eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
657 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈 یک استاد دانشگاه می گفت : شبی در خواب شهید همت را دیدم . با موتور تریل آمد به من گفت : بپر بالا . از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم ، به در یک خانه رسیدیم . و بعد از خواب پریدم ... به اطرافیان گفتم به نظر شما تفسیر این خواب چیست ؟ گفتند : آدرس خانه را بلدی ؟ گفتم : بله . گفتند معلوم است ، حاج ابراهیم گفته آنجا بروی . خودم را به در آن خانه رساندم . در زدم . پسر جوانی دم در آمد . گفتم : شما با کاری داشتی ؟ یک دفعه رنگش عوض شد و شروع به گریه کرد . 👈رفتیم داخل و گفت : چند وقت هست می خواهم خودکشی کنم . داشتم تو خیابون راه می رفتم و فکر می کردم ، که یک دفعه چشمم افتاد به تابلو اتوبان شهید همت . گفتم : می گن شماها زنده اید ، اگر درسته یک نفر رو بفرست سراغم که من رو از خودکشی منصرف کنه . الآن هم شما اومدید اینجا و می گید از طرف شهید همت اومدید . 📚 برگرفته از کتاب «شهیدان زنده‌اند» 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
💠 ✍ شب اومد خونه چشماش از بی‌خوابی شدید، سرخ بود. رفتم سفره بیارم ولی نذاشت. گفت: امشب نوبت منه، امشب باید از در بیام. گفتم:تو بعد از این همه وقت خسته و ڪوفته اومدی... نذاشت حرفم تموم بشه بلند شد و غذا رو آورد. بعد غذای رو با بهش داد و سفره رو جمع ڪرد. بعد چایی ریخت و گفت: «بفرما». 📙به مجنون گفتم زنده بمان، 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید_عبدالمطلب_اکبری 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 عکس یه جوون بهم نشون داد گفت : اسمش عبدالمطلب اکبری بود زمان جنگ توی محله ما مکانیکی می کرد و چون کر و لال بود خیلیها مسخره اش میکردند. یه روز با عبدالمطلب رفتیم سر قبر پسر عموی شهیدش «غلام رضا اکبری» عبدالمطلب کنار قبر پسرعمویش با انگشت یک چهارچوب کشید و توش نوشته «شهید عبدالمطلب اکبری» ما تا این کارش را دیدیم شروع کردیم به مسخره کردند ، عبدالمطلب هم وقتی دید مسخره اش میکنیم بنده خدا هیچ نگفت فقط یه نگاهی به این قبرکرد با دست نوشته هاش رو پاک کرد و سرش را انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت. فردای آن روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدمش ، 10 روز بعد شهید شد جالب اینجا بود که دقیقاً همون جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش را کشیده بود و مسخرش کردیم. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
شهید_عبدالمطلب_اکبری 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🌹 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 وصیتنامه اش خیلی سوزناک بود نوشته بود : «بسم الله الرحمن الرحیم» یک عمر هر چه گفتیم به من می خندیدن یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم فکر کردن من آدم نیستم مسخرم کرداند.. یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتن... یک عمر کسی نداشتم باهاش حرف بزنم خیلی تنها بودم... اما مَردم! حالا که ما رفتیم بدونید هر روز با آقا امام زمان «عج» حرف میزدم آقا خودش به من گفت تو شهید میشوی و جای قبرم را به من نشان داد. 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
۞فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ۞ «هر قدر می توانید از قرآن بخوانید» ✨✨✨ ششم ✨ از ختم قرآن کریم ✨ به روح پر فتوح شهید عالی قدر حاج قاسم سلیمانی عزیز و یاران شهیدش و شهید بزرگوار محسن فخری زاده طور که مطلع هستید به اولین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی عزیز و گرامی نزدیک میشویم😭 این شهید بزرگوار همت کنید که ان شاءالله بتوانیم به اتفاق هم چند ختم قرآن شادی روح سردار دلها حاج قاسم سلیمانی عزیز هدیه کنیم روح پر فتوح دانشمند هسته ای ایران شهید بزرگوار محسن فخری زاده شب اول قبرمون گناهانمون ازسکرات مرگ ازاتش جهنم ماندن ازهول قیامت روایی همه عزیزان بیماران مندی ازشفاعت ائمه بااهل بیت یک از بزرگواران تمایل دارند در این ختم پر خیر و برکت شرکت کنند به پی وی بنده جزء مورد نظرشون رو اعلام کنند 1 🌻 خانم F.F ✅ 2 🌻 نازنین فاطمه ✅ 3 🌻 نازنین فاطمه ✅ 4 🌻 نجمه خانم ✅ 5 🌻 خانم نجاتی ✅ 6 🌻 لبیک یا حسین ✅ 7 🌻 لبیک یا حسین ✅ 8 🌻 لبیک یا حسین ✅ 9 🌻 فاطمه Sh ✅ 10 🌻 خانم مطهری ✅ 11 🌻 خانم صبا صادقی ✅ 12 🌻 خانم طامه ✅ 13🌻 سرباز سید علی ✅ 14🌻 گل نرگس ✅ 15🌻 ستاره شهربانی ✅ 16🌻 لیلا خانم ✅ 17 🌻 زهرا خانم ✅ 18🌻 نجمه خاتون ✅ 19🌻 حسینی ✅ 20🌻 حسینی ✅ 21🌻 کیانی ✅ 22🌻 ریحانی ✅ 23 🌻 فاطمه خانم ✅ 24 🌻 خانم فاطمی ✅ 25 🌻 خانم لیلا کلاهی ✅ 26 🌻 بنت الزهرا ✅ 27 🌻 رضوی ✅ 28 🌻 بنت الزهرا ✅ 29 🌻 مهدی شهید پرور ✅ 30 🌻 یاقدیم الاحسان بحق الحسین ✅ روح مطهر شهدا صلوات 🌹 همه ی بزرگوارانی که در دوره های ختم قرآن شرکت میکنند کمال تشکر و قدر دانی را دارم . همگی با خانم حضرت زهرا سلام الله و شهیدان گرامی ان شاءالله 🤲🌹 #و اینک دوره ششم✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. • تصویرے نادر و زیـبا از دو مرد متقے و با ایمان شهداے بزرگ حاج‌قاسم‌سلیمانی و أبومهدے‌اݪمهندس این‌عکس‌در‌مرقد‌فرمانده‌شهید ‌شیخ‌کریم‌خاقانی‌گرفتہ‌شده‌استــ . 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 شهید مدافع ولایت و امنیت 🌷 تاریخ تولد: ۱۳۷۴/۱۰/۲۳ محل تولد: تهران تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۱۲/۱ (مصادف با سحر شهادت خانم حضرت زهرا «س» سوم جمادی الثانی) محل شهادت: تهران ، خیابان پاسداران توسط دراویش داعشی مزار: گلزار شهدای امامزاده علی اکبر چیذر (ع) شخصیت مورد علاقه : مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای شهید مورد علاقه :تمامی شهدا صفات بارز اخلاقی : اخلاص.خوش اخلاقی.ولایت پذیری.ادب.اطاعت پذیری.گذشت.کمک به محرومین ونیازمندان و بصیرت........ علایق : امور نظامی اطلاعاتی.مثمر ثمر بودن برای دین ونظام وضعیت کنونی: همجوار همیشگی امام حسین در جنة الحسین... 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفاقت با شهدا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 شهید مدافع ولایت و امنیت #شهید_محمد_حسین_حدادیان 🌷 تاریخ تولد: ۱۳۷۴/۱۰/۲۳ محل تولد: تهرا
🌺محمد حسین حدادیان متولد سال 74 و دانشجوی علوم سیاسی بود. خادمی هیئت رایة العباس(ع) شرکت در امداد رسانی زلزله زدگان شرکت در اردوهای جهادی حضور داوطلبانه در سوریه و دفاع از حرم گوشه ای از کارنامه زندگی جهادی این شهید والامقام است. 😔این جوان انقلابی سحرگاه روز یکم اسفند ماه ۹۶ در خیابان پاسداران به طرز وحشیانه ای توسط 👈دراویش داعشی 🔴مورد حمایت سلبریتی ها و اصلاح طلبان 🔴 به شهادت رسید
رفاقت با شهدا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 شهید مدافع ولایت و امنیت #شهید_محمد_حسین_حدادیان 🌷 تاریخ تولد: ۱۳۷۴/۱۰/۲۳ محل تولد: تهرا
‍ 🌸مادر شهید فتنه دراویش محمدحسین حدادیان: پسرم گفت: میدانی آتش به اختیار یعنی چه؟ وقتی بین فرمانده و سرباز فاصله بیافته ، فرمانده دستور آتش به اختیار میدهد!!☝️ 💠 ان شاالله این مسیری که محمد حسین رفت پر رهرو باشه خون شهید زاینده است ❇️ محمد حسین تو خونه دست میگذاشت رو سینه اش و برا حضرت آقا و میگفت جانم فدای آقا بچم رو دیدید به چه صورت در آمده بود ، بچم صورتش سوراخ سوراخ شده بود ؛
رفاقت با شهدا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 شهید مدافع ولایت و امنیت #شهید_محمد_حسین_حدادیان 🌷 تاریخ تولد: ۱۳۷۴/۱۰/۲۳ محل تولد: تهرا
💠 من بعضی وقت ها که سر سجاده زیارت عاشورا میخواندم به امام حسین میگفتم من دوست داشتم کاش در عاشورا بودم و مانند آن کسی که جلو تیر ها می ایستاد باشم ، تا هر تیری می آمد با سر و صورت آنها را میگرفتم ، گفتم محمد حسین جان من ادعا کردم ولی تو اقدام کردی ! بچه من با صورتش تمام تیر ها رو گرفته بود ❇️ یه عمر من روضه اربا اربا رو شنیده بودم ولی امروز به چشم دیدم پسر من هم اربا اربا شده بود. اینها هر کدوم با هر چی که داشتند هر توانی داشتند محمد حسین رو زده بودند! 💠 محمد حسین خودشو خرج کرد ؛ ما هم خودمونو خرج آقامون میکنیم چه ارزشی داره جون ناقابلمون در مقابل آقامون ؛ محمدحسین های دیگه هم هستند خالصانه خودشونو خرج خواهند کرد برای آقا شون ❇️ وقتی دستم رو بردم بالا ، دستم آغشته به خون محمد حسین بود گفتم یا امام حسین هر وقت دستم را بالا بردم خالی بود ولی امروز با خون صورت پسرم که در دستمه میگم یا حسین ، من هیچ نبودم امروز پسرم به من عزت داد تا با خون پسرم بگویم یا حسین ، خیلی ازش ممنونم ، قربان قدم هایت که در این مسیر گام برداشتی ؛ الحمد الله که شهید ولایت شدی . 💠 پسر ۲۲ ساله ام میگفت خدا کنه تا لحظه آخر این اعتقادامت مون رو تثبیت کنیم و حفظ کنیم بریم جنازه اش را که دیدم گفتم قربونت برم هر چی رو هم که نگفتی ثابت کردی. با همه سوراخ سوراخ های صورتش من همان زیبایی و نور را در چهره اش میدیدم. 💠 این بی مروت ها نگفتن این پسر جوونه مادر داره ، مادرش میخواد ببیندش ، با چه رو و وضعیتی ببینه! . .
رفاقت با شهدا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 شهید مدافع ولایت و امنیت #شهید_محمد_حسین_حدادیان 🌷 تاریخ تولد: ۱۳۷۴/۱۰/۲۳ محل تولد: تهرا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 بخشی از وصیت نامه شهید مدافع امنیت محمد حسین حدادیان: ✅خوشا آنان که قسمتشان میشود.خدامی داند که بر خود واجب دانسته،که به پیروی از (ع) در جبهه های علیه باطل حضور پیدا کنم ،و از حرم عمه ی سادات در حد توان خود دفاع کنم که در روز قیامت شرمنده ی مادر سادات ،(س) و ارباب بی کفنم نباشم.جان ناقابلی دارم که پیشکش حضرت صاحب الزمان عج و نایب برحقش ای میکنم . مادر و پدر عزیزم دست شما را میبوسم و از شما میخواهم بابت تمام اذیت هایی که کرده ام ،مرا حلال کنید و از حرف آنهایی که می گویند ما برای پول و مادیات دنیا رفتیم ناراحت نشوید. پیرو خط رهبری باشید که قطعا راه درست و راه عج میباشد. اگر نشویم میمیریم. ❇️روز تولدم... خدا میداند که چقدر درسینه ام حرف هایی دارم که حاکی از مظلومیت این سید (امام خامنه ای )غریب اولاد پیغمبر است که حتما فکر کردن به آنها مرا و امثال من را آزار میدهد. 🌸🌸🌸 هدیه به روح مطهرش فاتحه وصلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لحظه ای که حاج احمد می شنود، محمد توسلی به شهادت رسیده است بلافاصله به سردخانه مریوان می آید این دست مبارک و مطهر سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان است که وقتی ملحفه را کنار می زند و پیکر غرقِ به خون صمیمی ترین و عزیزترین دوست و یارش را می بیند، بعد از چند لحظه بیهوش می شود... فقط خدا می داند در آن لحظه ای که چشمش به پیکر خونی محمد افتاده، چه حالی شده است حاج احمد! در نقل ها آمده است که حاج احمد سه روز از اتاقش بیرون نیامد و برای محمد سوگواری می کرد و می گریست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‌ ‌ نام پدرش علی بود و مادرش زهرا نام خودش کریم صمدزاده طریقت... با بانگ بدنیا آمد و هنگام کنار تانکر آب در کربلای ۵ به شهادت رسید... بیت اله جعفری در شعری گفت: با بانگ اذان آمد و با بانگ اذان رفت... تولد فرزندش را ندید در این دنیا اما از آنجا ناظر ماست و من چه بی محابا گناه می کنم؟ گفته بود: که اگر لیاقت پیدا کردم و شهید شدم مرا پای مزار آقا مهدی(باکری) خاک کنید....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: تصویری از شهید مهدی باکری و همسرشان بانو صفیه مدرس؛ این عکس توسط سرلشکر محمد باقری گرفته شده است سال ۶۲ که عازم سوریه هستند.... خانم مدرس اینگونه روایت می‌کنند: "خیلی دوست داشتم در زندگی مشترکم یک سفر هم شده با بروم اما جنگ مجالی برای این کار به او نمی‌داد حتی یکبار که از او خواهش کردم بیا فقط سه روز به عنوان ماه عسل به مشهد برویم گفت: ای وای بر من در حالی که دوستانم دارند در جنوب می‌شوند، بخواهم با همسرم برای تفریح بروم؟!.... تنها البته یکبار رفتیم سفر به سوریه اردیبهشت سال ۶۲ قرار شد ۶ نفر از فرماندهان سپاه برای مأموریتی به سوریه بروند به آنها اعلام شده بود که می‌توانید اعضای خانواده را هم با خودتان ببرید تا جایی که در ذهنم هست خانواده سردار عزیز جعفری، سردار رحیم صفوی هم بودند حسن باقری شهید شده بود اما مادرش به همراه سردار محمد باقری و خانمش آمده بودند، یک آقای شریعتی نامی هم اهل مشهد بودند که او را نمی‌شناختم و بعد از جنگ هم دیگر او را جایی ندیدم... حدود ۸ روز آنجا بودیم یک خانه دادند گفتند پخت و پز هم با خودتان دو روز مردها رفتند لبنان و ما تنها بودیم آخرین باری که رفتم برای زیارت حضرت زینب سلام الله علیها نشستم به دعا خواندن و حواسم پرت شد همه سوار ماشین منتظر من بودند هر چه گشتند مرا پیدا نکردند وقتی پیدایم کردند یکی از خانم ها گفت: آقامهدی به شدت استرس و اضطراب داشت تا تو را پیدا کرد این عکسی را هم که مشاهده می‌کنید سرلشکر محمد باقری که اکنون فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح هستند از ما در هواپیما گرفتند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا