#معرفی_شهید
🌷سردار #شهید_حجت_فتوره_چی
🍃ولادت: 1337خوی
🍂شهادت :1363
مـسئولیت: فرمانده محوره عملیاتی
لشکر مکانیزه 31عاشورا
#محل_شهادت عملیات والفجر4
#شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید
🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#معرفی_شهید🌹
#شهيد_قاسم_محمدي
▪️نام پدر: يوسف علي
▪️تاريخ تولد: 02/06/1346
▪️تاريخ شهادت : 05/10/1365
▪️محل تولد: زنجان
▪️نام عمليات: کربلاي 4
▪️منطقه عملياتي: بوارين
▪️محل دفن : زنجان گلزار پايين
ــــــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ
🥀🥀🥀🥀
🕊@baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
#معرفی_شهید
شهید محمدرضا مهدیزاده طوسی
نام : محمدرضا محل تولد : مشهد
نام خانوادگی : مهدیزاده طوسی تاریخ شهادت : 1364/03/22
نام پدر : محمدمهدی مکان شهادت : شط علی
تحصیلات : دبیرستانی منطقه شهادت : جنوب غرب
شغل : پاسدار انقلاب اسلامی یگان خدمتی : تیپ ویژه شهداء - واحد تخریب
گروه مربوط : فرماندهان شهید خراسان
نوع عضویت : فرمانده هان رده دو مسئولیت : مسئول واحد
گلزار : بهشترضا (ع) مشهد مقدس
به گزارش نوید شاهد خراسان رضوی : محمدرضا و علی مهدی زاده طوسی دو برادرند از تبار ابالفضل (ع)... با آغاز جنگ تحمیلی همراه پدر بزرگوارشان به دفاع بر خواستند. پدر سقا بود و رزمندگان تشنه لب را سیراب میکرد و فرزندان دلاور خط شکن میدان نبرد بودند. علی برادر کوچک بود و به رسم ادب؛ پس از برادر بزرگش به جمع کربلائیان پیوست.
شب چهارشنبه بود که یکبار دیگر همراه محمد رضا و همسرش جهت خواندن دعای توسل به حرم مطهر امام رضا (ع) رفتیم. وقتی وارد حرم شديم محمد رضا جلوی من را گرفت و گفت:
_« مادر! کمی صبرکن کارت دارم.»
وقتی ايستاديم ادامه داد:
_« تو رو به اين امام رضا (ع) قسم مي دم ازم دل بکن؛ از من بگذر تا شهيد بشم.»
گفتم:
_« نه مادرجان! اميدوارم هيچ کس آرزوی شهادت به دلش نمونه و هر کس اين آرزو رو داره به اون برسه. اما شما هر وقت پير شدی اشکالی نداره شهيد بشی.»
اين حرف را که گفتم محمد رضا خيلی خوشحال شد، رو به گنبد امام رضا (ع) کرد و گفت:
_« آقا! شنيدی که مادرم رضايت داد.»
آن گاه با عجله طرف همسرش رفت و گفت:
_« مادرم در مقابل بارگاه امام رضا (ع)رضايت داد که من شهيد بشم.»
خودم را به آنها رساندم و گفتم:
_« من که نگفتم همين الان شهيد بشی؛ گفتم هر وقت پیر شدی خدا شهادت رو نصيبت کنه.»
آن وقت همگی طرف سقاخانه به راه افتادیم.
***
اما نمی دانستم که خیلی زود به آرزویش می رسد.
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊@baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
#قرار_عاشقی♥️ بهشت زهرایی ها به او شهید عطری می گویند. خیلیها سر مزار شهید سید احمد پلارک نذر و نیا
🥀🖤
#معرفی_شهید
فرزند سید عباس متولد 1344 تهران و اصالتاً تبریزی است. در سال66عملیات کربلای 8در شلمچه به شهادت رسید.🥺
در 6سالگی پدر را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد 😢و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد.
او در خیابان ایران میدان شهدا و در محلهای مذهبی زندگی میکرد. مسجد حاج آقا ضیاء آبادی "علی بن موسی الرضا علیه السلام" مأمن همیشگیاش بود.😊 وی دائماً به منطقه میرفت. او فرمانده😌 آر پیچیزنهای گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود.
در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت.
در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود😔🖤.
#شهید_احمد_پلارک
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🌷شهیدی که سوژه مستندسازها شد
🔹شهید عبدالمجید رحیمی بهخاطر جثه کوچکش هم اسلحه از قدش بلندتر بود و هم کلاه برای سرش بزرگ؛ اما تصمیم گرفت خونش در راه اسلام ریخته شود. او که سنش کمتر از ۱۵ سال بود جملهای سوزاننده دارد که با آن میخندد به ریش تمام دنیا پرستانی که زیانکارِ دو عالمند؛ «همه خیال میکنند جنگ، سر من یک کلاه گشاد گذاشته، اما این منم که سر زندگی را گول مالیدم»
🔹سوژه خبری سال ۱۳۶۱ گروه مستندساز صدا و سیما، شهید عبدالمجید رحیمی بود؛ با گذشت زمان، این سوژه، توجه اهالی رسانه را به خود جلب کرد و چندین مرتبه عکسش در محصولات فرهنگی استفاده شد.
#معرفی_شهید
شهید_دفاع_مقدس
#شهید_عبدالمجید_رحیمی🕊
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🌷 #معرفی_شهید
🌷 شهید "میکائیل آفتاب"
سوم مرداد 1342 در شهرستان مرند به دنیا آمد.
پدرش میر صفر حلبی ساز بود و مادرش کبری نام داشت.
تا دوم راهنمایی درس خواند.
به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.
دهم اردیبهشت 1361، در دارخوین بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.🕊
پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.🌙
#شهید_میکائیل_آفتاب
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊