eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
676 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*دلنوشته های دفاع مقدس* نیمه شبی بود برای استراحت به مسجد جامع خرمشهر رفتم دیدم در گوشه ای از مسجد حبیب سر به سجده گذاشته و زار زار ناله می کند در گوشه ای از مسجد نشستم تا او را از حال و هوای خودش بیرون نیاورم ساعتی بعد حبیب سر از سجده برداشت کنارش رفتم دیدم پتوی زیر سرش تقریبا به شعاع نیم متر خیس اشک است. دوستانم با این عشق بازی ها به معبودشان رسیدند و ما از این قافله جا ماندیم. شهدا برای ما فاتحه ای بخوانید که شما زنده اید و ما مرده 🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو گودال پیدا کردیم هرچه خاک بیرون میریخت بازبرمیگشت! اذان شدگفتیم بریم فردا برگردیم شب خواب جوونی رو دیدم گفت دوست دارم بمانم بیل رابردارو ببر... سری است درگمنامی , سری عاشقانه شهدا شرمنده ایم 🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دختر شهید فاطمیون: دلتنگ بابام هستم. میتونید منو ببرید پیش بابام؟! 🥀🕊@baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادرش روز میهمان امامزاده شد و در این چله پیکر پسرش را از حضرت زینب س کرد. روز چهلم از هوش رفت...تو دید چند خانم جلوی درشون اومدن و یه خانم چادری و با کرامت که رو گرفته بود با گفت، امانتی این زن رو بهش برگردونید، نگذاشت امانتی اش پیش من بمونه... دو ماه بعد از هاشم دوباره اون روستا فتح شد و پیکر تکه تکه شده ی هاشم از گوشه و کنار پیدا شد... پ ن: عکس از لحظه با دوقلوهایش 🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ شهیدی که پس از شهادت ، کارنامه دخترش را امضا کرد می دونید اسم شهید چیه ؟؟ 🕊 شهادت ۶۲/۱۱/۳۰ کردستان 🔵راوی : دختر شهید آخرین روزهای سال ۶۲ بود که خبر شهادت پدرم به ما رسید.بعد از یک هفته عزاداری، مادرم با بستگانش برای برگزاری مراسم یاد بود به زادگاه پدرم ، شهرستان خوانسار رفتند. من هم بعد از هفت روز به مدرسه رفتم. همان روز برنامه امتحانی ثلث دوم را به ما دادند و گفتند: والدین باید امضاء کنند. آن شب با خاطری غمگین و چشمانی اشک آلود و با این فکر که چه کسی باید کارنامه مرا امضاء کند به خواب رفتم. پدرم رادرخواب دیدم که مثل همیشه خندان و پر نشاط بود. بعد از کمی... صحبت به من گفت زهرا آن کارنامه را بیارتا امضاء کنم. گفتم کدام کارنامه؟ گفت: همان کارنامه ای که امروز در مدرسه به تو دادند. کارنامه را به او دادم و پدر شروع کرد به نوشتن فردا صبح که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم از خواب دیشب چیزی یادم نبود. اما وقتی داشتم وسایلم را مرتب می کردم، ناگهان چشمم به آن کارنامه افتاد. باورم نمی شد. اما..... حقیقت داشت. در ستون ملاحظات کارنامه دست خط پدرم بود که با رنگ قرمز نوشته بود: 👇😭 "این جانب نظارت دارم سید مجتبی صالحی"و امضاء کرده بود......... برای اینکه شبهه ای پیش نیاید امضا و نوشته، کارنامه، توسط علما و اداره آگاهی موردتاییدقرار گرفته و به رویت امام خمینی می رسد و نسخه آن در موزه شهداء تهران در معرض دیدباز دیدکنندگان قرار دارد. شهدا را یاد کنیم با ذکر 🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا