فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*این هم خبر خوب برای کسانی که عکس شهدا را به در و دیوار می زنند، قبر شهدا را می شویند، قاب عکس کهنه شهدا را با قاب عکس جدید عوض می کنند، یادواره شهدا می گیرند، به خانواده های شهدا سرکشی می کنند، شهدا را یاد می کنند و راه شان را ادامه می دهند..
🥀🕊 @baShoohada
🔻هر روز هفته را هم که برای رفتن انتخاب کنی ، می بینی اش ... سرما ، گرما ، باد و باران برای پیرزن فرقی ندارد. همیشه گل های توی گل دان کنار مقبره ، #تازه ست.
🔻از دور با نگاه ش دنبال م می کرد ... نزدیک که شدم، گفت: مادر زیارت بودی؟ گفتم بله مادرجان .. خندید و آغوش گشود... دخترم! از گریه زیاد سوی چشم هام کم شده نمی دونم کی هستی .. قبلا این جا اومدی؟
و شروع کرد به درد دل کردن از پاره ی جان ش که یک روز آمده بود و گفته بود : "مادرم ! امام فرمان #جهاد داده، باید بروم .."
می گفت فکر کردم شوخی می کنه و نمی خواستم باور کنم؛ اما فریدم #رفتنی بود..
بعد هم از همه سختی ها و مریضی های بعد رفتن پسرش و این که جای خالی اش با مادر چه کرد، گفت.
همان طور که صحبت می کرد چشم هام به گردن بندش افتاد که از کنار روسری اش زده بود بیرون؛ روی پلاک، عکس #شهیدش بود..
🔻بارها دیده بودم چه طور کنار سنگ می نشیند و با پسرش بلند بلند صحبت می کند..و موقع رفتن می گوید "فرید جان ببخش.. اذون گفتن ، تو که می دونی هیچی نمی تونه من و ازت جدا کنه ، ولی وقت نمازه.. "
🔻در حالی که صداش از خوش حالی می لرزید گفت: مادر می دونی خدا همچین شبی فریدم رو بهم داد و چه شبی بود ... وقتی این ها را تعریف می کرد، چشم هاش از خوش حالی برق می زد ... مطمئن می شدی پسرش هنوز نفس می کشد ... و البته که آن ها از ما حی ترند.
با شوهر و دخترش آمده بودند برای جگرگوشه اش تولد بگیرند ... با گل و شیرینی و میوه ...
گفتم مادر دعا کن شرمنده تون نشیم ... پیشانی ام را بوسید و گفت: باز هم پیش ما بیا ..
#شهید_فرید_برقی
#گلزار_شهدا_تنکابن
#شهید_دفاع_مقدس
#نصیری
محفل انس ورفاقت باشهدا
🥀🕊 @baShoohada 🕊
🔺دست به دست بفرستید تا به سمع و نظر جناب آقای مسعود پزشکیان برسد👇👇👇
🔻...اما آخرش یه دختر که اونم داشت آرمان علیوردی رو میزد رو به جمعیت میگه که" بسه دیگه کشتینش! بسشه..."اوناهم آرمان رو رها میکنن. آرمان از جاش بلند میشه و خونین و مالین سمت خیابون اصلی میره. صدای بسیجیها رو میشنوه که داشتن حیدر حیدر میگفتن. میره سمت صدا. اما وقتی میپیچه داخل کوچه میبینه که سر کوچه یه گروهی دختر و پسر ایستادن و دارن شعار مینویسن. اونا تا وضعیت آرمان رو میبینن میفهمن بسیجی بوده و کتکش زدن. میرن سمت آرمان. آرمان که دیگه رمقی براش نمونده خیلی راحت میفته دست این جماعت. اینها شروع میکنن به قصد کشت آرمان رو زدن. گویا چندتاشون حالت عادی هم نداشتن و مواد مصرف کرده بودن. یه دختر بینشون که اسپری دستش بوده با همون میکوبه به صورت آرمان. یکیشون یه میلگرد داشته که نوکش رو تیز کرده بوده و به عنوان سلاح ازش استفاده میکرده. با همون میلگرد میکوبه روی جمجمه سر آرمان. وقتی آرمان رو رسوندن بیمارستان جمجمهاش شکسته بود. اما یکی دیگهشون که واقعاً امیدوارم قیافش رو یه روز ببینم میشینه جلوی آرمان و به بقیه میگه دست نگهدارین. رو به آرمان میکنه و همزمان که داشته فیلم میگرفته به آرمان میگه به امام اولت فحش بده ببينم. سریع...به علی فحش بده...به حسین فحش بده.
به خامنهای فحش بده... آرمان چیزی نمیگه...
با ناخونگیر پوست بدنشو آروم آروم میکنه و ازش میخواد فحشاشو تکرار کنه. اما آرمان هیچی نمیگه. آنقدر آرمان رو میزنن تا بیهوش میشه. وقتی آرمان بیهوش میشه شروع میکنن به رقصیدن و لگد زدن به بدن شهید و از اینکارشون فیلم هم میگیرن. وقتی میزارن میرن یه کارگر افغانستانی که گویا نگهبان یکی از ساختمونای اطراف بوده میاد و زیر سر آرمان بالش میزاره و رو بدنش پتو میندازه، اما زنگ نمیزنه به آمبولانس. البته اگه زنگم میزد فرقی نمیکرد تو اون شلوغیا آمبولانس به آرمان نمیرسید. وقتی رسوندنش بیمارستان هوشیاری آرمان سه بوده. یکی از رفقا میگفت وقتی رسیدم بیمارستان دستاشو به تخت بسته بودن"شاید برای اینکه اگه به هوش اومد تشنج نکنه" و همه صورتش ورم کرده بود. نصف روز توی حالت کما میمونه و آخرشم به شهادت میرسه. تمام این وقایع توسط خود قاتلها فیلمبرداری شده ولی وقتی از بازپرس پرونده پرسیدیم چرا این فیلمها رو قطره چکونی منتشر کردین و فیلمای اصلی رو منتشر نمیکنین گفته بوده که من تو عمر کاری خودم همچین جنایتی تو ایران ندیده بودم. برای مراعات حال خانواده و شایدم متشنج نشدن بيشتر فضا فیلمای اصلی هنوزم منتشر نشده. البته شاید بعد دادگاه آرمان منتشر بشن. منم نمیخواستم الان اینا رو بگم. گفتم چون دیدیم خیلیا دارن به بسیجیا و نیروهای امنیتی توهین میکنن. دلم دیگه طاقت نیاورد. شما وحشیها با کاری که با آرمان کردین حق ندارین از انسانیت حتی حرف بزنید. کاری که با آرمان کردین هیچ توجیحی نداره. اصلا اگه میخواستین بکشینش چرا شکنجهاش کردین؟ چرا ازش خواستین به اهلبیت و اعتقاداتش توهین کنه؟ چرا با یه ضربه کارشو تموم نکردین؟ چرا زجرکُشش کردین؟ چطور تونستین بالاسر جنازه خونین و برهنه آرمان برقصین؟ حالتون به هم نخورد؟ حالتون بد نشد؟ چطور میشه یه آدم به همچین درجهای از توحش برسه؟ ولله قسم بعد شهادت آرمان بود که فهمیدم ماجرای گودال قتلگاه چه شکلی بوده، تازه فهمیدم قتلصبر یعنی چی، شماها روی شمر و خولی و حرمله رو سفید کردین، الآنم تعجبی نداره که با امامحسین در بیفتین! شماها هم اگه دستتون به حسین میرسید تو توحش چیزی از اونا کم نداشتین.
ببخشید اگه حالتون بد شد
ولی باید این حقایق گفته بشه و ایکاش زودتر فیلمای اصلی رو منتشر کنن تا مردم بفهمن با چه موجوداتی طرف بودیم. ازتون میخوام برای قلب خانواده شهید مخصوصاً مادر شهید دعا کنین...
💥آقای پزشکیان، این قطعه کوچکی از شورش زن، زندگی، آزادی مهسای دوستانِ شماست، اگر دختر یا پسر خودت جای شهید آرمان علیوردی بودند، باز هم اینطور صحبت میکردی؟
بترس از قهر خدا، بترس از خون شهید، بترس از آه مادران شهدای مظلوم...
سید ابوالفضل نورانی
❤️شادی روح همه شهدا
فاتحه مع صلوات!
✍️ #زاغ_سیاه
🔴 #رسول_علیخانی
🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای شال سبز شهید معماریان
دیدن این ویدئو رواولا ازدست ندید وثانیا به احترام شهدا تاآنجا که میتوانید انتشار دهید!🙏
انتشار حداکثری با شما ✅
🥀🕊 @baShoohada 🕊
⊰{🌱🖤}⊱
+بہرفیقشپشتتلفنگفت:
ذڪـࢪ‹الھۍبہرقیھۜ›بگـو
مشکلـتحلمیشـھ..🖐🏼
رفیقشیڪتسبیحبࢪداشت
بهدهتانࢪسیده؛دوستاشزنگزدن
وگفتن:سفࢪڪࢪبلاشجورشدھ..!'
‹شهیدحسینمعزغلامی›
#شھیدانہ
🥀🕊 @baShoohada 🕊
عجیب ترین شهدا 😳🦋🌿
شهید حمید عرب نژاد= شهیدے کھ نشانے قبر خود را داد.😍😭
----------------------------------------------
شهید سید مرتضی دادگر درمزاری=شهیدے که قرض های یک نفڕ را داכ😍😭
---------------------------------------------
شهید محمدرضا شفیعی=شهیدے که بدنش با اسید هم از بین نرفت و بعد ۱۶ساڸ سالم به خانھ بازگشت.😍😭
----------------------------------------------
شهید محمود رضا ساعاتیان=شهیدےکه از بهشٺ برای فرزندش نامہ نوشت.😍😭
----------------------------------------------
شهید محمدرضا حقیقی=شهیدے که درقبڕخندید.😍😭
----------------------------------------------
شهید عباس صابری=شهدے که عراقے ها برایش ختم گرفتند.😍😭
----------------------------------------------
شهید سید مجتبی علمدار=شهیدے کھ ڕوز تولدش شهید شد.😍😭
----------------------------------------------
شهید سید مهدی غزالی=شهیدے که هڕ هفته مادرش را سرقبڕ صدا میزند.😍😭
---------------------------------------------
شهید علیرضا حقیقت=شهیدے که لحظہ خاڪ سپاریش خندید.😊😍😭
---------------------------------------------
شهید هادی ثنایی مقدم =شهیدے کہ عکسش دڕاتاق رهبڕ است.😍😭
----------------------------------------------
شهید علی رخشانی=شهیدےکه پیکرش هنگام نبش قبڕ سالم بود.😍😭
----------------------------------------------
شهید سید احمد پلارک=شهیدےکه قبرش بوے گلاب میدهد.😍😭
---------------------------------------------
شهید علیاکبر دهقان=شهیدے که سر بے تنش سخݧ گفٺ.😔😭
----------------------------------------------
شهید محمدحسین شیرزاد نیلساز=شهیدےکه باوجوכاینکھ بدنش بھ استخواڹ تبدیڸ شده بوכ اما پاهایش دروݧ پوتین سالم بود.😔😭
---------------------------------------------
شهید مهدی خندان=شهیدے که عاشوڕا متولد شد و اربعیڹ به شهادت ڕسید.😔😭
----------------------------------------------
شهید حاج اکبر صادقے=شهیدے که به حرمٺ مادرش درقبڕ خندید😊😔😭
🥀🕊 @baShoohada 🕊
#خاطره
#شهیدحججی
به نقل از حاج #اقاماندگاری
خاطره ای که از شهید حججی شنیده بودند:
یکی ازهمرزمان شهید حججی تعریف میکرد؛در سوریه به ما گفته بودند،کنار جاده اگر ماشینی دیدید که با زن وبچه ایستادند وکمکی میخواهند،شما نایستید،اینا تله ای از طرف داعش است.
بعد از این ماجرا،یه روز من ومحسن باماشین که درجاده میرفتیم،کنار جاده اتفاقا خانواده ای دیدیم که تقاضای کمک میکردند که ماشینشان خراب شده،
هرچقدر به محسن گفتیم :اینا تله اس،ولشون کن،بیا بریم.
شهید #حججی گفت:نه بلاخره کمک میخوان،زن وبچه همراهشون هست،گناه دارند.
رفتیم وکمکشون کردیم وان لحظه اتفاقی نیفتاد(درصورتیکه داعشی بودند).
بعد از ان ماجرا،وقتی فیلم وعکسهای اسارت#محسن را دیدم،حالم خیلی بد شد،
چون کسی که پایش را روی گلوی محسن گذاشته بود،همونی بود که کنار جاده کمک میخواست و محسن کمکش کرد...😔😔😔😭😭
شادی روحش صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
#زندگی به سبک_شہدا 🌹
قرار خـرید گذاشتہ شد.
حاج همت دست خانوادهاش را جهـت خرید براے من باز گذاشته بود...
اما برای خودش جز یک حلقه 💍ساده که قیمت آن به دویست تومان هم نمیرسید، خرید دیگری نکرد.
مراسـم عقد💐 به دور از هرگونہ تجملات و ریخت و پاش برگزار شد.
من با لباس سـاده سرسفره حاضر شدم.☺
️ حاجی نیز یک دست لباس سپاه به تن کرده بود.😊
👥👤 میهمانان مجلس، اعضای هر دو خانواده و تعدادی از دوستان من و حاجے بودند.
مراسم با صلوات و مدیحهسرایی برگزار شد،✨ هر چند که اینچـنین رسمی در میان اقوام و خانواده ما معمول نبود.»💚
#شهید_ابراهیم_همت 🌹
شادی روح شهدا صلوات
🥀🕊 🕊@baShoohada
شهادت با زبان روزه🕊️
🌷شهید رضا کارگر برزی
*🌷همسرش← روزی رضا یک مرتبه جلوی بچهها گفت:«اجازه میخواهم که کف پاهایت را ببوسم💫تا آمدم پای خود را جمع کنم، کف پایم را بوسید🍃سپس گفت:«این عمل را انجام میدهم تا بچهها نیز یاد بگیرند.🌷رضا علاقه بسیاری به حضرت آقا داشت🌙هرکجا که میرفت، هدیه برای من تصویری از حضرت آقا میآورد🌙همرزم← رضا پس از درگیری از ناحیه سینه و پهلو با سه گلوله قناسه زخمی شد🥀بچههای رزمنده رو سوار وانتی میکنن و به بیمارستانی که در اون نزدیکی بوده میرسونن🏥رضا پشت وانت بوده و سر یکی از مجروحین را هم روی پاش گذاشته🍂بعد به بیمارستان میرسند، مجروحین را با برانکارد به بیمارستان میبرند🍂اما رضا با پای خودش به بیمارستان میره که از شدت خونریزی داخلی که بخاطر از بین رفتن جگر کبد و شکستن استخوان سینهاش بوده🥀به شهادت میرسه🕊️آقا "رضا" به خانوادهاش گفته بود «من اسیر نمیشم،پیکرم برمیگرده و سالم به نزد شما میام🕊️او به قولش عمل کرد و با دهان روزه🌙در ماه شهادت مولایش علی(ع)🏴 با تیر به سینه و پهلو🥀مانند مادرش حضرت زهرا(س) شهید و پیکرش سالم به وطن بازگشت*🕊️🕋
#شهید_رضا_کارگر_برزی
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
تولد و شهادت همزمان با تولد و شهادت مولا علی(ع) 🕊️
🌷شهیدحمید عارف
*🌷قسمتی از وصیت: پروردگارا اگر شهادت را نصیبم کردی🕊️بدنم تکه تکه شود تا در برابر سرور شهیدان شرمنده نباشم.🥀همرزم← هوا هنوز تاریک بود🌙که «سعید بهادری» یکی از معاونین تیپ🍂در حالی که پوشیده از خاک بود آمد، گفتم: توی خاک غلت زدی! خندید که نه بابا، تایر موتور رفت روی چیزی و پرتاب شدم🍂۳۵ روز از شهید عارف خبری نبود🥀خبر دادند پیکری پشت تپهای پیدا شده🥀رفتیم و پیکر را دیدیم، ناله سعید بلند شد و زد توی سر خودش🥀پیکر شهید عارف همان مانعی بود که ۳۵ روز پیش،سد راه موتور سعید شده🏍️و پرتش کرده بود روی زمین🥀سعید در تاریکی نفهمیده بود🥀و پیکر را پشت تپه انداخته بود🥀پیکری که فقط یک کتف و سر باشد و وزنی سه-چهار کیلویی🥀معلوم است که در آن تاریکی، هیچکس فکر نمیکند پیکر یک آدم باشد🍂سعید بدجوری احساس گناه میکرد و تا چند روز حال طبیعی نداشت🥀شهید عارف در روز تولد امام علی(ع) به دنیا آمد و در ۲۱ رمضان، روز شهادت مولا علی(ع) مورد اصابت گلوله مستقيم تانک قرار گرفت💥و با بدنی تکه تکه شده🥀به آرزویش رسید*🕊️🕋
#شهید_غلامحسین_(حمید)_عارف
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سخنرانی شهید بهروز مردای برای ساعاتی قبل از شهادتش در شلمچه میباشد.
#مهم
🔊 لطفاً ۲دقیقه وقت بگذارید و ببینید
🥀🕊 @baShoohada 🕊
#شهیدمحمدهادیذوالفقاری
درفرهنگکربلاجوانیعنے
آنکسکهجلوداراستوازهمهزودتر
بهسمتشهادتسبقتمیگیرد!
🥀🕊 @baShoohada 🕊