eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
641 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌾 مهندس مصطفی ابراهیمی مجد🕊🌱 بگذاريد بعد از مرگم بدانند كه همانطور كه اساتيد بزرگمان می گفتند نوكر محال است صاحبش را نبيند من نيز صاحبم را، محبوبم را ديدار كردم... اما افسوس كه تا اين لحظه كه اين وصيت را مي نويسم، ديدار مجدد او نصيبم نگشت. بدانيد كه امام زمانمان حی و حاضر است و او پشتيبان همه شيعيان می باشد. از ياد او غافل نگرديد. ديگر در اين مورد گريه مجالم نمی دهد بيشتر بنويسم و تا اين زمان ديدار او را برای هيچكس نگفتم مبادا كه ريا شود و فقط كه ديگر می گويم كه از آن ديدار به بعد چون ديگر تا اين لحظه او را نديده ام تمام جگرم سوخته است. و اكنون به جبهه مي روم تا پیروزی اسلام را نزدیک سازم و راه را جهت ظهور آن حضرتش باز سازم... 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عراقی ها آورده بودنش جلوی دوربین برای مصاحبه. قد و قواره اش، صورت بدون مویش، صدای بچه گانه اش، همه چیز جور بود؛ همان طور که عراقی ها می خواستند. ازش پرسیدند: قبل از اینکه بیایی جنگ چیکار می کردی؟ گفت: درس می خوندم. گفتند: کی تو رو به زور فرستاده جبهه؟ گفت: چی دارید میگید؟! قبول نمی کردند بیام جبهه؛ خودم به زور اومدم؛ با گریه و التماس. گفتند: اگر صدام آزادت کنه، چیکار می کنی؟ گفت: ما رهبر داریم؛ هر چی رهبرمون بگه. فقط همین دو تا سؤال را پرسیده بودند که یک نفر گفت:کات! با جواب هایش نقشه ی عراقی ها را به آب داد. 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون حاج شیرعلی هست🥰✋ *عنایتـــ امام حسین علیه‌السلام*🌙 *🌷شهید حاج شیرعلی سلطانی* تاریخ تولد: ۱۳۲۷ تاریخ شهادت: ۲ / ۱ / ۱۳۶۱ محل تولد: شیراز،محله‌کوشک‌ قوامی محل شهادت: منطقه شوش *🌷راوی ← ذاکر اهل بیت (ع) بود در عملیاتی موج انفجار مجروحش كرد💥 تمام بدنش از كار افتاده بود🥀وقتی شهدا را جمع می‌كنند او را در پلاستیک می‌پیچند🌙حاجی صداها را می‌شنید اما نمی‌توانست حرف بزند یا حركتی كند🥀در آن حال به امام حسین(ع) متوسل می‌شود 🌙به آقایش می‌گوید، من با تو عهد بسته‌ام بدون سر شهید شوم🥀پس شرمنده‌ام نكن🥀وقتی برای بردن شهدا به سردخانه رفتند🌙دیدند كیسه‌ای كه شهید سلطانی در آن پیچیده شده عرق كرده است💫 كیسه را باز می‌كنند می‌بینند حاجی هنوز زنده است‼️فورا اكسیژن وصل می‌كنند و به بیمارستان منتقلش می‌كنند، در نهایت زنده ماند🌙همسرشهید← چهلم شهید دستغیب بود💫 دیدیم تلفن زنگ میخورد📞گروه منافقین بودند که گفتند: دستغیب را كشتیم حال نوبت توست‼️حاجی به او می‌گوید: آنچه خدا بخواهد همان میشود🕊️ سردار می‌دانست كه مولایش شرمنده اش نخواهد كرد🥀تا عاقبت در عملیات فتح المبین خمپاره‌ای سرش را از تنش جدا کرد🥀پیكر بی سرش در قبر کوچکی كه با دستان خودش در كتابخانه مسجد المهدی (عج) آماده كرده بود🌙به خاک سپردند*🕊️🕋 *سردار بی سر* *شهید حاج شیر علی سلطانی* *شادی روحش صلوات*💙🌷 *zeynab_roos313*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5897562865656661562.mp3
7.37M
📲 فایل صوتے 🎙واعظ: استاد 🔖 اثرات نماز ۞«پیشنهاد ویژه دانلود»۞ 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5976320355273284297.mp3
3.94M
👤 استاد 🔻 تهدید خانواده ها در ▫️ویژه روز 🌱 ‌‌‌‌🌻الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌻 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو آموزشی تیراندازیش محشر بود هیچ کس نمیتوانست وسط سیبل بزنه ولی محمدحسین میزد تو خال... تو عمرم جوانی به پاکی و نجابتش ندیده بودم... به جای بچه ها نگهبانی میداد اگر کسی سیر نمیشد سهم غذاش رو میداد.... روحش شاد و یادش گرامی برشی از وصیت نامه یک لحظه از فرهنگ جهاد و شهادت و امر به معروف و نهی از منکر غافل نباشید که اگر خون شهدای کربلا و پیام زینب س نبود امروز اسلام و قرآن در عالم پیشرفت نمیکرد... 🌹 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼در سوریه جواد فرمانده یک تیپ بود. 48 ساعت داعشی ها در محاصره بودند... دید یک تانکر آب داره برای داعشی ها میرود... جواد دستور داد کسی تیراندازی نکنه... گفت, اجازه بدهید ,آب" به داعشی ها برسه... گفتم آقا جواد اگر آب برسه کار ما مشکل میشه... گفت توکل بخدا... ما با آنها مثل انسان و طبق دستور اسلام برخورد می کنیم...در درگیری فردا توانستیم منطقه را فتح کنیم... 🌼جواد قبلا یکبار زخمی شده بودند و بطور وحشتناک ماشینش داغون شد... به برادرش محمدرضا بعدا گفته بود آخرین لحظه که ماشین منفحر شد چشم های زهرا را یادم آمد به همین خاطر و همین تعلق خاطر برگشتم....  به خان طومان حمله شد جواد الله کرم سریع خودش را رساند گرسنه و تشنه... دوباره برگشت... حتی آب و غذا نخورد... یک تیر به شش و یک تیر به پایش می خورد... تشنه و گرسنه مانند مولایش شده بود... آخرین ذکرش سه تا یا حسین بود... حتی از پیکرش هم می ترسند... تکفریها آنقدر تیر بهش میزنند که سر از بدنش جدا می شود... بدنش را جابه جا می کنند و چند سال گم می شود... , شهید مدافع حرم, جواد الله کرم راوی: حاج آقا ترابی نسب 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی از ✉️ 🍃 •|هرگاه خواستے از خارج‌شوے وَ لباس اجنبے را بپوشے بہ یاد آور ڪہ اشڪ راجارے میکنے💔 بہ هاےپاڪےڪہ ریختہ شدبراے حفظ‌این وصیت‌خیانت میڪنے 👈🏻بہ یادآرڪہ غرب را درتهاجم‌فرهنگے اش یارےمیڪنےو رامنتشرمیکنے وتوجہ جوانےڪہ صبح‌وشب سعےڪرده‌نگاهش راحفظ ڪندجلب میکنے 👈🏻بہ یاد آرحجابےڪہ برتو واجب شده تاتورادرحسن نجابت فاطمےحفظ ڪند،تغییرمیدهے... 🌿توهم شامل آبرویي،بعدازهمہ این ها اگرتوجہ نڪردے، راازخودت بردار(دیگہ اسم خودتوشیعہ نذار) ↜شهید 🌹 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به شهدای مدافع حرم عکس شهدا را میبینیم، عکسشان عمل نکنیم 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرار بود خطبہ عقدمان را سید علے خواند تو رفتےو خطبہ خوان عقدمان زینب ڪبری شد ... چه سعادتےست براے من عروسِ بی بی بودن وچه سعادتےست براے تو تا ابد وهب بودن.. 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰به روایت همسر شهید؛ در آغاز فصل عاشقی زندگی شهید هر کسی چیزی می‌گفت. یکی می‌گفت دویست سکه، و دیگری می‌گفت کم است. بزرگ مجلس گفت‌: مهریه را کی گرفته و کی داده، اما به دختر ارزش می دهد. در تمام این حرفها و چانه زنی‌های مهریه من همه حواسم به حسن بود، هر بار که صدای حضار مجلس بلند می‌شد و صدای دیگری بلند تر، حسن غمگین و غمگین‌تر می‌شد، و هر لحظه ناراحتی‌اش بیشتر می شد، تا اینکه صبرش سرآمد و به پدرم گفت‌: حاج آقا اجازه می‌دهید من با فاطمه خانم چند دقیقه خصوصی صحبت کنم، وقتی به اتاق رفتیم گفت‌: کالا که نمی‌خواهم بخرم که در قبالش بخواهم یک تعداد خاصی سکه بدهم، یک پیشنهاد می‌دهم، اگر شما هم راضی باشید، به حضار مجلس هم همان را می گوییم. نظرت با هفت سفر عشق: قم، مشهد، سوریه، کربلا، نجف، مکه، مدینه چیست؟ و هر تعداد سکه که خودت مشخص کنی.. حسن غفاری 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید گمنام قبل از اذان صبح برگشت. پیکر شهید هم روی دوشش بود. خستگی در چهره اش موج میزد. برگه مرخصی را گرفت. بعد از نماز به همراه پیکر شهید حرکت کردیم. خسته بود و خوشحال. می گفت: یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز عملیات داشتیم. فقط همین شهید جا مانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه، خدا لطف کرد و توانستیم او را بیاوریم. خبر خیلی سریع رسید تهران. همه منتظر پیکر شهید بودند. روز بعد، از میدان خراسان تهران تشییع با شکوهی برگزار شد. می خواستیم چند روزی در تهران بمانیم اما خبر رسید عملیات دیگری در راه است. قرار شد فردا شب از جلوی مسجد حرکت کنیم. بعد از نماز بود. با ساک وسایل جلوی مسجد ایستاده بودیم. با چند نفر از رفقا مشغول صحبت و شوخی و خنده بودیم. پیرمردی جلو آمد. او را می شناختم. پدر شهید بود. همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاع آورده بود. سلام کردیم و جواب داد. همه ساکت بودند. انگار می خواهد چیزی بگوید اما! لحظاتی بعد سکوتش را شکست. آقا ابراهیم ممنون. زحمت کشیدی، اما پسرم! پیرمرد مکثی کرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!! لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود از تعجب! بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از اشک بود. صدایش هم لرزان و خسته: دیشب پسرم را در خواب دیدم. می گفت: در کدتی که ما گمنام و بی نشان بر خاک جبهه افتاده بودیم، هر شب مادر سادات حضرت زهرا(س) به ما سر می زد.اما حالا! دیگر چنین خبری برای ما نیست. می گویند شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت زهرا(س) هستند. پیرمرد دیگر ادامه نداد. سکوت جمع ما را گرفته بود. به ابراهیم هادی نگاه کردم. دانه های درشت اشک از گوشه چشمانش غلط میخورد و پایین می آمد. می توانستم فکرش را بخوانم. هادی گمشده اش را پیدا کرده بود؛ گمنامی 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 📌قسمتےازوصیتنامه‌شهید "من به هر کسی که به ولایت امام خامنه‌ای بدبین باشد برای همیشه دلگیرم” والسلام.... میگفت: در سال ۶۱ هجری حضرت عباس(ع) برای دفاع از خیمه حضرت ‌زینب(س) دو دست و چشمانش را از دست‌ داد اکنون نوبت من است که برای دفاع از حرم حضرت ‌زینب(س) دست و چشمانم را از دست بدهم... زمانیکه به بالینش رسیدم دیدم؛ همانطور که می خواست... دستش از بدنش جدا و چشمان را هم فدای ‌حرم بی‌بی زینب(س) کرده بود.😔😭 راوی: همرزم شهید 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊