بنام خدای شهیدان🌹
#شهید ارشد ابوالفتح زاده
فرزند: کریم
سال تولد: ۱۳۴۵ روستای قلعه جوق
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۰۵ جزیره مجنون - عملیات خیبر
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
رفاقت با شهدا
بنام خدای شهیدان🌹 #شهید ارشد ابوالفتح زاده فرزند: کریم سال تولد: ۱۳۴۵ روستای قلعه جوق
تو سوختي و ني و نخل و نسترن مي سوخت
شبي كه جسم تو تشييع شد، كفن مي سوخت
هزار بار سرودم كه باز مي گردي
هزار بار نبودي و شعر من مي سوخت
جنازه ات چه سبك بود : استخوان و پلاك!
شبي كه اسم تو تشييع شد، وطن مي سوخت
شهید ارشد ابوالفتح زاده در یک خانواده مذهبی و مومن بدنیا آمد. او فرزند چهارم خانواده بود. پدرش فردی مومن و زحمتکش بود و مغازه پارچه فروشی در روستای رازلیق داشت که هزینه امرار و معاش خانواده را از آنجا تامین می نمود. ارشد دوره ابتدائی را در دبستان پسرانه روستا به پایان رساند و برای تحصیل دوره راهنمائی در مدرسه راهنمائی شهید تراب صادقپور روستای قلعه جوق ثبت نام نمود. تحصیل در این دوره مواجه با وقوع انقلاب اسلامی بود و او نه تنها همپای تمامی اهالی شهر و روستا در راهپیمائی ها حضور فعال داشت بلکه دوستانش را نیز برای حضور در آن تشویق می نمود.
علاقه بیش از حد به حضور در جبهه باعث شد که در اواخر دوره راهنمائی درس و مدرسه را رها نموده و در دانشگاه بسیج و جبهه و دیار عاشقان ثبت نام نماید.
در سال ۱۳۶۰ وارد بسیج شد و بعد از گذراندن آموزش عازم جبهه گردید و در عملیات مسلم ابن عقیل شرکت نمود.
بعد از ماه ها ایثارگری و بعد از پایان عملیات به وطن خود بازگشت و به دلیل علاقه شدید به دفاع از کشور و انقلاب اسلامی لباس پاسداری را زیبنده وجود خود دانست و پاسدار انقلاب شد. دوره آموزش های تخصصی و تاکتیک و فنون رزم را در شهر چالوس گذراند و بعد از پایان آموزش در واحد گزینش سپاه مشغول فعالیت شد.
همزمان با فعالیت در سپاه ضمن انجام مطالعات و راز و نیاز با پروردگار و سجده های طولانی و عارفانه درجات معنوی را در وجودش ارتقاء می داد. علاقه اش به حضرت امام( ره) آنقدر زیاد بود که او را اسطوره ای غیر قابل وصف می دانست. از فرمایشات ایشان الگو می گرفت و خودش نیز به الگویی برای اعضاء خانواده و حتی برادران بزرگتر از خودش تبدیل شده بود. از حال و هوای جبهه برای دوستان و برادرانش تعریف می کرد و می گفت: "آنجا حال و هوای دیگری دارد."
این پاسدار رشید در تاریخ ۱۳۶۲/۱۱/۲ و در روزهای اوج درگیری در جبهه به همراه دوستان و همرزمان پاسدارش مجدداً بصورت داوطلبانه عازم جبهه شد.
جایگاه این شهید آنقدر در دل دوستان، پدر و مادر و برادرانش بالا و هجرانش آنقدر سنگین بود که برادر بزرگش در روز اعزام با این شعر او را بدرقه کرد:
روزی که تو رفتی، دلها همه خون شد
افسرده تر از ما، خورشید برون شد
در هجر فراق تو، شد دیده و دل نالان
هرگز نرود یادم، حال پدرت چون شد!...
این دلاور مرد در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۴ به عنوان آرپی جی زن گردان امام حسین( ع) در عملیات خیبر شرکت نمود و بعد از دو شبانه روز جنگ، درگیری و مقاومت تمام عیار در مقابل دشمن بعثی، در کنار فرماندهان و همرزمانش در گردان امام حسین( ع) که در محاصره دشمن قرار گرفته بودند؛ با اصابت گلوله به ناحیه سر در جزیره مجنون به آرزوی خودش که همانا رسیدن به معبود بود نایل گردید و پیکر مطهرش در صحرای کربلای ایران سال ها در مقابل آفتاب سوزان تابستان و سرمای سوزناک زمستان ماندگار شد.
پس از ۱۲ سال آثار پیکر مطهر این شهید شناسائی و در تاریخ ۱۳۷۴/۰۵/۰۴ در گلزار شهدای سراب به خاک سپرده شد.
این شهید بزرگوار شخصیتی بسیار مودب، باوقار، گشاده رو و باگذشت داشت. از گفتن سخنان بیهوده پرهیز می نمود. به بزرگتر از خود خصوصا به پدر و مادرش بیش از حد احترام قائل بود. دستگیری از نیازمندان را واجب شرعی می دانست و در نمازهای جماعت شرکت می نمود. بنا به گفته دوستانش در تمام مدتی که در سپاه بود همیشه نماز شب و دعای توسل و زیارت عاشورا می خواند.
فرازی از وصیتنامه شهید:
من به جبهه می روم و جان و قطره قطره خونم را در راه اسلام و آرمان می دهم تا شاید با این قطره خون ناقابل قدمی در راه هدف و آرمانم برداشته باشم. چه معامله ای از این بهتر که خون بدهی و... در بهشت در نعمت های الهی غوطه ور باشی و همچنین با رسول الله و ائمه اطهار باشی و خداوند از سر تقصیرات تو بگذرد. بتوانی دیگران را شفاعت بکنی و نزد پروردگارت روزی بخوری. دیگر این مقام را غیر از شهادت( کجا) می توانی کسب کنی؟
خدایا من خجالت می کشم سرور شهیدان بدنش پاره پاره و من سالم باشم. پروردگارا... به تمام خوبانت قسم ات می دهم که مرگ در رختخواب را نصیبم نکنی و اگر شهادت را نصیبم گردانی بدنم تکه تکه شود و در صحرای محشر شرمنده نباشم.
روحش شاد و یاد و نامش گرامی باد🌹
وظیفه خود می دانم از برادران گرامی این شهید بزرگوار که در تهیه این مطلب مساعدت نمودند صمیمانه تشکر نمایم.
ارسالی حاج مصطفی مشهدی
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش حمید هست🥰✋
*از شهردارے ارومیه تا شهادت در جزیره مجنون*🕊️
*شهید حمید باکرے*🌹
تاریخ تولد: ۱ / ۹ / ۱۳۳۴
تاریخ شهادت: ۶ / ۱۲ / ۱۳۶۲
محل تولد: میاندوآب / ارومیه
محل شهادت: جزیره مجنون
*🌹در شهرداری ارومیه به عنوان مسئول اداره بازرسی شهرداری، یار برادرش مهدی باکری بود🌙 مسئول بازرسی شهرداری بود🪄 اما دستشویی ها را تمیز می کرد🍂و آنچنان برق میانداخت که مورد تمسخر قرار می گرفت🥀همرزم← والفجر1 از ناحيه پا و پشت، زخمی و بستری گشت🥀 كه پايش را از ناحيه زانو عمل جراحی كردند🥀از درد پا در رنج بود ولی هیچوقت اين را به زبان نياورد🥀همرزم← فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا 💫نقش او یک نقش کلیدی بود توی خیبر،🪄 چون نوک پیکان این عملیات او بود🌙 حمید در حال سرکشی به نیروها بود🍃 که فریاد زدند «عراقی ها روی پل هستند»💥 حمید اسلحه ای برداشت و به طرف پل دوید🪄 عراقی ها به سوی آنها می آمدند⚡ به دستور حمید تیراندازی شروع شد💥 چند تن به هلاکت رسیدند و عده ای هم به اسارت در آمدند⚡ضد حمله شدیدتر شد⚡و اطراف پل زیر آتش هزاران گلوله توپ و خمپاره می لرزید💥 با تداوم عملیات در ساعت ۱۱ شب حمید با بی سیم📞 خبر تصرف پل مجنون را اطلاع داد📞 (پلی که به افتخارش پل حمید نامیده شد)🌙عاقبت ۶ اسفند ۶۲ در اثر اصابت آرپی جی🥀💥به شهادت رسید و هرگز پیکرش برنگشت*🕊️🕋
*جاویدالاثر*
*سردار شهید حمید باکری*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos313*
*اولین شهید خلبان دفاع مقدس*🕊️
*خلبان شهید خالد حیدری*🌹
تاریخ تولد: ۲ / ۸ / ۱۳۲۹
تاریخ شهادت: ۳۱ / ۶ / ۱۳۵۹
محل تولد: مهاباد،قُلقُله
محل شهادت: کوت،عراق
*🌹خالد حيدری از خلبانان برجسته اهل تسنن بود،🍃عاشق اهل بيت، و بسيار صديق و وطنپرست،🌙 زمان انقلاب از اوضاعی كه ضد انقلاب پيش آورده بودند بسيار ناراحت بود.🥀با حمله وسيع عراق ايشان يكی از خلبانانی بود كه با اصرار مرخصیاش را لغو كرد🪄و در خط نبرد با دشمنان حاضر شد.💥خالد به همراه كابين جلوی خود شهيد صالحی برفراز آسمان به پرواز در آمدند🛬 و مأموريتشان بمباران پايگاه هوايی كوت در العماره، مركز استان ميسان عراق بود.💥 سرعت هواپيماهای جنگنده هنگام عمليات بالای هزاركيلومتر در ساعت است.🛬 هواپيمای شهيدان خالد حيدری و صالحی در عملیات انتقام مورد اصابت یک فروند موشک قرار گرفت💥 و به سرعت پايين میآمد🥀و به كابلهای برق برخورد و با سرعت بالای خود، در رودخانه دجله سقوط میكند🥀 او به همراه همرزمش محمد صالحی به شهادت رسید🕊️ پس از ۳۲ سال پیکر خلبانهای آلفا_رد🛬در یک قبرستان در شهر کوت تفحص و شناسایی شد و به وطن بازگشت🌙فیلم مستند آلفارد، به کارگردانی هوشنگ میرزایی،🎥 به موضوع این عملیات پرداخته است.*🕊️🕋
*سرلشکر*
*خلبان شهید خالد حیدری*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos313*
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
نسیم کرامت به هر کجا می وزد و آوای روح بخشی از فراز غار حرا بلند است:
بخوان محمد....
بخوان به نام پروردگارت...
بخوان به عشق خدایت..
بخوان که خدا خواسته تو بخوانی...
بخوان که این علم خداست در وجود تو به تاب و تب افتاده...
بخوان که سخنان پروردگار است که باید بخوانی...
بخوان تا غزل های عاشقانه بر سر مردم دنیا باریدن بگیرد...
بخوان که کتاب غزلیات خداوند باز شده..
بخوان که خداوند می خواهد عشقش را به فرزندان عالم به رخ تمام مخلوقاتش بکشد...
بخوان که ملائک صف به صف منتظر شنیدن هستند...
بخوان که شیاطین جانشان به لرزه افتاده از این خواندن...
بخوان که زیباترین و کامل ترین دین خدا می خواهد پا به عرصهٔ ظهور بگذارد...
بخوان که رحمت خداوند بی امان می بارد...
بخوان که آخرالزمان رسیده...
بخوان که عشق می جوشد...
بخوان که خداوند تو را برگزیده
و محمد خواند...
بدون معلم خواند و همانا معلمی چون ذات اقدس حق داشت...
محمد خواند و ملائک کل کشان این عید را به نظاره نشستند...
حال به یمن این عید...
عاشقان محمد...شما هم بخوانید...
خدا را به حق آخرین رسول بخوانید..
بخوانید که در این شب و روز ، دعا به اجابت نزدیک است...
بخوانید که فرشتگان آسمان منتظرند تا تو بخواهی و از کرم خداوند عطایتان کنند...
بخوانید...شما را به محمد صلی الله علیه واله...نواده محمد صلی الله علیه واله را از خدا بخواهید ...
......ط_حسینی
@bartaren
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
همه جا نور است و نور است و نور ...
گویی دنیا شده نورٌ علی نور.....
و این نور به یمن بعثت برگزیده ترین بشر روی زمین است ، همان که محمد صلی الله علیه واله می خوانندش...همان که امین است ...همان که مصطفی ست ، همو که خود و اهل بیتش مدار آرامش این ارض خاکی اند...
دلم در این شب عید سخت گرفته و چشمم در انتظار ظهور مبعثی دیگر است..
کاش به یمن این روز مقدس ، آن پور محمد صلی الله علیه واله که سالهاست بیابان گرد دوران شده از راه برسد...
کاش به حرمت رسولش ،مبعثی دیگر بر پا شود و اینبار نه ندای جبرئیل امین و اقرا بسم ربک از فراز غار حرا ، به گوش برسد...
بلکه صدای روح بخش «انا المهدی قائم» از فراز کعبه ،گوش و جان عشاق را بنوازد...
و چه شود اگر چنین شود ...به خدای محمد صلی الله علیه وآله سوگند...به خدای مهدی زهرا سوگند ، سر از پا نشناخته به سمت بیت الحرام خواهیم رفت و سر تا پایمان را فدایی وجود نازنینش می کنیم...
خدایا ...
پروردگارا...
نگذار این آرزو بر دلمان بماند...
خدایا به رسولت سوگند، عیدی ما را در این شب و روز عزیز ،آمدن آن عزیز دوران قرار بده...
خدایا مپسند در این عید دلتنگ باشیم...
خدایا این دوری را ، این هجران کمر شکن را به مبعثی شادی آفرین پیوند زن بحق محمد و آل محمد علیهم السلام ...
....ط_حسینی
@bartaren
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اين دعاي زيبا به مناسبت عید سعید مبعث تقديم شما همراهان گرامی
#نیایش صبحگاهی با حضـــــرت عشق ❤
🤲 خدايا هر كس مريضه شفا بده
🤲 خدايا هر كس مشكل داره حلش كن
🤲 خدايا براي دوستانم شادي و سلامتي بياور
🤲 خدايا دوستانم را از چشم بد دور بدار
🤲 خدايا هر كس دلش شكسته كمكش كن
🤲 خدايا در ظهور منجی عالم تعجیل بفرما
🤲 خدایا زیارت کربلا را قسمت همه عزیزانم بفرما
🤲 خدايا تو را به بزرگيت قسم دوستان عزيزم را سلامت و محفوظ بدار 🤲
آمیـــن یا رَبَّ 🤲
صبحتون نبوی 💐🌟✨🌟💐
عید سعید مبعث مبارک باد 🎉 🎊 🎉
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
#زندگی_به_رنگ_شهدا
«خوب، مهربان و بخشنده بود، سرش می رفت نمازش و روزه اش نمی رفت، اگر یک لقمه نان داشت آن را با همه تقسیم می کرد» به علاوه اینها باید ورزشکار بودن را هم به خصوصیاتش اضافه کرد چرا که سعید کشتی گیر بود.»
شهید سعید خواجه صالحانی
یادش با صلوات
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹روایت بغض آلود سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی از عملیات خیبر
♦️ هر کس از عملیات خیبر تا انتهای جنگ حتی یک ساعت در مناطق جنگی حضور داشته، جانباز شیمیایی است.
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
✍#دستنوشته_شهید
«باید از نظر علم از همه برتر باشم»
اى خدا،
من باید از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا كه دشمنان مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگدلانى كه علم را بهانه كرده و به دیگران فخر مى فروشند ثابت كنم كه خاک پاى من هم نخواهند شد. باید همۀ آن تیره دلان مغرور و متكبر را به زانو درآورم، آن گاه خود خاضع ترین و افتاده ترین فرد روى زمین باشم.
ای خدای بزرگ؛
اینکه از تو می خواهم چیزهایی است که فقط می خواهم در راه تو به کار اندازم و تو خوب می دانی که استعداد آن را داشته ام ....
شهید دکتر #مصطفی_چمران🌷
#فرمانده_قلبها❤
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
عید است و بدون او غم داریم...
عاشق شده ایم و...
عشق را کم داریم...
گویی که جبرئیل امین می خواند..
کو محمداست ...
که رسولش می نامد...
گل می ریزد از عرش بر فرشیان زمین..
شد اینک ارض خاکی...
بهشتی برین...
کاش بیاید از گرد راه...
آن نگار نازنین..
آن عشق ازلی و ...
مرد عاشق آفرین...
کاش برسد پور محمد مصطفی...
بکشد از نیام ذوالفقار مرتضی....
ندا دهد در فرش و عرش و سما..
منم مضطر ظهور...
مهدی زهرا...
خدایا به حرمت پیامبر زمین و آسمان
خدایا به آن یار غایب از نظر منتظران
خدایا به نهایت طلب عارفان..
برسان مهدی صاحب الزمان...
....ط_حسینی
@bartaren
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
سلام دوستان
مهمون امروزمون حاج حسین هست🥰✋
*فرماندهاے ڪه با یڪ دست از نردبان آسمان بالا رفت*🕊️
*شهید حاج حسین خرازی*🌹
تاریخ تولد: ۱ / ۶ / ۱۳۳۶
تاریخ شهادت: ۸ / ۱۲ / ۱۳۶۵
محل تولد: اصفهان
محل شهادت: شلمچه
*🌹همرزم← قمقمهاش هنوز آب داشت💦 اما نمیخورد..🥀از سر کانال تا انتهای کانال می رفت و می آمد🥀لبهای بچه ها را با آب قمقمهاش تر میکرد💦ریگ گذاشته بود توی دهنش که خشک نشود و به هم نچسبد🥀او در عملیات خیبر ترکش به دستش خورد💥و دست راستش را از دست داد🥀دستش زودتر از خودش به بهشت رفت💫با آنکه یک دست بیشتر نداشت ولی در تمام عملیات ها🍂 برای تامین و تدارک نیروها🍃تلاش فراوانی می نمود💫 در بسیاری از عملیات ها حاج حسین مجروح شد⚡اما حاضر نمیشد به پشت جبهه انتقال یابد🌙همرزم← ترکش توپ خورده بود به گلوی حاج حسین و رانندش💥خونریزی حاجی شدیدتر شده بود🥀اما نمیذاشت زخمش رو ببندم، میگفت اول رانندهام🌙بعد با خودش حرف میزد و میگفت: اون زن و بچه داره امانته دست من🍂اینارو گفت و بیهوش شد..🥀حاج حسین ۸ اسفند ۶۵ در عملیات کربلای 5 هنگام آتش دشمن💥رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود🍂او پیگیر جدی این کار شد🌙که در همان حال خمپاره ای در نزدیکی اش منفجر شد🥀💥 وبه شهادت رسید*🕊🕋
*سردار شهید حاج حسین خرّازی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos313*