مداحی آنلاین - امام رضا قربون کبوترات - نریمانی.mp3
7.85M
🔳 #شهادت_امام_رضا(ع)
🌴امام رضا، قربون کبوترات
🌴یه نگاهیم بکن به زیر پات
🎙 #سید_رضا_نریمانی
⏯ #استودیویی
👌بسیار دلنشین
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
دشمن بداند
#دختران این سرزمین برای این خاک
#پدر میدهند نه روسری
#شهید_جواد_عبدی
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
شهیدی که به "شهید زهرایی"معروف است.
🍃 وقتی نام مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها را بر زبان می آورند، قدرت تکلم را از دست می دهند...
✨امام خامنه ای(حفظه الله تعالی):
بگو که با او در ارتباط بودی..
چرا حرف نمیزنی...؟😭
🌷شهید #محمد_اسلامی_نسب
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چادری شدن دختر ایرانی مقیم انگلیس در #مقتل شهید علی وردی (خیابان ورزش) در
#هیات #دختران_انقلاب
💢این دختر خانوم وقتی فیلم نحوه شهادت آرمان در صفحه دختران انقلاب را می بیند خانواده اش را از انگلیس رها میکند و میاد ایران و سراغ دختران انقلاب....به اتفاق دختران انقلاب و با بی تابی تمام و اشک چشم به ملاقات مادر آرمان میرود..... وقتی #مادر_آرمان برایش از ناراحتی آرمان به خاطر شنیدن خبر چادر کشیدن میگوید،تصمیم می گیرد #موهایش را کامل بپوشاند و به حمدالله در #هیات #دختران_انقلاب در #مقتل شهید به دست خانواده شهید آرمان علی وردی #چادری میشود...
✅و در آخر پیام این بانو به دنیا را به زبان انگلیسی ببینید...
#امام_زمان
#حجاب
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋
*توسل به شهید*✨
*شهید محمد اسلامی نسب*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۳۳
تاریخ شهادت: ۴ / ۱۰ / ۱۳۶۵
محل تولد: فارس،داراب/لايزنگان
محل شهادت: شلمچه
*🌹راوی← سالها از پایان جنگ گذشت. بدهکار بودم و مهلت برگشت پولم تمام شد🥀و طلبكار قرار بود فردا با حکم جلب به سراغم بیاید.🥀نمیدانستم چه کنم به هر دری زدم نشد.🥀هیچ راهی نداشتم. چشمم افتاد به عکس شهید اسلامی نسب که همیشه در اتاقم بود.💫اشک در چشمم حلقه زد. گفتم: آقای اسلامی نسب من بسیجی گردان شما بودم🌙 شما که تا میتوانستی به همه کمک میکردی.🍃یقین دارم که شما زنده هستی. خواهش میکنم کمکم کن🍂آن شب به محض اینکه خوابیدم شهید اسلامی نسب آمد به خوابم🌙با مهربانی قندی در دهانم گذاشت و گفت: نگران نباش، مشکلت حل می شود.💫 صبح روز بعد هر چه منتظر شدم طلبکار نیامد.‼️ از روی کنجکاوی خودم رفتم سراغش دیدم کنار خانه اش اعلامیه فوت وی را زده اند!‼️ چند روز بعد نزد پسر بزرگش رفتم و جریان را گفتم.🍁 گفت: بعد از چهلم بیا. بعد از چهلم رفتم.🍂 خواستم حرفی بزنم که پسرش بی مقدمه گفت: بخشیدم! گفتم: اما مبلغ زیاد است!‼️گفت: پدرم را در خواب دیدم گفت: من از حقم درباره شما گذشتم تو هم ببخش🌙بعد پدرم ادامه داد کسی شفاعت او را کرده که نمی توانم خواهشش را زمین بگذارم!»‼️شهید اسلامی نسب،همان بود که بعد از 3 ماه پیکرش سالم پیدا شد💫 در حالی که بوی گلاب میداد*🕊️🕋
*شهید محمد اسلامی نسب*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos313*
رفاقت با شهدا
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋ *توسل به شهید*✨ *شهید محمد اسلامی نسب*🌹 تاریخ تولد:
#تفحص_شهدا
🌸شهیدی که بعد از تفحص جنازه اش سالم بود و از پهلویش خون تازه می ریخت...🌸
شهید محمد اسلامی نسب
عملیات کربلای 4 به اتمام رسیده بود...
اطلاع یافتیم که دشمن تعدادی از شهدا را در زیر خاک های گرم و سوزان شلمچه دفن کرده است...
جمعی از اسرای عراقی را برای تفحص از جسد این عزیزان در منطقه نگه داشتیم...
مدتی را به جستجو پرداختند، اما اثری نیافتند...
نا امیدانه دست از تلاش برداشتند و آستین به عرق خیس کردند...
در راه رفتن به اردوگاه بودند که ناگهان فریاد یکی از آنها به هوا خواست و مفهوم کلام عربی اش این بود که من جای دفن شهدا را به خاطر آوردم، برویم تا نشانتان بدهم...
برادران را به پای تپه ای برد که پرچم عراق بر روی آن نقاشی شده بود ...
زمین را حفر کردند و اجساد را بیرون آوردند...
از قبل به مسئول تعاون لشکر تأکید کرده بودیم که اگر جسد شهید اسلامی نسب پیدا شد به ما اطلاع بدهد...
همین طور هم شد...
سریعاً خودمان را به معراج شهدا رساندیم، حیرت و شگفتی غیر قابل وصفی بر چهره هایمان گل انداخت وقتی آن پیکر مجروح را تازه و معطر دیدم...
خدایا! خیلی عجیب بود...
جنازه بعثی ها که یکی دو روز از آن می گذشت بوی تعفنش بلند می شد اما شهید ما هنوز بعد از سه ماه پیکرش سالم بود...
بعد از سه ماه و هشت روز که شهید اسلامی نسب را برای خاکسپاری آورده بودند پهلوی این شهید شکافته بود و خون تازه بیرون می آمد...
به اين شهيد به دليل آنكه علاقه بسيار زياد به معنای واقعی به حضرت زهرا(س) داشت دوستانش بهش ميگفتند سردار زهرايی...
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
#روضهی_دو_نفری!
🌷من و شهید عبدالحمید اکرمی تازه به مقر شهید دست بالا در شیراز برای کارهای عقیدتی آمده بودیم. از اقبال خوبی که داشتیم در چادر فرمانده ساکن شدیم. دیری نپایید که زهد و تواضع و رفتار نیک فرمانده (یعنی سردار محمد اسلامی نسب) ما را مجذوب شخصیت وی ساخت. انگار نه انگار که فرمانده است، خاکی و خودمانی بود در عین حال دوست داشتنی.
🌷هنوز چند روز بیشتر از حضورمان در مقر نمیگذشت که متوجه شدیم سردار اسلامی نسب و شهید باقری ـ آن دو یار همدل ـ هر روز عصر از چادر فاصله میگیرند و تا چند ساعت برنمیگردند. حس کنجکاوی تحریکم کرد که از کارشان باخبر شوم. روز بعد به اتفاق اکرمی سراغشان رفتیم. پشت تل کوچکی از خاک زمزمه هایی شنیدیم. متوجه شدیم....
🌷متوجه شدیم شهید باقری رو به قبله نشسته و روضه میخواند و شهید اسلامی نسب در سجده است. شور و حال خاصی داشتند و هر دو به شدت اشک میریختند. لحظاتی بعد شهید باقری به سجده رفت و شهید اسلامی شروع به مداحی کرد. الحمدللّه هر دو مداح اهل بیت بودند و مصیبت حضرت زهرا (س) میخواندند. برای من سؤالی پیش آمد که آخر چرا دو نفری؟ من روضه دو نفری ندیده بودم.
🥀🕊 @baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋ *توسل به شهید*✨ *شهید محمد اسلامی نسب*🌹 تاریخ تولد:
#عمل_جراحى_با_رمز_يا_زهرا....
🌷چشمش آسيب ديده بود. دكترها گفتند: محمد بينايى اش رو از دست داده، ديگه نمى شه كارى كرد و جراحى هم بى فايده است. امّا محمد اصرار مى كرد كه شما عمل كنيد و كارى با نتيجه اش نداشته باشيد، اينم به دكترها مى گفت كه؛ فقط با ذكر يا زهرا عليها السلام عمل رو شروع كنيد.
🌷....بعد از عمل دكترها از نتيجه جراحى حيرت زده شدند. عمل جراحى موفقيت آميز بود با رمز يا زهرا عليها السلام.
🌹خاطره اى به ياد سردار شهيد محمد اسلامى نسب
📚 كتاب "رواق خونى سنگر" صفحه ٦٦
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اعترافات بی نظیر !
🔹️شبکه تلویزیونی iran US -2020TV (به تازگی)
از زبان اندیشمند ایرانی مقیم #آمریکا؛ آنچنان تحلیلی درباره آیت الله خامنه ای ارائه میده که قطعاً از شنیدنش حیرت می کنید!!!
[دوستان لطفاً دقیق تا آخر این گفتگوی ویدئویی را ببینید] تا در جریانِ دیدگاهی که در حالِ گسترش بینِ ایرانیانِ تحصیلکرده و مستقل مقیمِ خارج است، قرار بگیرید!!!
🔴 #بیداری_ملت
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
♥️✦ #میخواهم_مثل_تو_باشم
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین
#معجــــزه_شهید_همـــــت
از زبان یک استاد دانشگاه
یه شب خواب بودم که تو خواب دیدم دارن در میزنن . در رو که باز کردم دیدم شهید همت با یه موتور تریل جلو در خونه وایساده و میگه سوار شو بریم .
ازش پرسیدم، کجا؟ گفت یه نفر به کمک ما احتیاج داره . سوار شدم و رفتیم . سرعتش زیاد نبود طوری که بتونم آدرس خیابون هارو خوب ببینم . وقتی رسیدیم از خواب پریدم.
از چند نفر پرسیم که تعبیر این خواب چیه گفتن خوب معلومه باید بری به اون آدرس ببینی کی به کمکت احتیاج داره .
هر جوری بود خودمو به اون آدرس رسوندم . در زدم . دررو که باز کردن دیدم یه پسر جوون اومد جلوی در . نه من اونو میشناختم نه اون منو .
گفت بفرمایید چیکار دارید . ازش پرسیم که با شهید همت کاری داشته ؟ یهو زد زیر گریه .
گفت چند وقته میخوام خودکشی کنم . دیروز داشتم تو خیابون راه می رفتم و به این فکر میکردم که چه جوری خودم رو خلاص کنم که یه دفعه چشمم افتاد به یه تابلو که روش نوشته شده بود اتوبان شهید همت.
گفتم میگن شماها زنده اید اگه درسته یه نفر رو بفرستید سراغم که من از خودکشی منصرف بشم و الان شما اومدید اینجا و میگید که از طرف شهید همت اومدید...
🌹🌹🌹
پیامبر اکرم صلي الله عليه وآله:
اگر خداوند بوسیله تو یک نفر را هدایت کند برای تو بهتر است از دنیا و هر آنچه در آن است.
📚 بحارالانوار، ج2، ص2
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
هدایت شده از چرم دستدوز ડꪖꪀꪖ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 دم دمای عروسی، که پدرم داشت لیست مهمانان را آماده می کرد، عده ای از آنها خانواده هایی بودند که خانم هایشان بدحجاب بودند. احترام پدرم را داشت و جلویش چیزی نگفت؛ اما دو روز خانه مان نیامد.
در همین دو روز زنگ زده بود به پدرم که:
«من مریم را در ۲۹ سالگی پیدا کردم. اگه این مسئله باعث بشه که شما بگین مریم را بهت نمیدم، بدونید تا آخر عمرم زن نمی گیرم؛ اما اجازه هم نمیدم خانم بدحجاب تو مراسم عقد و عروسی من بیاد و گناه تو مراسم بشه».
🔸 پدرم هم راضی شده بود. من هم راضی بودم. من دلم با مهدی بود. پنج شنبه که آمد گفت: «بیا بریم قم هم زیارتی بکنیم و هم مددی بگیریم از حضرت معصومه (س) برای بقیه کارها».
🔹 حرم که بودیم. زنگ زد به یکی از علما تا از قرآن مدد بگیریم. آیه ای درباره زوج های بهشتی آمد که آن دنیا هم کنار همدیگر خواهند بود. آنجا با همدیگر عهد بستیم که با هیچ خانواده بدحجابی رفت و آمد نکنیم.
موقع برگشت، النگویم را از دستم درآوردم و هدیه کردم به حرم حضرت معصومه (س).
راوی: مریم عظیمی؛ همسر شهید
📚 برگرفته از کتاب «دیدار پس از غروب »
نشر روایت فتح
#شهید_مهدی_نوروزی
#شیر_سامراء
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊