#داستانک
#این_داستان_واقعی_است 😳😳
#قسمت_سوم
توی حال و هوای خودم بودم
و داشتم توی فکر خودم چرخ میزدم 🤨🤨
که ناگهان 😱😱
توی حیاط یه مقدار سر و صدا شد
(الهم صل علی محمد و آل محمد )
رفتم ببينم تو حياط چه خبره
که دیدم بله ..... 😊
پ کجاییییید 🤔🤔🧐
چند ساعت 🕰⏰ بیشتر نمونده هااااا 😳😳
بدویید 🏎🚜🛵🚲 بابااااا 😊😎😎
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
احسنت 🌻🌻
باریک الله 🌼🌼
آقا محمدحسین 🌸🌸
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستانک
#این_داستان_واقعی_بود😔😔
#قسمت_پایانی
رفتم ببينم تو حياط چه خبره 🤔
که دیدم بله رویای صادقِ که میگن اینجاست 😳 و اتفاق افتاده
خوابی 😴 که میدم واقعی بود 😲
حاج قاسم 💐 جلو و مابقی پشت سرشون یه لحظه متحیر شدم 😧 و باورش برام سخت بود تا به خودم اومدم
ناگهان دیدم که تو آغوش 🌷 حاج قاسم 💐 هستم 😇😎
و ....
خیلی حس خوبی داشت ☺️😊
بعد رفتند سراغ تک تک بچه ها 😎 و حسابی تحویلشون گرفت 😎🤓
روز عجیبی بود....
مسجد 🕌 محل ما این افتخار رو داشت تا تنها میزبان حاج قاسم 💐 در بین مساجد 🕌 شهر باشد ، خداروشکر 🤲
روحشون شاد الان اون توی عالم واقع هست و ما توی خواب دنیا.... 😭😔😫