eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
657 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 🕊 🔴 برخورد تند یکی از مدافعان حرم به در بین سخنرانی ایشان یکی از روزهایی که نزدیک عملیات سرنوشت‌‌ساز حلب بود رزمندگان را جمع کرده بود و برایشان صحبت می‌کرد. به آنها می‌گفت سعی کنید روی پای خودتان باشید. تلاش کنید خَلَف صالحی برای پیشینیانتان باشید و... در اثنای صحبت‌های حاج قاسم یکی از برادران مدافع حرم که ظاهراً حاج قاسم را نمی‌شناخت از انتهای جمعیت بلند شد و فریاد زد: حاج آقا تو که این قدر ما را موعظه می‌کنی خودت گروه چندی؟ ما همه مات مانده بودیم. از شدت تعجب و ناراحتی زبانمان بند آمده بود. تا آمدیم خودمان را جمع و جور کنیم و حرفی بزنیم دیدیم حاج قاسم شروع کرد به جواب دادن: من گروه صفر هستم.‌ گریه می‌کرد و می‌گفت: من هنوز لیاقت پیدا نکردم... 📄 روزنامه کیهان، ۲۶ اسفند ۱۳۹۷ 🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
🕊 🕊 ✍   از همان اوایل رفتار و کردار او بعنوان یک جوان پر شور و پر انرژی و صمیمی و عاشق اهل بیت (ع) زبانزد خاص و عام بود.  از سجایای اخلاقی و روحی او می توان از عشق به شهادت و اهل بیت (ع) ،پر کاری و تلاش ،صداقت صمیمیت و مهربانی و اطاعت و فرمانبرداری از فرماندهی ،تواضع واخلاص ،دقت در بیت المال مسلمین و شجاعت و شهامت و روحیه سخاوت و بخشنده گی او یاد کرد . روحیه ای که موجب شد تا بلاخره جان شیرینش را نیز در راه خداوند ایثار کند . 🌹 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
🕊 🕊 ‌🌷 (فرزندانم) یقین بدانید تنها اعمال شما که مورد رضایت خداوند متعال قرار خواهد گرفت، اعمالی است که تحت ولایت الهی و رسولش و امامش باشد؛ بنابراین در هر زمان و هر موقعیت، همت به اعمالی بگمارید که مورد تأیید رهبری و امامت باشد. 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
🌹 🌹 🖋یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق آقا منصور دستور داده بود همه از سرباز گرفته تا بسیجی و پاسدار باید سرشان را با شماره 2 بزنن. بسیجی ها و نیروهای کادر زیر بار نمی رفتند، حتی برای شکایت رفتند سراغ حاج نبی، فرمانده لشکر. بعد همه با اعتراض رفتند پیش آقا منصور. منصور را که دیدند دیگر کسی جرأت نکرد چیزی بگوید، خود فرمانده گردان حضرت ابوالفضل(ع) قبل از همه سرش را با شماره 2 تراشیده بود. بیماری پوستی شایع شده بود و موهای کثیف عامل انتقالش، برای همین گفته بود: همه بلا استثنا باید سرشان را بتراشند. البته همه کارهایش این طور بود، مثلاً تا خودش پوتینش را واکس نمی زد به کسی دستور نمی داد که پوتین هایت را واکس بزن. راوی سید رضا متولی 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
🕊 🕊 در سفر مكه همراه حاج مهدي بودم. به هر مقام كه مي‌رسيديم، حاج مهدي در عبادت و ‌نماز کم نمی گذاشت و مشوّق و همراه خوبي برای ما بود. رسم است زمان احرام بستن، حاجي بايد لباس‌هايش را با حوله­ی سفيد عوض كند و لبيك بگويد تا مُحرم شود. همه‌ اين كار را با خوشحالي و سرعت انجام مي‌دادند، اما حاج مهدي حال عجيبي داشت. حوله را پوشيده بود،‌ اما لبيك نمي‌گفت. حدود نيم ساعت فقط گريه مي‌كرد و نماز مي‌خواند. گفتم: «حاجي سريع لبيك را بگو تا حركت كنيم، دير شد.» گفت: «من نمي توانم دروغ بگويم. لبيك كه مي‌گويم، بايد از ته قلب باشد و من هنوز آمادگي آن را پيدا نكرده‌ام.» نيم ساعتي گذشت تا بالاخره راضي شد و گفت: «لبيك، اللهم لبيك.» 🌹 @baShoohada 🌹
┄═✼🌿🌹🌿 🌿🌹🌿✼═┄ اهمیت به نماز . . . آن روز به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا می‌کردم. حالت عجیبی داشت. انگار خدا در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره می‌خواند مثل اینکه خدا را می‌بیند؛ ذکرها را دقیق و شمرده ادا می‌کرد. بعدها در مورد نحوه ی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت: «اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می‌ذاریم به جز برای خدا! نمازمون رو سریع می‌خونیم و فکر می‌کنیم زرنگی کردیم؛ اما یادمون می‌ره اونی که به وقت‌ها برکت می‌ده، فقط خود خداست.» 🌷 📚مسافر کربلا، ص32 🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
🌹 🌹 🖌 مرتب زیر لب چیزی را تکرار می کرد. تا من را دید بی سلام و علیک گفت: محمد، ما باید بریم قوی بشیم... قوی بشیم... قوی بشیم.... چندین بار این عبارت را تکرار کرد. - مگه چی شده؟ - از میدان شاهچراغ رد می شدم، دو نفر با هم دعوا می کردند. آنکه مظلوم واقع شده بود، مرتب می خواست کنار بکشد، اما آن ظالم نمی گذاشت، رفتم تا بین آنها صلح بدهم و دعوا را خاتمه بدهم، آنکه ظلم کرده بود، محکم با دست به تخت سینه ام کوبید و گفت: برو کنار، تو دیگه چی می گی... من هم نتوانستم برای آن مظلوم کاری کنم، چون قدرتش را نداشتم. وظیفه ماست که قوی شویم و حق مظلوم را بگیریم. به حق، محمد بعد از آن جریان خود را قوی کرد. محمد بدنی لاغر و استخوانی داشت، اما با پیاده روی و کوهنوردی و کار بدنی زیادی که داشت، از آن بدن ترکه ای و استخوانی، بدنی قوی و فولادی ساخته بود که بارها مجروحیت سنگین هم نتوانست آن را از پا بیاندازد. 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
🕊 🕊 اگر میخواهید به من خدمتی کنید گهگاهی به یادم بیاورید که من همان محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد اهل قزوینم که قبلاً دوره گردی میکردم و قابلمه فروش بودم، این یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است. 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊