eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
675 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
نزدیک شروع عملیات، سید محسن حسنی قصد رفتن به رودخانه را کرد تا غسل شهادت کند . مانع او شدم . در حالی که چشمانش از شادی می‌درخشید، گفت: «خواب امام حسین را دیدم که سوار بر مرکب از دور به طرف مهران می‌آمدند . وقتی به مقرمان رسیدند پیاده شده و بازوی تک‌تک بچه‌های گردان را بوسیدند و بعد به طرف من آمد. مرا در آغوش کشیده و بازوی من را هم بوسیدند و دست مبارکشان را به طرف من آورده و مهری در دستم قرار داده و فرمودند: « محسن جان! به پاداش شرکت در آزادسازی مهران این تربت را به تو می‌دهم .» در حین عملیات ذکر اباعبدالله- علیه السلام- را بر لب داشت و اشک می‌ریخت که ناگهان با انفجار یک خمپاره ترکشی بوسه بر جای بوسه مولایش حسین- علیه السلام- زد. شهدا 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وصیت نامه : 🌹🍃🌹🍃 کاری نکنیدکه لیاقت یاوری امام زمان(عج)🌷 را از دست بدهید تا میتوانید مراقب ومحاسب اعمال و احوال خودتان باشیدو خود را در محضر خدا حس کنید. 🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
revayatgari_2.mp3
3.2M
جنگ که حسین یکتا کم آورد 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم : ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن   رحمی به من سوخته ی بی سر و پا کن 😔✋ اغثنی یااباصالح المهدی ادرکنی 💬شهید مهدی زین الدین رحمه الله علیه 📌هرکس شب جمعه شهدا را یاد کند شهدا هم اورا پیش یاد می کنند...❤️ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ‏ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم #اولیا_خدا #شب_جمعه❤️ 📌فرستادن و در شب وعصر جمعه هدیه به امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداه فراموش نشود. اللهم انانرغب الیک فی دوله الکریمه
رفاقت با شهدا
#پست_ویژه_شب_جمعه بسم الله الرحمن الرحیم #دلنوشته: ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن   رحمی به من سوخته
پست شب جمعه ی شهدایی برای انتشار در حد توان مروج یاد امام عصر عج وشهدا باشیم.🌺🙏🏻❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥☝️🏻 این دلہ تنگم عقدہ ها دارد...😭💔 گوئیا میلِ ڪربلا دارد...😭 یا رضا مارا کربلایی کن...😔 ♥️ ✅ 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀شب جمعه یاد کنیم همه رفتگان بخصوص شهدا علما صلحا مومنین و مومنات ❤️بیاد دوست وبرادر شهید م 🌹شهید محمود مظاهری کلهرودی 🌸بنام خدا🌸 🌷نکند خواب باشی و از اینجا بگذری 🥀هنوز لب ‌ها خشک بود و زبان از تشنگی حرکت نمی‌کرد. اما هر چه به آنها آب و شربت می‌دادیم نمی‌خوردند. به یاد رفقای شهیدشان که تشنه جان داده بودند، فقط گریه می‌کردند. اینجا خیلی‌ها سیمشان وصل شد. و تو که حرکت می‌کنی به سمت خرمشهر شاید خواب باشی و ... ✅ روایت محمد احمدیان سحر امروز ۱۶ ماه مبارک رمضان شبکه سه بخش زنده. 🔻در ایستگاه حسینیه : ایستگاه حسینیه، به یاد دارد عطر صلوات‌های رزمندگانی را که خسته و کوفته از عملیات برمی‌گشتند تا با دوستان بازمانده‌شان دیدار تازه کنند. یک ایستگاه صلواتی اینجا زده بودند که خیلی معروف بود و خاطره‌ شربت‌‌ها و چایی‌هایش، خنده‌ها و شوخی‌های قبل از عملیات و گریه‌ها و ناله‌های بعد از عملیات، هرگز از ذهن‌هایی که حتی یک شب در آنجا گذرانده‌اند، خارج نخواهد شد. و تو با حضورت در ایستگاه این مطلب را از اعماق وجودت حس خواهی کرد. شهید محمود مظاهری، بچه کلهرود ، و ساکن شاهین‌ شهر بود و بچه‌ها بهش می‌گفتند محمود سوسول. شب مرحله سوم عملیات کربلای 5 محمود گوشه‌ای از قرارگاهمان که نزدیک ایستگاه حسینیه است، نشسته بود و گریه می‌کرد. ما کربلای چهار را با آن وضعیت دیده بودیم رفقایمان پیش چشممان پرپر شده بودند. خیلی‌ها فکر می‌کردند محمود ترسیده. رفتم سراغش. گفتم: چی شده؟ گفت: هیچ، ولم کن. گفتم: محمود، بچه‌ها می‌گویند تو ترسیدی. گفت: بگذار هر فکری که می‌خواهند بکنند. خیلی اصرار کردم که چرا گریه می‌کنی. گفت: داداش محمد، من فردا شب شهید می‌شوم. مانده‌ام که چطور به ملاقات حضرت زهرا شرفیاب شوم. این را که گفت، جدی نگرفتم. فردا که رفتیم برای عملیات، توی پنج ضلعی معروف شلمچه، یک بار دیگر دیدمش. آمد با من دست داد و رو بوسی کرد. می‌خواست به سمت خط عراق برای درگیری برود. گفت: محمد، بعد از بریدگی سمت راست، نزدیک اولین تانک منهدم شده بیا سراغ من. سه چهار ساعت بعد، یکی از بچه‌ها به من گفت: محمود رفت. گفتم: کجاست؟ دقیقاً همان آدرسی را داد که قبل از عملیات به من داده بود. تیر توی صورتش خورده بود. با خودش یادگاری داشت، مثل حضرت زهرا(س) عملیات بیت المقدس 7 عطش به جان بچه‌ها افتاده بود و عملیات معروف شده بود به «عملیات عطش». بچه‌هایی که عمل کرده بودند، برگشتند به همین موقعیت. بازماندگان، اغلب کسانی بودند که از یک قدمی شهادت برگشته بودند. هنوز لب‌ها خشک بود و زبان از تشنگی حرکت نمی‌کرد. اما هر چه به آنها آب و شربت می‌دادیم نمی‌خوردند. به یاد رفقای شهیدشان که تشنه جان داده بودند، فقط گریه می‌کردند. اینجا خیلی‌ها سیمشان وصل شد. و تو که حرکت می‌کنی به سمت خرمشهر شاید خواب باشی و...... 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada