سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش مهدی هست🥰✋
*اول نماز📿 بعد غذا🍲*
*شهید محمد مهدی علی محمدی*🌹
تاریخ تولد: ۲۹ / ۱۰ / ۱۳۳۸
تاریخ شهادت: ۱ / ۱۱ / ۱۳۶۵
محل تولد: شیراز / اقلید
محل شهادت: شلمچه
🌹همرزم← بچه ها از خستگی، اول غذا میخوردن🍲 بعد نماز📿 مهدی رفت و یه بمب دستساز گذاشت زیر پلو وسط برنجای داغ🍗 *(از اونجایی که استاد تخریب بود کار با مواد منفجره رو خوب بلد بود)*💥 بسیجیا تا رسیدن باز رفتن سراغ غذا تا دلی از غذا در بیارن🍲 *همون موقع بمب دستساز منفجر شد💥 برنجا پاشید تو سر و صورتشون ، همه هاج و واج مونده بودن داشتن به قیافه همدیگه میخندیدن*💐 مهدی با خنده به همه گفت: اول نماز📿 بعد غذا.🍲 از اون وقت *اول همه نمازشونو میخوندن و یادی هم از اون برنجایی که رفت تو چشم و چارشون میکردن و میخندیدن*🌷همرزم← دیر وقت بود داخل چادر بودیم *که دیدم داره صدای خورد شدن و ملچ و مولوچ میاد*🍪 از چادر اومدم بیرون، دیدم مهدی نشسته و داره یه چیزی از رو زمین برمیداره و میخوره🌷گفتم مهدی جان چه میکنی؟ گفت: *این تیکه نونارو بچه ها ریختن بیرون از چادر حیفه نعمت خداست گناه داره دارم سالماشو میخورم*🌷سرانجام این فرمانده دلیر در شلمچه *که فرماندهی گردان کوثر از تیپ ۳۳ المهدی را بر عهده داشت💚 با اصابت گلوله به پیشانیاش*🥀🖤 به شهادت رسید🕊️🕋
*شهید محمد مهدی علی محمدی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🌀#تصاویر_شهیدان والا مقام: ☝️🏻
🌷#باکری_ها🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔆 #باکری_ها، سه تا برادر بودند
هیچ کدوم، پیکرشون برنگشت...
😔💔🥀
🌷#علی باکری ساواک دستگیرش کرد تکه تکه اش کرد وهیچی از جنازه اش پیدا نشد...🥀
🌷#حمید باکری هم وقتی شهید شد جنازه اش تو خیبر افتاده بود برادرش مهدی از کنارش رد شد هر چی بچه ها بهش گفتن جنازه برادرت حمید رو بردار قبول نکرد گفت تمام این جنازه ها حمید باکری هستن کدومو برگردونم اخرش جنازه داداشش حمید رو همون جا تو خیبر رها کرد...🥀
🌷#مهدی باکری هم، خودش تو وصیت نامه اش نوشته بود :
خدایا از تو می خوام وقتی شهید شدم جسدم پیدا نشه تا یه وجب از خاک این دنیا رو اشغال نکنم تو عملیات بعدی افتاد تو دجله جنازه اش رو آب برد...🥀
💠💠🌼💠💠🌼💠💠🌼💠💠
✨یادشان گرامی و راهشان
پر رهرو باد✨
#به_یادشان_صلوات 📿
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#خاطــره🎞
یانگوم سرآشپز😅
فردای روز #عقدمان حمید را برای شام دعوت کرده بودیم، تازه شروع کرده بودم به سرخ کردن کوکوها که زنگ خانه به صدا درآمد، #حدس می زدم که امروز هم مثل روزهای قبل #حمید خیلی زود به خانه ما بیاید
از روزی که #محرم شده بودیم هر بار ناهار یا شام دعوت کرده بودیم، زودتر می آمد دوست داشت #خودش هم کاری بکند، این طور نبود که دقیقا وقت ناهار یا شام بیاید
بعد از سلام و احوال پرسی با بقیه، همراه من به #آشپزخانه آمد و گفت: به به😋ببین چه کرده سر آشپز! گفتم: نه بابا! زحمت کوکوهارو #مامان کشیده، من فقط می خوام سرخشون کنم🍳
روغن که حسابی داغ شد، شروع کردم به سرخ کردن کوکوها، حمید گفت: اگر کمکی از دست من بر میاد بگو، گفتم: مرغ پاک کردن بلدی⁉️بابا چنتا مرغ گرفته، می خوام پاک کنم، کمی روی صندلی جابه جا شد و گفت: دوست دارم #یاد_بگیرم و کمک حالت باشم.
خندیدم و گفتم: معلومه تو خونه ای که کدبانویی مثل #عمه من باشه و دختر عمه ها همه ی کارهارو انجام بدن شما #پسرها نباید هم از خونه داری سر رشته ای داشته باشین😄گفت: این طورها هم نیست #فرزانه_خانوم.
باز من پیش بقیه آقایون یه پا #سرآشپز حساب میشم😎وقت هایی که میرم سنبل آباد، #من آشپزی🍜می کنم، برادرهام به شوخی بهم میگن #یانگوم😅
🌱| #شهـღـیدحمیدسیاهکالیمرادی
📕| #برشی_از_کتاب_یادتباشد
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
گواه:
گواه:
گواه:
توجه توجه
یک کلاس( اخلاق ومعرفت اسلامی) مجازی با یک استاد مجرب برای خانم هایی که میخان کسب معرفت کنن در نظر گرفته شده در کلاسهای مجازی که بیسابقه هستش. (خدا شناسی. خودشناسی. شناخت نفس. اخلاق اسلامی. ومعرفت اسلامی و....) و قصد فقط آموزش برای رسیدن به قرب خداوند متعال و خشنودی دل امام زمان عج هستش
برای ثبت نام( فقط بانوان) به آیدی @ehsanebekhalgh مراجعه بفرمایید. ثبت نام محدودیت تعداد دارد. هرچه سریعتر مراجعه بفرمایید
(کلاسها کاملا رایگان است)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-〖#شهیدمصطفیصدرزاده_🌱•'`〗
این میشه که به خدا نزدیک تر میشی... :)
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
راهرشدفقطازسختیمیگذره
ومنمبایدازخودموخانوادهم
ڪهدوستشوندارمبگذرم ..
آدمبایدهیچبشهتابهخدابرسه !
اولتوپخوردزمینبعدرفتآسمون.. :)
#شهیدمصطفیصدرزاده🌱°•.
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#خاطــره🎞
#مثل_خودش♥️
روایت سردار #شهیدقاسمسلیمانی ازسردار #شهیدمحمدحسینیوسفالهی جانشیناطلاعاتعملیات
لشکر۴۱ثارالله
[اورکت روی شانه هایش بود، بدون جوراب. معلوم بود از نماز می آید و فرصت پیدا نکرده سر و وضعش را مرتب کند. لبخند زدم و نگاهی به او انداختم.
قبل از اینکه حرفی بزنم با خنده گفت: وقتی در همین وضعیت مقابل خدای خودم ایستادم و نماز خواندم، درست نبود در مقابل بنده ی او به سر و وضعم برسم ...]
📌مجموعه مثل خودش، تهیه شده در حوزه هنری کرمان
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#شـهـیدی که شب قبلاز شهادت لباسنو پوشید و گفت به دیدار خدا میره ♥️🌷
در دی ماه سال ۱۳۵۹ براثر خیانت بنیصدر، در یک پاتک ،عراقی ها حدود ۷۰ نفر از بهترین جوانان را مظلومانه به شهادت رسانیدند .
نقل می کنند پس از اشغال هویزه توسط مزدوران بعثی شخص صدام جهت بازدید منطقه به محل آمده بود هنگامی که در مقابل ۷۰نفر از بهترین و جان برکف ترین یاران امام و یاوران اسلام قرار می گیرد از شدت خشم دستور می دهد که اجساد را بر زمین بخوابانند و به تانکها فرمان میدهد که از روی این پیکرهای مقدس عبور کنند.
عراقیها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند. بعدها جنازهها به سختی شناسایی شدند. حسین را از قرآنی كه در كنارش بود شناختند. قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای.
#برایشادی_ارواحطیبه_شهدایهویزه_کربلایشهیدانمظلوم_بیغسلوکفن
به خصوص
#شهید_سیدحسین_علمالهدی🕊🌷
#شادیروحشصلوات🤍✨
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
.
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین…
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی…
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم…
.
.
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود…
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا…
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم…
.
.
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی…
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم…
.
.
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه…
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم…
.
.
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران…
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار…
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار…
از حال معنوی ام…
گذشتم…
.
.
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی…
هیبت خاصی داشت…
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل…
کم آوردم…
گذشتم…
.
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی…
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم…
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم…
.
.
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند…
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند…
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب…
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان…
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت…
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود…
.
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم…
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد…
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت…
#شهدا
گاهی،نگاهی
#یاد_شهدا_با_ذکر_5صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم😭🥀💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_324931949732826780.mp3
4.57M
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_324931949732826779.mp3
3.91M
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_324931949732826778.mp3
7.74M
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
حضور قلب در نماز(بسیار زیبا).mp3
6M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋
*ممد نبودی ببینی...*🕊️
*شهید محمد علی جهان آرا*🌹
تاریخ تولد: ۹ / ۶ / ۱۳۳۳
تاریخ شهادت: ۷ / ۷ / ۱۳۶۰
محل تولد: خرمشهر
محل شهادت: تهران / کهریزک
🌹کلام شهید← ( *بچه ها اگر شهر سقوط کرد نگران نباشید دوباره فتح میکنیم،مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند*)📿 سردار سرلشکر شهید سید محمد علی جهان آرا *یکی از فرماندهان دلیر و شجاع بود*💫 جهان آرا میگفت: مردم خرمشهر مظلوم واقع شده اند🥀به آنها کمکی نشد🥀تجهیزاتی نیامد. آنان از دل و جان نیرو گذاشتند🥀میگفت: *من بعضی از شب ها جسد بچه های خرمشهر را میدیدم که توسط سگ ها تکه پاره میشد🥀ولی ما نمیتوانستیم از سنگرها و پناهگاه ها خارج کنیم و این جنازه ها را نجات دهیم.*🥀 شب و روز جهان آرا خرمشهر بود🔥 *"ممد نبودی ببینی" نوحهای است که به مناسبت آزادسازی خرمشهر و به یاد محمد جهانآرا خوانده شدهاست*📺 شهید جهان آرا، بزرگ مردی که با مقاومت و درایت او، *خرمشهر نه تنها خونین شهر شد، بلکه چشمه جوشان و موج خروشانِ خون شدند که رژیم بعث را به شکست واداشت وسراسر میهن اسلامی را گلستان ساخت*🇮🇷 افسوس که خورشید وجودش زود غروب کرد🥀 *و در تاریخ ۷ مهر ماه ۱۳۶۰ به علت سقوط هواپیما*✈️🥀به خیل یاران شهیدش پیوست🕊️🕋
*سردار شهید محمد جهان آرا*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊