eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
677 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
✍از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند:در اردوگاه شما را شکنجہ‌تان می‌کنند یا نہ؟همه بہ آقا سید نگاه کردند ولے آقا سید چیزی نگفت مأمور صلیب سرخ گفت: آقا شما را شکنجہ می‌کنند یا نه؟ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید. آقا سید باز هم حرفے نزد. پس شما را شکنجہ نمی‌کنند؟آقا سید با اون محاسن بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمی گفت.نوشتند اینجا خبری از شکنجہ نیست.افسر عراقی کہ فرمانده اردوگاه بود، آقاے ابوترابی را برد تواتاق خودش گفت:تو بیشتر از همہ کتک خوردی، چرا بہ اینها چیزے نگفتی؟ آقای ابوترابی برگشت فرمود: ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند..دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمی‌برند. ✍فرمانده اردوگاه کلاه نظامی کہ سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش می زد می گفت شما الحق هستید. روایت در مورد " ✍سلام برآنهایی کہ از همه چیز گذشتند تامابه هرچہ میخواهیم برسیم سلام برآنهایی کہ قامت راست کردند تاقامت ماخم نشود..سلام برآنهایی ک بہ نفس افتادندتاماازنفس نیافتیم. 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
سنگر ما درست کنار سنگر آقا مهدی بود، شب ، مانور داشتیم و تا ساعت چهار بامداد در میدان بودیم؛ ساعت چهار برگشتیم و قرار شد تا نماز صبح نخوابیم، نمازمان را بخوانیم و صبحانه بخوریم. من سریع رفتم و آقا مهدی را به صبحانه دعوت کردم، ایشان با روی گشاده دعوتم را قبول کردند و خلاصه سفره ( بقول بیوک آقا، سفره معاویه ) باز شد. محتویات سفره را تکه نان‌های آب خورده، چای شیرین، پنیر پاستوریزه برای هر نفر حدوداً پنجاه گرم، دو شیشه کوچک مربای گل برای تمام نفرات و دو عدد کره پاستوریزه دویست گرمی تشکیل می داد. وقت آن رسید که همه‌ی بچه‌ها دور سفره جمع شدند و منتظر بودند تا آقا مهدی قبل از همه ی بچه ها شروع کند؛ سردار بدر چند دقیقه‌ای به سفره خیره شد و بعد فرمودند : " قارداشلاریم ناواخدان صبحانده ایکی جوره یاوانوخ ویریلّر؟! عزیزلریم بو ایکی جوره یاوانوخ بیزلره شایسته دیور، بیز علی شیعه سیوخ! (برادرانم از کی تا حالا در لشگر دو جور طعام در صبحانه می دهند؟! عزیزان من، هم پنیر هم کره و مربا شایسته ما که شیعه علی علیه السلام هستیم نیست)." بچه ها هرچه سریع تر کره و مربا را جمع کردند و آقا مهدی گفت : احسنت حالا شد ... بسم الله! سردار بدر و فرمانده سرافراز لشگر همیشه پیروز عاشورا 🌹شهید مهدی باکری🌹 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 شهید ابراهیم هادی🌹 ♦️حال رفتن به سر کار نداشتم. آن روز به سراغ ابراهیم رفتم شروع کردم باهاش صحبت کردن. همنشینی با او لذت بخش بود، نصیحت ها و سخنان او نمی دانید چقدر در انسان اثر می گذاشت آدم را به زندگی و کار امیدوار می کرد. یک ساعتی گذشت استاد کار من که از بستگان دور ما بود یکباره با موتور جلوی ما آمد و عصبانیت گفت: حالا جرأت کردی سر کار می آیید دنبال دوست و رفیق بری. ♦️پیاده شد و جلوی ما آمد ابراهیم را نمی‌شناخت یکباره کشیده محکمی زد تو صورت ابراهیم! من هم با خودش برد توی محله کار ، اما وقتی تو صورت ابراهیم زد بند دل من پاره شد استاد کار من آدم بدی نبود اما نمی دونست که ابراهیم چقدر دلسوزانه برای ما وقت می ذاره.. ♦️ابراهیم با آن بدن قوی می تونست خیلی راحت جوابشو بده و حالش رو بگیره اما هیچ عکس العملی نشون نداد تا چند سال بعد از این ماجرا بارها ابراهیم رو دیدم و صحبت کردم اما هیچ وقت حرفی از آن روز نزد همین باعث می شد که شرمندگی من بیشتر شود و بیشتر به راهش اعتقاد پیدا کنم. 📚 برگرفته از کتاب [سلام‌بر‌ابراهیم۲] 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
در تلفنم، نام همسرم را با عنوان ذخیره کرده بودم. یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد! به ایشان گفتم: آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما می‌بینم و عشق شهادت داری که برای من شهید زنده ای قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد و گفت: شماره اش را بگیرم وقتی این کار را کردم، دیدم شماره مرا با عنوان "شریک جهادم و مسافر بهشت" ذخیره کرده بود گفت: از اول زندگی شریک هم بوده ایم و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است اما من با ارزش ترین دارایی ام را به خدا می‌سپارم و می‌روم. آنقدر مرا با خانواده شهدا انس داده بود که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم شام غریبان امام حسین علیه‌السلام بود که در خیمه محله مان شمع روشن کردیم ایشان به من گفت دعا کنم تا بی بی زینب قبولش کند من هم وقتی شمع روشن می‌کردم، دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود، من نیز به شهدا خدمت کنم و منزلم را بیت الشهدا قرار دهم شهید جواد جهانی راوی همسر شهید 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. متن خاکریز خاطرات ✍راهکارِ جالبِ شهید برای جلوگیری از اتلاف وقت در جلسات و همنشینی‌ها نشسته بودیم به انتظارِ شروعِ جلسه. حاج مجید گفت: حالا که بیکار نشستیم ، نبـاید الکی حرف بزنیم... رفت و چند تا قـرآن آورد و بین بچه ها پخش کرد. دورِ هم نشستیم و قـرآن خواندیم. هم قرآن خواندیم و هم وقتمون تلف نشد... 📌خاطره ای از زندگی سردارشهید حاج مجید زینلی فرمانده گردان حضرت ابوالفضل العباس} لشکر 41 ثارالله 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 تاریخ ولادت : ۱۳۶۷/۱۱/۱۳ محل ولادت : تهران محل شهادت : سامرا تاریخ شهادت : ۱۳۹۳/۱۱/۲۶ محل دفن : نجف مزار یادبود : گلزار شهدای تهران ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
برخی از ویژگی‌های شهید ذوالفقاری ۱- همیشه دائم الوضو بود . ۲- مداحی میکرد . ۳- ذکر میگفت . ۴- عاشق امام حسین(علیه السلام)وگریه برای ایشان بود . ۵- اخلاص او زبانزد رفقا بود . ۶- اگر کسی از او تعریف میکرد ، خیلی بدش می آمد . ۷- انرژی اش را وقف هیئت و کار فرهنگی کرده بود . ۸- روی صورتش چفیه می انداخت ومیگفت : اگر به نامحرم نگاه کنیم راه شهادت بسته میشود . ۹- هیچ وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نمیزد . آرامش در کلامش جاری بود . ۱۰- نمیگذاشت کسی از دستش ناراحت شود اگر دلخوری پیش می آمد ، سریعا از دل طرف در می آورد . هیچ وقت دوست نداشت کسی با دلخوری از او جدا شود . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 تو اگہ موقع گـناه ڪردن ؛ یاد همیــن یه جمله بیوفتی مطمئــن باش اون گنـاه ڪوفتت میشــه ... هر گناه = یـه سیلی به صورت امام زمان(عج) به خــدا از شهدا هم جلو میزنید اگہ لذّت گناه کردن ڪوفتتون بشـه :) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada🕊