eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
677 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگینامه شهید 🇮🇷 حضور حضرت عشق درخانه‌ایی در سلماس که به شور اهل بیت روشن بود در اسفندماه سال ۱۳۳۸ بشارت آمدن کودکی را می‌داد. گویی نقاره‌های حرم یار در جان پدر به صدا درآمده بودو او از و سرارادت نام دلبندش را رضا نهاد گل واژه‌های محبت برلبان مادر جاری بود اگرچه هروروز بر سفره فقر می نشستند اما دلهایی به طراوت باران بهاری داشتند. ۷ ساله بود که به دبستان قدم نهاد و با خاطره خوشی از دوران صداقت وکپاکی مقطع ابتدایی را به پایان رساند.دوران پرخوش راهنمایی رابا موفقیت سپری کرد و در دبیرستان، خردگرایی را بر محور ایمان یادگرفت. درآن زمستان سرد سال ۵۵ مشتاقانه به مسجد جامع می‌رفت و برکرانه وحی آیه‌های عشق راتلاوت می‌کرد. در دوران ظلم، مبارزات مردم را گسترش می‌داد موجهای فریاد، بنیاد رژیم شاه را می‌لرزاند شهید، خروش الهی دل را به دریای انقلاب می‌سپرد و به همراه شهید جاوید‌الاثر احمدپور، در نیمه شب ظلم اعلامیه‌های بیداری راوپخش می‌کردند. 🇮🇷 رضا با شور انقلابی، آنقدر دریای احساس مردم را متلاطم می‌کرد که پدر برای حفظ جان فرزندش او را از سلماس به تبریز فرستاد ۲۶ دی سال ۵۶ به همراه مردم غیور تبریز مجسمه شاه را واژگون کردند. یکسال بعدواز پیروزی انقلاب اسلامی، در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ خدمت سربازی را به صورت داوطلبانه درمنطقه غرب کشور که آن روزها ناامن بود مشغول به دفاع از کیان ملی اسلامی خاک وطنش گردید. یکسال در سرپل ذهاب بود آتش جنگ به دست نامردمان روزگار برافراشته شد و او نیز بسان زاگرس استوار در مقابل دشمن ایستاد. 🇮🇷 شهید فرزند تواضع و مهربانی بود دشتهای سرپل ذهاب دشتهای پر از شقایق بود. قصرشیرین رویای شیرین فرشتگان خدا بود و بلندهای بازی در از مسجود و تواضع ملکوتی‌اش بود، بعد از ۲سال خدمت سربازی به سلماس بازگشت. عطر باروت هر از چندگاهی مشامش را نوازش می‌داد و دل را هوایی جبهه می‌کرد. اما تقدیر چنین بود که بماند و در کسوت مبارک طلبگی در آید. در حوزه ‌حضرت ولی ‌عصر عج تحت نظر حضرت آیه الله بنابی مشغول به تحصیل شد و دو سال در آن حوزه مبارکه تحصیل کرد 🇮🇷 شهید در 62/7/20 به تبریز رفت و از آنجا به جبهه اعزام شد. مهر رخ دوست را به جان خرید و خاک را توتیای چشم کرد در عملیات والفجر۴ در منطقه «بانه» در64/8/17 مجروح و بیهوش شد و در 64/8/28 در شهرستان تبریز شاه بیت غزل عشق را چنین زمزمه کرد: 🌺روز هجران شب فراق یار آخر شد زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد🌺 «روحش شاد و راهش پررهرو باد» 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊