داستان جالب این سه شهید:
شهید #احمد_نجاریان؛ (تصویر وسط)
وقتی برادرش محمود (تصویر چپ)در عملیات کربلای 4 تو ام الرصاص شهید میشه
جنازه برادرش رو به عقب نمیاره...
در عوض یه مجروح به نام #محمد_عباسی (تصویر راست)رو به دوش میگیره و میاره عقب و بهش میگه:
"من برادر شهیدم رو عقب نیاوردم ولی تو رو آوردم عقب تا بعد از به دست آوردن سلامتیت برگردی و تو جبهه بجنگی"!!
به نقل از: شهید محمد عباسی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
این قضیه رو خود "شهید محمد عباسی" بعد از شهادت "احمد نجاریان" برام تعریف کرد و آه می کشید و میگفت حالا این مسوولیت خیلی روی دوشم سنگینی میکنه...
راوی: حمید پورتقی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
روز سختی تازه میفهمی هوادار تو کیست ؟
بی کس و درمانده وقتی میشوی یار تو کیست ؟
مشتری وقتی که بسیار است ٬ سرگرمی ولی
در کسادی تازه میفهمی خریدار تو کیست ؟
دست و پایت نه ، در آن روزی که قلبت بشکند
تازه در آن موقع میدانی مددکار تو کیست ؟
هرکسی آید عیادت آخر شب میرود
تازه آن هنگام میفهمی #پرستار تو کیست ؟
میرسد روزی که اطرافت نمی ماند کسی !
آن زمان پی میبری یار وفادار تو کیست !
پیش پایت یک نفر خود را به آتش میکشد !
تازه میفهمی که دهقان فداکار تو کیست ؟
میروی یک روز از این شهر و می میرد کسی !
تازه در آن روز میفهمی گرفتار تو کیست ؟!
🕊 @baShoohada