فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️امام محمد تقی الجواد فرمودند:
الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلی ثَلاثِ خِصال:
١- تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ
٢- وَواعِظ مِنْ نَفْسِهِ
٣- وَقَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.
📗 [بحارالأنوار، ج 72، ص 65، ح 3]
🔹مؤمن در هر حال نیازمند
به سه خصلت است:
١- توفیق از طرف خداوند متعال
٢- واعظی از درون خود
٣- قبول و پذیرش نصیحت كسی كه
او را نصیحت نماید.
🌹میلاد با سعادت حضرت جوادالئمه مبارک
11.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نامههای_نورانی
« معجزه علمی قرآن در مورد فضا!»
🚨اخر کلیپ متحیر میشی...😳
🎙استاد رائفی پور
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نامههای_نورانی
💢 اعجاز دیگری از قرآن
🔸دستیابی ناسا به صدای ستاره تپنده
وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ
🔹 قرآن ۱۴۰۰ سال پیش کلام خدا از ستاره ای که صدای تپنده دارد خبر داده است...
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
14.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رسم_شهادت
💢دوره جوانی ابراهیم بود. در بازار کار میکرد. ابراهیم هفته ای یکبار ما را در چلوکبابی محل دعوت میکرد. چند هفته گذشت. یکبار گفت: امروز مصطفی پول غذا را حساب کرد. همه از او تشکر کردیم. هفته بعد گفت: امروز سعید پول غذا را حساب کرد و همینطور هفته های بعد...
ابراهیم شهید شد. یکروز دور هم نشسته بودیم. بحث چلوکباب شد. مصطفی گفت: یادتان می آید که ابراهیم گفت مصطفی امروز پول غذا را میدهد؟ آن روز هم پول را ابراهیم داد. اما برای اینکه من خجالت نکشم...
💫سعید با تعجب گفت: من هم همینطور... و بقیه هم همین را گفتند. آن روز فهمیدیم در تمام مدتی که ما با ابراهیم چلوکباب میخوردیم تمام پول غذا را خودش میداد. چون ما از لحاظ مالی ضعیف بودیم؛ اما این کار را کرد که ما هم از غذای خوب لذت ببریم. چه آدمی بود این ابراهیم.
📔 برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم2
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
#پرسش_و_پاسخ
#بپرس_و_بدون
📚 موضوع: گریه در نماز
⁉️ #سوال_شما
🔸سلام حاج آقا
یه سوال داشتم
گریه هنگام نماز،نماز را باطل میکنه؟
✅ جواب✍
سلام
گریه اگر از خوف خدا باشه نماز را باطل نمیکنه
ولی اگر برای ناراحتی ، شادی یا چیزی غیر از ترس و خوف از خدا باشه نماز را باطل میکنه
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
#پرسش_و_پاسخ
#بپرس_و_بدون
📚 موضوع: بیرون رفتن از مسجد در اعتکاف
⁉️ #سوال_شما
سلام حاج آقا
اگر بریم اعتکاف و مجبور بشیم روز سوم اعتکاف (شنبه) مجبور باشیم بریم مدرسه برا امتحان و دوباره برگردیم برای اعتکاف مشکلی نداره ؟
✅ #جواب ✍
سلام
برای هر کار ضروری مثل امتحان ، یا اینکه مثلا مدرسه اجازه نده یا هر کار ضروری دیگه میشه از مسجد بریم بیرون و دوباره برگردیم ، مشکلی هم برای اعتکاف نداره
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
17.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه پسرها نبودن چی میشد؟
#روز_پسر_مبارک🎉🎊
خیلی قشنگه ☺️💗
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
#رمان
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
#قسـمـت_دوم
یهو دیدم سرشو پایین انداخت و رفت با قفسه کتابها مشغول شد..
رومو سمتش کردم و با یه پوزخندی گفتم:
-خلاصه آقای فرمانده من شمارمو نوشتم و گذاشتم روی میز هر وقت قرعه کشیتونو کردید خبرم کنید.
-چشم خواهرم...ان شا الله اقا شمارو بطلبه
-خوبه بهانه ای برای کاراتون دارین...رفیق رفقای خودتونو قبول میکنین و به ما میگین نطلبید...باشه...ما منتظریم
-خواهرم به خدا اینجور نیست که شما میگید...
یک هفته بعد که اصلا موضوع مشهد تقریبا یادم رفته بود دیدم گوشیم زنگ میخوره و شماره نا آشناست..
-الو...بفرمایین
دیدم یه دختر جوان با لحن شمرده شمرده پشت خطه:
سلام خانم تهرانی شما هستین ؟!
بله خودم هستم.
میخواستم بهتون خبر بدم اقا شما رو طلبیده و اسمتون تو قرعه کشی مشهد در اومده..
فردا جلسه هست اگه میشه تشریف بیارین..
ساعت و محل جلسه رو گفت و قطع کرد...
اصلا باورم نمیشد...هیچ ذوقی و حسی نسبت به طلبیدن نداشتم ولی از بچگی دوست داشتم تو همه ی مسابقات برنده بشم و الانم حس یه برنده رو داشتم...
تا فردا دل تو دلم نبود...
فردا شد و رفتم سمت محل جلسه و دیدم دخترا همه چادری و نشستن یه سمت و پسرا هم یه سمت و دارن کلیپی از مشهد پخش میکنن..
مجری برنامه رفت بالا و یکم صحبت کرد و در آخر گفت آقا سید بفرمایین...
دیدم همون پسر ریشوی اونروزی با قد متوسط رفت پشت میکروفون
اینجا فهمیدم که جناب فرمانده سید هم هستند.
خلاصه روز اعزام شد...
بدو بدو رفتم سمت اتوبوس و وارد شدم که دیدم
عهههه...یه عده ریشو توی ماشین نشستن
تازه فهمیدم اشتباهی اومدم...
داشتم پایین میرفتم که دیدم آقا سید داره لوازم سفرو تو صندوق ماشین جا میزنه و یهو منو دید...و اومد جلو:
-لا اله الا الله...
-خواهر شما اینجا چی میکنید؟؟
-هیچی اشتباهی اومدم...
-اخه بنر به اون بزرگی زدیم جلوی اتوبوس...
-خیلی خوب... حالا چیزی نشده که...
-بفرمایین...بفرمایین تا دیر نشده...
ساکم رو گذاشتم رو صندلیم که گوشیم زنگ خورد:
دوستم مینا بود میگفت بیا آخره کلاسه و استاد لج کرده و میخواد غائبا رو حذف کنه
آخه من تو اتوبوسم مینا
بدو بیا ریحانه...حذف شدی با خودته ها...از ما گفتن
الان میام الان میام..
سریع رفتم کلاس و از شانس گندم اسمم اواخر لیست بود...
ادامه دارد...
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚