هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
3.26M
🚨#انتشار_حداکثری
ما مردم در این یک هفته چی باید کنیم؟چطور برای آقای جلیلی رای جمع کنیم؟
+استراتژی تبلیغاتی مون چیه؟☝️
🎙تحلیلگر: #احمد_نوایی
کانال سرباز جنگ رسانه#احمد_نوایی👇
➺@ahmad_navaei [عضویت]
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
Video_۲۰۲۴۰۶۲۹۲۳۵۲۵۲۶۰۳_by_VideoShow.mp3
17.91M
#صوت پخشزنده ۷|شنبه نُهم تیرماه
🎙صحبتهای مهم حاجآقا راجی در مورد عملکرد آقای جلیلی و نحوهی حمایت از او در هفتهی پیشرو
🇮🇷 کانال #طلبهی_تحلیلگر:
@musavi_zade
#موسوی_زاده
هدایت شده از گلچین برترین ها 😍
کجا باید برم واقعا؟.mp3
4.84M
🎙ترانهی « کجا باید برم؟! »
#پزشکیان_دولت_سوم_روحانی
خواننده: #محسن_پیروی
😭😭😭💔😭😭😭
🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
🔴 پزشکیان در مناظرات ده بار گفت من در لشکر عاشورا همرزم شهید باکری بودم ، همش آیه میخوند و از جواب دادن به سوالات فرار میکرد
🔻اما جلیلی یکبار هم نگفت من برای ایران قطع عضو شدم...
🔻شاید هنوز هم خیلی از مردم ندانند یک پایش در جبهه قطع شده
🔻حافظ کل قرآن است ولی ندیدم یک آیه قرآن بخونه، داشت برنامه هاش رو میگفت و با خواندن آیه از پاسخ به سوالات فرار نمیکرد.
🥀🕊 @baShoohada
🍃❤🍃
#هستند نمایندهٔ دستانِ خــدا
هم کعبه و هم قبله و هم قبلهنما
در روز مبـاهلــه تماشایی شد
حقّانیتِ پنــج تــن آل عبــاﷺ
❤ #روز_مباهله_مبارک
#روزمباهله
#٢٤ذى_الحجه
#روز_نزول_آیه_ولایت
#نزول_آیه_تطهیر
#السلام_عليكم_يااهلبيت_النبوه
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ
🌸 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🥀🕊 @baShoohada ✨
انگشتر1⃣
سید شخصیت عجیبی داشت .در مواقع خنده و شوخی سنگ تمام میگذاشت اما از حد خارج نمیشد .
یک روز جمعه برای انجام غسل جمعه به حمام عمومی دانشکده رفتیم .تا جایی که به یاد دارم هیچ گاه غسل جمعه سید ترک نشده بود .حمام عمومی بود و سید شروع به شوخی کرد یکبار آب سرد به طرف ما میپاشید و یکبار آب گرم .
خلاصه بساط خنده به راه بود .
وقتی سید مشغول شستن خودش بود و حواسش نبود یک لگن آب سرد به سمتش پاشیدم سید متوجه شد و جا خالی داد .ولی اتفاق بدی افتاد .
سید انگشترهایش را درآورده بود و کنار حوض گذاشته بود .وقتی اب را پاشیدم رنگ از چهره سید پرید .او به دنبال انگشترهایش میگشت .سید چند تا انگشتر داشت یکی از آنها از بقیه زیباتر بود .بعد از مدتی فهمیدم این انگشتر هدیه ازدواجش بوده .شدت آب انگشترها را به داخل چاه برده بود .دیگر کاری نمیشد کرد .
به شوخی گفتم : این به دلیل دلبستگی تو بود .تو نباید دل ببندی .
گفت : راست میگویی .ولی این هدیه همسرم بود، خانمی که ذریه حضرت زهرا (س) است .اگر بفهمد همین اول زندگی هدیه اش را گم کرده ام بد میشود .
خلاصه روز بعد به همراه سید برای مرخصی راهی مازندران شدیم .
در حالی که جای خالی انگشتر در دست سید کاملا مشخص بود .هنوز ناراحتی را در چهره اش حس میکردم .او به منزلشان رفت و من هم به سمت بابلسر رفتم .دو روز مرخصی ما تمام شد و سوار بر خودروی سپاه راهی تهران شدیم .سرم را گذاشتم روی شانه سید .خواب چشمانم را گرفته بود .چشمانم در حال بسته شدن بود که یکدفعه نگاهم به دست سید افتاد .
خواب از سرم پرید .
دستش را در دستانم گرفتم .
***
همراهان گرامی در ادامه این خاطره با ما همراه باشید .
🥀🕊 @baShoohada 🕊