هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
Tagharrob_be_Khoda_va_EmamAsr_6.mp3
12.09M
🕊 #دوستان_شهدا 🕊
#سیره_اخلاقی
اگر میخواهید به من خدمتی کنید
گهگاهی به یادم بیاورید که من همان
محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد
اهل قزوینم که قبلاً دوره گردی میکردم
و قابلمه فروش بودم، این یادآوری
برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است.
#شهید_محمدعلی_رجایی
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #استوری
🌹عجب محرمی شد امسال ...😭
شهید بی سرم برگشته 😭
#مدافع_حرم برگشته....
♻️ #شهید حاج عبدالله اسکندری
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ 🥀
🎥لحظات تکاندهنده از رو در رو شدن دختران #شهید_اسکندری با سر بریده پدرشان
◾️داعش از خانواده آنها مبلغ زیادی پول و یا آزادی اسرای داعشی برای تبادل با پیکر شهید خواسته بودند که با مخالفت آنها مواجه شد.
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
⚘﷽⚘
📌سفــرکربـلا
داشتيم ميرفتيم كربلا با حجت ته اتوبوس نشسته بوديم
كلى گپ زديم
خیلی باهاش شوخی میکردیم
تو کربلا همیشه از ما جدا میشد
تنهایی میرفت حرم ،برامون سوال شده بود اخرازش پرسیدم چراهمش جدا میشی تنهایی میری که وسط حرفاش يه دفعه گفت من خيلى دوست دارم شهيد بشم.
از دهنش پريد گفت من شهيد ميشمااا
من و امير حسينم بهش گفتيم داداش تو شيويدم نميشى چه برسه شهيد
حلالمون كن حجت چقدر اون شب تو اتوبوس وقتى خواب بودى با دستمال كاغذى كرديم تو گوشت اصلا ناراحت نمیشد
دقیقا محرم سال بد روز تاسوعا مثل اربابش هر دو دستو سرشو فدای عمه جانمان زینب کرد و شهید شد
حاجتشو اون سال تو کربلا گرفته بود خوب خبر داشت سال دیگه شهیدمیشه؛شدعلمدار حلب ....
راوی:آقامحسن_همسفرکربلا
#شهیدمدافعحرمحجتاصغری
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🔰 روایت همسر شهید روح الله قربانی از لحظه ی وداع با همسر شهیدش؛
میگفت: وارد معراج الشهدا که شدیم، نشستم بالاسر روحالله...
با اشک چشمام غسلش دادم!
داشتم آروم آروم صورتش رو نوازش میکردم و باهاش حرف میزدم.
تو حال خودم بودم که چشمم به موهاش افتاد، تو انفجار موهاش سوخته بود!
دلم گرفت، اما این آرزوی روحالله بود.
نمیدونم شاید شبِ سوم محرم تو روضهها از حضرت رقیه(س) خواسته بود.
آخه میگن موهای بانوی سه ساله هم تو آتیش دشمن سوخته بود..
خوش به حالت آقا روحالله
که به عشق سه ساله ارباب، در دفاع از حرمش، همونجوری که دوست داشتی شهید شدی...
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
4_6008003865159404168.m4a
10.11M
✨✨✨
جوانی بود بخاطر یک خط کوچیک که بصورتش خورد،خودکشی کرد..
حالا از یک جانباز از گردن به پایین فلج پرسیدن:..) ❤️
#استاد_دانشمند
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
4_5789651284063685976.mp3
25.38M
🔊 سخنرانی استاد رائفیپور
📑 «شرح دعای ندبه» - جلسه ۱۱
🗓 ۴ شهریور ماه ۱۴۰۱ - تهران، هیئت مع امام منصور
🎧 کیفیت 48kbps
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
خیلی از غیبت و بدگویی بدش میومد؛ وقتی غیبت میشنید، فضا رو با شوخیکردن یا تغییر دادن موضوع عوض میکرد یا حتی همان لحظه، اون مکان رو ترک میکرد.
عاشق ولایت فقیه بود و از هشت سالگی عضو بسیج محله بود؛ همیشه در مراسمهای مساجد شرکت میکرد؛ حسن بزرگ شدهی مسجد و حسینیهها بود؛ عاشق اهلبیت که همیشه برای خدمت به اهل بیت در همهجا حضور داشت.
اینقدر عاشق امام حسین علیهالسلام بود که هر سال در ماه محرم، خیمههای نمایش برای دهه محرم رو تا خود صبح تو حسینیه میدوخت.
#شهید حسن تمیمی
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
📚نجات شهید ثانی در بیابان توسّط امام زمان (علیه السلام):
✨شهید ثانی به همراه کاروانی در حال سفر بود. در بین راه به جایی به نام رمله رسیدند. شهید خواست به مسجدی که معروف است به جامع ابیض برود، بخاطر زیارت کردن انبیایی که در آنجا مدفون هستند. پس دید که در، قفل است ودر مسجد هیچ کسی نیست.
✨پس دستش را بر روی قفل گذاشت وکشید. به اعجاز الهی در باز شد. او داخل شد ودر آنجا مشغول به نماز ودعا گردید وبخاطر توجّه وی بسوی خداوند متعال، متوجّه حرکت کاروان نشد واز قافله جا ماند.
پس متوجّه شد که کاروان رفته وهیچ کسی از آنها نمانده است. نمی دانست چه کار باید بکند ودر مورد رسیدن به آنها فکر می کرد، با توجّه به اینکه وسایل او نیز بار شتر بوده وهمراه کاروان رفته است.
✨بنابراین شروع کرد پیاده به دنبال کاروان راه رفتن تا اینکه از پیاده راه رفتن خسته شد وبه آنها نرسید واز دور هم آنها را ندید.
✨وقتی در آن وضعیّت سخت ودشوار گرفتار شده بود ناگهان مردی را دید که به طرف او می آمد، وآن مرد بر سوار استری بود. وقتی آن سوار به او رسید گفت: «پُشت سر من سوار شو».
✨پس شهید ثانی را پشت خود سوار کرد ومثل برق در مدّت کوتاهی او را به کاروان رساند واو را از استر پیاده کرد وفرمود: «پیش دوستانت برو». و او وارد کاروان شد.
شهید می گوید: «در جستجوی آن بودم که در بین راه او را ببینم ولی اصلاً او را ندیدم وقبل از آن هم ندیده بودم».
📗نجم الثّاقب
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🏴
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
دعوتنامه عروسی مان را خودمان نوشتیم.
کارتهای عروسی را که توزیع می کردیم، جای برخی مهمانان را خالی دیدیم..
شروع به نوشتن دعوتنامه کردیم برای امام علی(ع)، امام حسین(ع)، حضرت ابوالفضل(ع)، امام جواد(ع)، امام موسی کاظم(ع)، امام هادی(ع) و امام حسن عسگری(ع)
بعد دعوتنامه ها را به عموی آقامرتضی که راهی کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند.
برای حضرت مهدی(عج) هم نامهای مخصوص نوشتیم.
حتی برگه هایی را برداشتیم و در آن احادیث و جملات بزرگان را نوشتیم و بین مهمان ها توزیع کردیم و جالب آنکه عده ای به ما گفتند آن جملات، راه زندگیمان را عوض کرد.
🌷شهید مرتضی زارع🌷
📎به روایت همسر شهید
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
#ازشهدا بیاموزیم
🌹درماموریت سال ۹۲ اشنویه که هوای بسیار سرد
وبرفی داشت و پایگاه ما در عمق خاک عراق
قرار
داشت ، روزها هوا سرد وبرفی بود وموقع
نگهبانی اگر خودت را تکان نمی دادی تبدیل به
آدم برفی میشدی و شرایط جوری بود که هر
کس به فکر خودش بود . ولی جواد بطرهای آب
را داخل سبد پلاستیکی روی چراغ نفتی به دیوار
سوله ی آهنی می بست تا گرم شود ونیروها برای
دستشویی و وضو از آن استفاده کنند ...
#راوی همرزم شهید جوادعبدی
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🏴سری به نیزه بلند است ...
🌴اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
🇮🇷پیکر بی سر سردارشهید عبدالله اسکندری پس از 8 سال در سوریه شناسایی و به همراه ۴ مدافع حرم دیگر به کشور انتقال داده شد.
✍در نخستین روزهای خردادماه 1393 بود که تصویر سر بر نیزه کرده سردار شهید اسکندری در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دست به دست شد و بار دیگر کربلا و روز عاشورا را برای همگان تداعی کرد، سردار شهید عبدالله اسکندری که در حلب سوریه به دست شقیترین انسانهای روزگار ما به شهادت رسید امروز سیدالشهدای مقاومت استان فارس نامیده میشود.
😭 پیکر ایشان به دست گروه اجناد الشام افتاد و سر وی توسط یکی از فرماندهان این گروه تروریستی تکفیری از تن جدا شد.
از سردار اسکندری به عنوان نخستین مدافع حرمی یاد میکنند، که به مانند مولایش حضرت سیدالشهدا (ع) سر از بدنش جدا شده است.
سردار شهید اسکندری پس از بازنشستگی از سپاه، به تبعیت از امر رهبری در دفاع از حرم اهل بیت به سوریه رفت و در دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) به شهادت رسید.
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
در یکی از روزهای ماه محرم وقتی مرا به دانشگاه رساند، ماشینش را روبهروی یک بوتیک پارک کرد، آن زمان به احترام ماه مُحرم، لباس مشکی پوشیده بود و ریشِ پُری داشت، آقای مُسنّی که صاحب بوتیک بود، به شیشهی ماشین زد و گفت: آقا به این "یا حسین" که پشت ماشین نوشتهای، چقدر اعتقاد داری؟ جلال جواب داد: برای دلِ خودم نوشتهام، صاحب بوتیک گفت: نخیر! تو نوشتهای که جامعه ببیند، جلال گفت: عزای امام چیز کمی نیست، دلم خواست ماشین ناچیز منم برای امام عزادار باشد، آن آقا گفت: به ریشی که گذاشتهای، چقدر اعتقاد داری؟ جلال گفت: من همیشه اینقدر ریش ندارم، این ریش هم به احترام عزای امام است، از آن روز به بعد، هربار جلال و آن آقا همدیگر را میدیدند، سلام میکردند و دست تکان میدادند.
🌷شهید جلال ملکمحمدی🌷
📎 به روایت همسر شهید
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊