گاهی میشد که آهی در بساط نداشتیم، حتی قند برای چای خوردن. شب پنیر، صبح پنیر، ظهر چند خرما... در چنین شرایطی طبع شوخی بچهها گل میکرد و هر کس چیزی نثار شهر دارِِِِِِِِ ِ آن روز میکرد.
اتفاقا یک روز که من شهردار بودم و گرسنگی به آنها فشار آورده بود، یکی گفت: «ای که دستت میرسد کاری بکن!»
من هم بی درنگ مثل خودشان جواب دادم: «می رسد دستم ولیکن نیست کار... کف دست که مو ندارد، اگه خودمو میخورید بار بندازم!»
😜😜😜
همیشه خدا توی تدارکات خدمت میکرد. کمی هم گوش هایش سنگین بود. منتظر بود تا کسی درخواستی داشته باشد، فورا برایش تهیه میکرد.
یک روز عصر، که از سنگر تدارکات میآمدیم، عراقیها شروع کردن به ریختن آتش روی سر ما. من خودم را سریع انداختم روی زمین و به هر جان کندنی بود خودم را رساندم به گودال یک خمپاره. در همین لحظه دیدم که که حاجی هنوز سیخ سیخ راه میرفت. فریاد زدم: «حاجی سنگر بگیر!» اما او دست چپش را پشت گوشش گرفته بود و میگفت: «چی؟ سنگک؟»
من دوباره فریاد زدم: «سنگک چیه بابا، سنگر، سنگر بگیر...!!»
سوت خمپارهای حرفم را قطع کرد، سرم را دزدیدم. ولی وقتی باز نگاه کردم دیدم هنوز دارد میگوید: «سنگک؟»
زدم زیر خنده. حاجی همیشه همینطور بود از همه کلمات فقط خوردنیهایش را میفهمید.
😁😁😁
آوازه اش در مخ کار گرفتن صفر کیلومترها به گوش ما رسیده بود.
بنده خدایی تازه به جبهه آمده بود و فکر میکرد هر کدام از ما برای خودمان یک پا عارف و زاهد و دست از جان کشیده ایم.
راستش همه ما برای دفاع از میهن مان دل از خانواده کنده بودیم اما هیچکدام از ما اهل ظاهر سازی و جانماز آب کشیدن نبودیم. میدانستیم که این امر برای او که خبرنگار یکی از روزنامههای کشور است باورنکردنی است.
شنیده بودیم که خیلیها حاضر به مصاحبه نشدهاند و دارد به سراغ ما میآید. نشستیم و فکرهایمان رایک کاسه کردیم و بعد مثل نو عروسان بدقلق «بله» را گفتیم. طفلک کلی ذوق کرد که لابد ماها مثل بچه آدم دو زانو مینشینیم و به سوالات او پاسخ میدهیم.
از سمت راست شروع کرد که از شانس بد او «یعقوب بحثی» بود که استاد وراجی و بحث کردن بود.
پرسید: «برادر هدف شما از آمدن به جبهه چیست؟»
گفت: «والله شما که غریبه نیستید، از بی خرجی مونده بودیم. این زمستونی هم که کار پیدا نمیشه. گفتیم کی به کیه، میرویم جبهه و میگیم به خاطر خدا و پیغمبر آمدیم بجنگیم. شاید هم شکم مان سیر شد هم دو زار واسه خانواده بردیم!»
نفر دوم «احمد کاتیوشا» بود که با قیافه معصومانه و شرمگین گفت: «عالم و آدم میدونن که مرا به زور آوردن جبهه. چون من غیر از این که کف پام صافه و کفیل مادر و یک مشت بچه یتیم هم هستم، دریچه قلبم گشاده، خیلی از دعوا و مرافه میترسم! تو محله مان هر وقت بچههای محل با هم یکی به دو میکردند من فشارم پایین میآمد و غش میکردم. حالا از شما عاجزانه میخواهم که حرف هایم را تو روزنامه تان چاپ کنید. شاید مسئولین دلشان سوخت و مرا به شهرمان منتقل کنند!»
خبرنگار که تند تند مینوشت متوجه خندههای بی صدای بچهها نشد.
«مش علی» که سن و سالی داشت، گفت: «روم نمیشود بگم، اما حقیقتش اینه که مرا زنم از خونه بیرون کرد. گفت، گردن کلفت که نگه نمیدارم. اگر نری جبهه یا زود برگردی خودم چادرم را میبندم دور گردنم و اول یک فصل کتکت میزنم و بعد میرم جبهه و آبرو برات نمیگذارم. منم از ترس جان و آبرو از اینجا سر درآوردم.»
خبرنگار کم کم داشت بو میبرد. چون مثل اول دیگر تند تند نمینوشت. نوبت من شد.
گفتم: «از شما چه پنهون من میخواستم زن بگیرم اما هیچ کس حاضر نشد دخترش را بدبخت کند و به من بدهد. آمدم این جا تا ان شاءالله تقی به توقی بخورد و من شهید بشوم و داماد خدا بشوم. خدا کریمه! نمیگذارد من آرزو به دل و ناکام بمانم!»
خبرنگار دست از نوشتن برداشت.
بغل دستی ام گفت: «راستش من کمبود شخصیت داشتم. هیچ کس به حرفم نمیخندید. تو خونه هم آدم حسابم نمیکردند چه رسد به محله. آمدم اینجا شهید بشم شاید همه تحویلم بگیرند و برام دلتنگی کنند.»
دیگر کسی نتوانست خودش را نگه دارد و خنده مثل نارنجک تو چادرمان ترکید. ترکش این نارنجک خبرنگار را هم بی نصیب نگذاشت.
😄😄😄😁😁
*بازگشت شهید پس از ۴ سال*🕊️
*شهید جواد الله کرم*🌹
تاریخ تولد: ۲ / ۴ / ۱۳۶۰
تاریخ شهادت: ۱۹ / ۲ / ۱۳۹۵
محل تولد: تهران
محل شهادت: خان طومان / سوریه
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
*بازگشت شهید پس از ۴ سال*🕊️ *شهید جواد الله کرم*🌹 تاریخ تولد: ۲ / ۴ / ۱۳۶۰ تاریخ شهادت: ۱۹ / ۲ /
دو فرزند که از شهید به یادگار ماندند 🌹
علي اكبر متولد بهمن 89 و زهرا متولد بهمن 93
رفاقت با شهدا
*بازگشت شهید پس از ۴ سال*🕊️ *شهید جواد الله کرم*🌹 تاریخ تولد: ۲ / ۴ / ۱۳۶۰ تاریخ شهادت: ۱۹ / ۲ /
🌷🌿 اگر شهید شدی خوشبحالت ولی اگر نشدی تمام سعیت رو بکن که شهید زندگی کنی اون وقت که میخرنت و شهید میشی، باید شهید بود تا شهید شد.
🌟 شهید جواد الله کرم 🌟
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
رفاقت با شهدا
*بازگشت شهید پس از ۴ سال*🕊️ *شهید جواد الله کرم*🌹 تاریخ تولد: ۲ / ۴ / ۱۳۶۰ تاریخ شهادت: ۱۹ / ۲ /
#لحظهای_با_شهدا 🍃🌸
⭕️ وقتی یادِ من افتادی، برای امام زمان دعا کن!
🔹 ذکر و یاد امام مهدی در رفتارهای او تاثیر فوق العادهای داشت.
دعای فرج و دعا برای سلامتی امام عصر، همیشه وِرد زبانش بود. امکان نداشت بدون دعای فرج، شروع به خواندن دعا، قرآن یا زیارت عاشورا کند؛ انگار احساس میکرد که بدون دعای فرج، اعمالش مقبول نیست.
🔸 دعا برای تعجیل فرج، در رأس همه حاجات و دعاهایش بود. هر وقت قرار بود کسی به زیارت برود، یا در التماس دعا گفتنهای مرسوم، میگفت: «برای امام زمان خیلی دعا کنید!» اگر قرار بود دوستی به زیارت برود، نشانهای میداد تا به یاد او بیفتد و بعد تأکید میکرد: «وقتی یاد من افتادی، برای امام زمان دعا کن!» هیچ وقت نشنیدم که برای خودش دعایی بخواهد.
🔺 بعد از شهادتش، یکی از دوستان، صحنهی عاشورا را در خواب دیده بود و اینکه شهدای وطنمان نیز، در میدان جنگ در حال یاری امام حسین بودند. آن بندهی خدا در بین شهدا، آقا جواد را دیده بود که جلو آمده و به او گفته بود: «ما در حال یاری کردن امام حسین هستیم، خیلی کار داریم. شما هم باید برای ظهور آماده شوید. چندان دور نیست. خودتان را برای ظهور آماده کنید تا بتوانید امام را یاری کنید.
📢 سیره مهدوی
شهید جواد الله کرم از زبان همسرش
برای ظهور کار کنیم...
#شهید_جواد_الله_کرم
رفاقت با شهدا
*بازگشت شهید پس از ۴ سال*🕊️ *شهید جواد الله کرم*🌹 تاریخ تولد: ۲ / ۴ / ۱۳۶۰ تاریخ شهادت: ۱۹ / ۲ /
🌺﷽🌺
<<شب بود، همه جمع نشسته بودیم و داشتیم شوخی میکردیم،
جواد گفت: بچهها امشب کمتر شوخی کنید. تعجب کردم، به شوخی گفتم:
«جواد نکنه داری شهید میشی» گفت: «آره نزدیکه» هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم.
همه لحظهای سکوت کردند. یکی از بچهها دوربین آورد و گفت:
«بگذار چند تا عکس بگیریم» قبول کرد، نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم،
فردا جواد شهید شد.>>
#شهید_جواد_الله_کرم 🌱
#خاطره 🎞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷برگرد تنها یک بغل بابای من باش*
میگفت: « چرا بابا نمیاد منو بغل کنه؟»
حالا بابایش آمده
با چه آرامشی بغل بابا خوابیده.🌷
شادی روح مطهر فرمانده شهید مدافع حرم جواد الله کرم صلوات🕊
#پست_ویژه
به نام ربی که می بخشد ومی بخشاند
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی
{از تو یک عمر شنیدیم وندیدیم تورا
به وصالت نرسیدیم وندیدیم تو را}😔
💬شهید مهدی زین الدین رحمه الله علیه
📌هرکس شب جمعه شهدا را یاد کند شهدا هم اورا پیش #اباعبداالله یاد می کنند...❤️
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم(حداقل3مرتبه)
#قرار_دلتنگی#حاج_قاسم
#قرار_عاشقی#شب_جمعه#کربلا❤️
📌فرستادن صلوات وسوره قدر هدیه به امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداه فراموش نشود.
هدایت شده از نایت کویین
4_5994768932026713053.mp3
7.33M
#سبک_زندگی_شاد ۱
👈 اگه یه مؤمن مضطرب و غمگین دیدی؛
مطمئن باش؛
ایمانش پلاستیکیـــه!
ایمان، از هر دری بیاد؛
غم و اضطراب از اون دَر میـره...
🔺 البته ایمان واقعی
#استاد شجاعی 🎤
💫💫💫💫💫
http://eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
هدایت شده از نایت کویین
سبک زندگی شاد_۲.mp3
9.58M
#سبک_زندگی_شاد ۲
دو تا عامل مهم، برای تمام غمزدگی ها و اضطراب هات؛ #تنبلی و #بی_حوصلگی هست❗️
میگی نه؟
پس چرا هنوز معنایِ حقیقی شادی
و باطنِ شادی بخشِ دینت رو نشناختی؟
#استاد شجاعی 🎤
💫💫💫💫💫💫
https://instagram.com/bluebloom_madehand?igshid=3cgihf64qc0j
#عکس_ماندگار
🌹ماجرای این عکس🌹
یکی ازعکسهای شهیدخرازی تصویری تقریبا محزون است که ماجرای آن به والفجرهشت مربوط میشود.
در جریان آزادسازی فاو، حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴امام حسین(ع) هم حضور فعال داشت.
در میانه عملیات خبر شهادت سه تن از فرماندهان بزرگ را به او میدهند.
یکی از آنها شهید قوچانی بود که به مالک اشتر لشکر معروف بود زیرا اثری از ترس در وجودش نبود. دومین نفر شهید موحد دوست بود ،به همراه یک فرمانده دیگر. شنیدن خبرشهادت این سه تن همزمان با هم برایش سخت بود.
از ناراحتیِ شنیدن از دست دادن یارانش ،خرازی همانجا که خبر را شنید، نشست و به ستونی تکیه داد. یکی از دوستان اصفهانی ما آنجا این عکس حزن آلود را از ایشان گرفت.
(راوی:مرتضی ابوفاضلی)
🌴🍂🌺🍂🌴
جاماندگان شهدا🌹
روابط عمومی کمیته حفظ و نشر آثار دفاع مقدس شهرستان رزن
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada
#سلام_برشهیدان
همانهائے ڪه نام مبارڪشان قوّت قلب گــ🌷ـل لاله است.
ڪسانی ڪه ترنّم گفته هاشان زینت بخش فڪه وطلائیه ولطافت ڪلامشان نوازشگر آسمان شهر مے شد.
سلام برشهداے مظلوم وغریب هشت سال دفاع مقدس وشهدای مدافع حرم
📎سلام برآلاله هاے پرپر شده سپاه
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
❤️با دل و جانم میخوانم:
🕊زیارت "شهــــــداء"🕊
🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊