نخواهد شد. @azzahraasharif
🏴 ۳ روز مانده تا محرم دشت کربلا دو سو بیشتر ندارد: سعادت یا شقاوت. پاکی یا پلیدی، بهشت یا جهنم، حسین (ع) یا عمر بن سعد! حر پشت سر امام به نماز ایستاد. هنگام مذاکره فرزند پیامبر را به تسلیم خواند و به مرگ تهدید کرد! امام بر سرش خروشید: «مادرت به عزایت بنشیند! چه می خواهی بکنی؟» و او گفت: «اگر فرزند فاطمه نبودی. پاسخت می گفتم.» در روز عاشورا، صدای مظلومیت حسین (ع) وجدان خفته اش را بیدار کرد. چکمه آویزان گردن بر در خیمه مولا ایستاد: «آقای من! آیا خداوند توبه مرا می پذیرد؟» پاسخ دلنشین امام، آبی بود بر آتش دلش: «آری، توبه ات را می پذیرد و از گناهت می گذرد.» بعد از مبارزه ای نفس گیر نیزه بر سینه حر فرود آمد. بر زمین افتاد و از هوش رفت. چشمش را که گشود سرش را بر زانوی امام عاشقان دید که فرمودند: « تو حری، همانگونه که مادرت تو را نامید. تو در دنیا و آخرت آزاده ای!.» @azzahraasharif
📸 🔸 حضور اقشار مردم پای صندوق‌های رأی در مسجد دانشگاه صنعتی شریف و شرکت در مرحله دوم چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری 🔹 با حضور خدام هیأت الزهرا(س) @azzahraasharif
📸 🔸 حضور اقشار مردم پای صندوق‌های رأی در مسجد دانشگاه صنعتی شریف و شرکت در مرحله دوم چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری 🔹 با حضور خدام هیأت الزهرا(س) @azzahraasharif