یکبار خواب دیدم که شهید شده است و جالب اینجاست همین خواب را دقیقا ایشان هم دیده بود😱
. من به ایشان گفتم: «خوابی دیدهام و نگرانم.☹️
گفت: «عیال جان! آن روزی که شما من را انتخاب کردی احتمال بوده هر اتفاقی بیفتد. یعنی شما می بایست خود را از آن روز برای هر اتفاقی آماده میکردی. مثل اینکه شما می دانی یک جایی آتش است اما وارد آتش میشوی.» 💔
دعای سر عقد من هم این بود که ایشان به شهادت برسد.😢💓
من را به جدش حضرت زهرا(س) قسم داد که: «دعا کن به آنچه میخواهم برسم و در واقع شما من را همراهی کن.» 💓
قبل از اینکه برای بار آخر به جبهه اعزام شود یک بار به من گفت:
«عیال جان! بیا از هم بگذریم و این دلبستگیها را کم کنیم.» 💔💓
ما خیلی به هم وابسته بودیم.💔
وابستگیمان آنقدر بود که من ساعت را نگاه میکردم و وقتی متوجه میشدم نزدیک است که ایشان از سر کار به خانه برسد، تپش قلبم شروع میشد. 💗
وقتی در خانه را میزد تپش قلبم بیشتر میشد یعنی اشتیاق من برای دیدن ایشان اینقدر زیاد بود.💞😢
#زهرا_بغدادی
#همسر_شهید_سیدی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊