eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
662 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 👆👆👆👆👆👆👆👆 🌸 کیست؟!!! توی اردوگاه تکریت۵، شکنجه ایرانی، جوانی بود یکی از برادران کاظم اسیر ایرانیها، و دیگرش هم در جنگ کشته شده بود، به همین خاطر کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت، و انگار ایرانیها را مقصر همه خودش می دانست! آقای ابوترابی را خیلی اذیت می کرد. او می دانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، به خاطر ضربات کابلی که نثارش می کرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسراء داشت، اما مرحوم ابوترابی نکرد و به او احترام می گذاشت! . . کاظم از هر فرصتی برای ، روانی و اسرا بویژه آقای ابوترابی استفاده می کرد تنها خوبی کاظم شیعه بودنش بود. کاظم به و احترام می گذاشتند. اما آقای ابوترابی در اردوگاه حکم یک اسیر رو برای کاظم داشت، نه یک سید روحانی یکروز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست رفت سراغ آقای ابوترابی و گفت:بیا اینجا کارت دارم... ما تعجب کردیم و گفتیم لابد شکنجه جدید و... اما از آنروز رفتار کاظم با اسرا و آقای تغییر کرد و دیگر ما رو کتک نمی زد. وقتی علت رو از آقای ابوترابی پرسیدیم ، گفت: کاظم اون روز من رو کشید کنار و گفت خانواده ما هستند و مادرم بارها سفارش رو بهم کرده بود. بارها بهم گفته بود مبادا ایرانی ها را اذیت کنی، اما دیشب زینب(س) رو دیده و حضرت نسبت به کارهای من در اردوگاه به مادرم شکایت کرده. صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و پرسید: تو در اردوگاه ایرانی ها رو اذیت می کنی؟ ، نمی کنم... حالا من اومدم که حلالیت بطلبم کم کم محبت حاج اقا ابوترابی در کاظم جا باز کرد و شد مرید ایشون، بطوریکه وقتی قرار شد آقای ابوترابی رو به اردوگاه دیگری بفرستند کاظم گریان و بسیار دلگیر بود. وقتی اسرای ایرانی آزاد شدند ، کاظم برا با اونا بخصوص اقای ابوترابی تا مرز ایران اومد. او بعد از مدتی نتوانست دوری حاج اقا ابوترابی رو تحمل کنه و برای دیدن حاج آقا راهی تهران شد.وقتی فهمید حاج آقا توی سانحه تصادف مرحوم شدند به متاثر شد و رفت مشهد سر مزارش و مدتها آنجا بود. کاظم از خدا می خواست تا از نسبت به اسرای ایرانی بگذره.حتی می رفت سراغ برخی از اسرای ایرانی که شکنجه شون کرده بود و حلالیت می طلبید تا اینکه کاظم مدتی قبل رفت سوریه و در دفاع از حرم حضرت زینب به ❣ شهادت❣ رسید منبع:کتاب مدافعان حرم،ص۲۴ : هرچقدر هم کج رفته باشیم، با یه توبه واقعی و مردونه و جبران خطاها و دیون، میشه برگشت به دامن اهل بیت... 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
🌹بسم رب الشهداء🌹 💠 دلنوشته خواهر شهید 💠 یادم میاد یه روز که از دانشگاه اومده بود و توی اتاقش نشسته بود، صدام کرد و یه عکس نشونم داد. گفت ببین چقدر قشنگه!!! عکس صفحه اول شناسنامه بود. بهش گفتم چی قشنگه؟؟ شناسنامه ست دیگه! گفت دقت نکردی! ببین چه مهری خورده روی صفحه. دقت که کردم دیدم با رنگ قرمز مهر خورده: 🔶به فیض شهادت نائل آمد...🔶 لبخند زدم. گفت خیلی عاقبت قشنگیه، به قول آقا رسول: 🔷همه رفتنی اند، چه خوبه ک آدم زیبا بره! 🔷 از ته دل دوست داشتم عاقبتش شهادت باشه و برای شهادتش دعا میکردم، راهی که انتخاب کرده بود و حرفهایی که میزد هم این عاقبت رو تایید می کرد. اصلا حیف بود جز با شهادت بره، اما فکرشو نمی کردم خدا انقدر زود مشتاق دیدنش بشه. بیا عزیزم! بیا ببین محمد! روی شناسنامه ت مهر خورده... . راستی تا حالا فکر کردی سفارش سنگ قبر برای عزیزت چقدر سخته؟؟؟ برای عزیز بیست ساله... یا اصلا می دونی پخش کردن وصیت نامه برادر یعنی چی؟ راستی چقدر این واژه قشنگه: .. 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada