✨✨✨✨✨
✨
✨
#تفسیر_سوره_حمد4⃣1⃣
🔰اولیا نمی توانند مشاهدات خودشان را برای مردم بیان کنند، قرآن هم نازل شده، متنزل شده است، رسیده است به جایی که با این مردم دربند و در چاه ضلالت، مخاطبه کند. دست و زبان پیغمبر اکرم هم بسته است، نمی توانند آن را که واقعیت است برسانند مگر اینکه تنزل بدهند. قرآن مراتب دارد، هفت بطن یا هفتاد بطن از برای قرآن است؛ از این بطون تنزل کرده است تا رسیده است به جایی که با ما می خواهد صحبت کند. خدا خودش را با شتر معرفی می کند: ((افَلا یَنظُرُونَ الَی الابِلِ کَیفَ خُلِقَت))؛ و این برای ما تاسف آور است که به همین موجودات نازل: به شمس، به سماء، به ارض، به خود آدم، بخواهیم به خدا معرفت پیدا کنیم. زبان انبیا عقده داشته: رَبِّ اشرَح لِی صَدرِی، وَ یَسِّر لِی امرِی، وَ احلُل عُقدَةً مِن لِسانِی ؛ عقده ها در زبانشان، نه در قلبشان بوده است. نمی توانستند آنچه یافته اند آن طور که یافته اند بگویند، گفتنی نبوده است. از این جهت با مثال و با نظایر می خواستند چیزی به ما بفهمانند.
🔰خوب وقتی که خدا با شتر معرفی بشود، معلوم است که مرتبه ما چه مرتبه ای است، مرتبه همان حیوان است؛ و معرفتی که ما از آن پیدا می کنیم چه معرفتی است، یک چیز بسیار ناقص است.
آن جایی هم که گاهی مطلبی ذکر می شود راجع به انبیا: ((فَلَمَّا تَجَلَّی رَبُّهُ لِلجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً))، موسی بعد از اینکه تحت ربوبیّت
حق تعالی واقع شد و از این منازل گذشت، آن وقت عرض کرد: ((ارِنِی انظُر الَیکَ)) ؛ به من خودت را ارائه بده. ارائه بده، یعنی من با چشمم ببینمت؟!
اینکه از یک نبی بزرگی صادر نمی شود، آن نحو ارائه و آن نحو رویتی که مناسب با مرئی و رائی باشد که دست ما به آن نمی رسد. در عین حالی که به آنجا رسیده بود که متکلم بود، با خدا تکلم می کرد، عرض کرد: ((رَبِّ ارِنِی انظُر الَیکَ)) ؛ جواب آمد که: ((لَن تَرانِی)) ؛ یعنی- محتملًا- تا موسی هستی، رویت نمی شود، تا تو هستی نمی شود ؛ لکن مایوسش نکرد؛ ارجاعش کرد به اینکه: ((انظُر الَی الجَبَلِ)) . این «جبل» چیست؟ این جبلی که تجلی حق بر موسی نمی شود و بر آن می شود، این «جبل طور» است. آیا این تجلی، یک تجلی بود که اگر آن روز مردم در کوه طور بودند، آن را می دیدند؟
آیا مثل رویت شمس بود؟ این ((وَ لکِنِ انظُر الَی الجَبَلِ)) ، وعده ملاقات است؛ نمی بینی ((وَ لکِنِ انظُر الَی الجَبَلِ فَانِ استَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوفَ تَرانِی)) . محتمل است که در «استَقَرَّ عَلی مَکانِهِ» مراد، این جبل باشد؛ این جبل محتمل است که همان انانیّت، نفس موسی بوده باشد که باز بقایا داشته است، با همان تجلی جبل را «دک» کرد، به هم زد اوضاع انانیّت را، و موسی به مقام موت رسید: ((خَرَّ مُوسی صَعِقاً)).
#تفسیر_سوره_حمد
#رمضان
#امام_خمینی
🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🆔@b_elmedini
✨✨✨✨✨
✨
✨
#تفسیر_سوره_حمد4⃣2⃣
🔰بعد از اینکه مسائل #توحیدمطلق، #وحدتمطلق را به طور برهانی ثابت کردیم؛ و ثابت کردیم که مبدا وجود، #کمالمطلق است، باز برهان است و محجوبیت پشت دیوار برهان. با کوشش اگر به قلب رسید، آن وقت قلب ما این معنا را می یابد که صِرفُ الوُجُودِ، کُلُّ الشَّی ءِ. این را قلب ادراک می کند
. قلب، مثل یک طفلی می ماند که باید کلمه، کلمه چیزی را دهانش گذاشت؛ و باید آن کسی که به برهان، مسائل را ادراک عقلی کرده است، به قلبش به طور هجی کردن برساند، با تکرار، با مجاهده و امثال ذلک. این به قلب که رسید، وقتی قلب این معنا را یافت که صِرفُ الوُجُودِ کُلُّ الکَمالِ، این ایمان است. این ادراک عقلی بود، قبلش هم تصوراتی از مفاهیم بود، برهان که قائم شد، ادراک عقلی بود؛ و همان معنای برهانی وقتی که به قلب رسید، همان که با برهان یافته است، عقل یافته است، آن را قرائت کرد به قلب و به قلب تعلیم کرد و تکرار کرد و با ریاضات رساند به قلب، قلب ایمان می آورد به اینکه: لَیسَ فِی الدّارِ غَیرَهُ دَیّارٌ؛ یعنی در خانه جز او کسی نیست.
🔰لکن باز، این مرتبه ایمان است؛ حتی مرتبه #لِیَطمَئِنَّقَلبِی هم غیر آن مسائلی است که انبیا داشتند. این مرتبه ای است و قدم #مشاهده، فوق اینهاست؛ که مشاهده جمال حق تعالی: تَجَلَّی رَبُّهُ لِلجَبَلِ برای #موسی تجلّی کرده است. میقاتی که برای حضرت موسی بوده است، اول سی روز و بعد چهل روز و بعد هم آن مسائلی که واقع شده است. بعد از آنکه از منزل شعیب، پدر زنش، بیرون آمد و با بچه هایش راه افتاد، به عائله اش می گوید: ((انِّی آنَستُ ناراً)). این نار را که او ادراک کرده بود، بچه هایش و زنش اصلًا نمی دیدند. گفت: بروم آنجا ((لَعَلِّی آتِیکُم مِنها بِقَبَسٍ))؛ شاید از این نار یک جلوه ای بیاورم. وقتی که نزدیک شد، ندا آمد: ((انَّنِی انَا الله)) ؛ همان ناری که در شجر بود، از او ندا آمد: ((انَّنِی انَا الله)) . قدم مشاهده، یعنی آنکه آن کور با عصا رفت و آن عارف به قلبش رساند، موسی مشاهده کرد.
🔰این ها حرفهایی است که ما می گوییم و شما هم می شنوید؛ و لکن مسائل فوق اینهاست. ((انَّنی انَا الله))؛ نوری که در شجر بود، آن نور را کسی نمی توانست ببیند، بجز خود حضرت موسی کسی نمی توانست ببیند، چنانکه وحیی که وارد می شد به رسول الله، کسی نمی توانست بفهمد که چیست. #وحی چیست؛ و اصل وحی چیست؛ و قرآن که نازل می شود به قلب رسول الله چطور همه اش یک دفعه نازل می شود به قلب رسول الله، قرآن اگر همین است که سی جزءِ این طوری است که نمی شود یک دفعه وارد بشود به قلب، آن هم این قلبهای معمولی؛ لکن قلب یک باب دیگر است و قرآن یک حقیقتی است، و این حقیقت هم به #قلب وارد می شود.
🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید:
ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🆔@b_elmedini