❇️ بر اثر اصابت تیر، از ناحیه کتف مجروح شده بود. یک روز تصمیم گرفت برای سرکشی و کسب اطلاع از انبارهای لشکر بازدید کند مسئول انبار، پیرمردی بود به نام حاج امر ا... با محاسنی سفید که با هشت جوان بسیجی در حال خالی کردن کامیون مهمات بود، او که آقا مهدی را نمی شناخت تا دید ایشان در کناری ایستاده و آن ها را تماشا می کند فریاد زد جوان چرا همین طور ایستادهای و ما را نگاه می کنی بیا کمک کن بارها را خالی کنیم یادت باشد آمده ای جبهه که کار کنی
شهید باکری با معصومیتی صمیمی پاسخ داد : « بله چشم»
و با آن کتف مجروح به حمل بار سنگین پرداخت نزدیکی های ظهر بود که حاج امرا... متوجه شد که او آقا مهدی فرمانده لشکر است
بعض آلود برای معذرت خواهی جلو آمد که مهدی گفت : « حاج امر ا... من یک بسیجی ام .»
#خاطرات_شهدا
#شهید_مهدی_باکری
هدایت شده از ثامن لنجان
۲۵ اسفند #سالروز_شهادت #شهید_مهدی_باکری گرامی باد.🥀
🔹ولادت : ۳۰ فروردین ۱۳۳۳
(شهرستان میاندوآب)
👈 دانشجوی مبارز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
👈 کارشناس در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه تبریز
👈 معاون عملیات سپاه ارومیه
👈 مسئول جهاد سازندگی استان آذربایجان غربی
👈 شهردار ارومیه
👈 متأهل
👈 برادر شهیدان : #علی_باکری و #حمید_باکری
👈 معاون تیپ نجف اشرف
👈 فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا
🔹شهادت : ۲۵ اسفند ۱۳۶۳
🔹 اصابت گلوله توسط بالگرد دشمن
🔹عملیات : #بدر
🔹منطقه : شرق دجله (نزدیک روستای حریبه)
🔹مزار : جاویدالاثر
(اصابت موشک آر پی جی به قایق حامل پیکر شهید در هورالعظیم)
🇮🇷