زندگینامه شهید #رضا_مافی
🇮🇷 حضور حضرت عشق درخانهایی در سلماس که به شور اهل بیت روشن بود در اسفندماه سال ۱۳۳۸ بشارت آمدن کودکی را میداد. گویی نقارههای حرم یار در جان پدر به صدا درآمده بودو او از و سرارادت نام دلبندش را رضا نهاد گل واژههای محبت برلبان مادر جاری بود اگرچه هروروز بر سفره فقر می نشستند اما دلهایی به طراوت باران بهاری داشتند. ۷ ساله بود که به دبستان قدم نهاد و با خاطره خوشی از دوران صداقت وکپاکی مقطع ابتدایی را به پایان رساند.دوران پرخوش راهنمایی رابا موفقیت سپری کرد و در دبیرستان، خردگرایی را بر محور ایمان یادگرفت. درآن زمستان سرد سال ۵۵ مشتاقانه به مسجد جامع میرفت و برکرانه وحی آیههای عشق راتلاوت میکرد. در دوران ظلم، مبارزات مردم را گسترش میداد موجهای فریاد، بنیاد رژیم شاه را میلرزاند شهید، خروش الهی دل را به دریای انقلاب میسپرد و به همراه شهید جاویدالاثر احمدپور، در نیمه شب ظلم اعلامیههای بیداری راوپخش میکردند.
🇮🇷 رضا با شور انقلابی، آنقدر دریای احساس مردم را متلاطم میکرد که پدر برای حفظ جان فرزندش او را از سلماس به تبریز فرستاد ۲۶ دی سال ۵۶ به همراه مردم غیور تبریز مجسمه شاه را واژگون کردند. یکسال بعدواز پیروزی انقلاب اسلامی، در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ خدمت سربازی را به صورت داوطلبانه درمنطقه غرب کشور که آن روزها ناامن بود مشغول به دفاع از کیان ملی اسلامی خاک وطنش گردید. یکسال در سرپل ذهاب بود آتش جنگ به دست نامردمان روزگار برافراشته شد و او نیز بسان زاگرس استوار در مقابل دشمن ایستاد.
🇮🇷 شهید فرزند تواضع و مهربانی بود دشتهای سرپل ذهاب دشتهای پر از شقایق بود. قصرشیرین رویای شیرین فرشتگان خدا بود و بلندهای بازی در از مسجود و تواضع ملکوتیاش بود، بعد از ۲سال خدمت سربازی به سلماس بازگشت. عطر باروت هر از چندگاهی مشامش را نوازش میداد و دل را هوایی جبهه میکرد. اما تقدیر چنین بود که بماند و در کسوت مبارک طلبگی در آید. در حوزه حضرت ولی عصر عج تحت نظر حضرت آیه الله بنابی مشغول به تحصیل شد و دو سال در آن حوزه مبارکه تحصیل کرد
🇮🇷 شهید در 62/7/20 به تبریز رفت و از آنجا به جبهه اعزام شد. مهر رخ دوست را به جان خرید و خاک را توتیای چشم کرد در عملیات والفجر۴ در منطقه «بانه» در64/8/17 مجروح و بیهوش شد و در 64/8/28 در شهرستان تبریز شاه بیت غزل عشق را چنین زمزمه کرد:
🌺روز هجران شب فراق یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد🌺
«روحش شاد و راهش پررهرو باد»
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#خـاطره
همرزم شهید نوری:
توی روستایس به اسم حمیمه مستقر بودیم.
ڪارما،پشتیبانی از نیروهای پیاده حزب الله بود.باید یه ۲۰ -۱۰ کیلومتری عقب تر آماده می بودیم تا در صورت لزوم وارد عمل بشیم.
به ما گفتند برید و تو منطقه ای به اسم T2 بمونید..یه منطقه ای کنار پالایشگاه بود.
من و #بابڪ و حسین راه افتادیم. مسیر رو بلد نبودیم و داشتیم پشت سر ماشین شهید نظری حرکت میکردیم. البته اون موقع شهید نظری صداش نمیکردیم..یهو تو مسیر یه جعبه مهمات دیدیم..فشنگ کلاش بود.
گفتم بابڪ بابڪ نگه دار. یه جعبه فشنگ اونجا افتاده..
#بابڪ گف ولش کن بابا حتما خالیه..
گفتم نه، نگه دار،جعبه پلمبه حیفه، اونجا که بی کاریم..واسه خودمون میریم تیر اندازی..هیچی نباشه ۱۰۰۰تا گلوله هست..
بابک گف دیگه ازش رد شدیم ولش کن.
گفتم خب برگرد.
گفت ماشین اقای نظری رو گم میکنیم. گفتم اخه تو این بیابون که فقط همین جاده هست،مسیر رو گم نمیکنیم.
خب یه ذره بیشتر گاز میدی..
بابک تاکید داشت که اون جعبه خالیه.. خلاصه اینکه نگه نداشت و رفتیم..
اون شب با بقیه بچه ها دور اتیش نشسته بودیم.. راننده آماده و پشتیبانی اومد بهمون اضافه شد.
داشت میگفت: امروز موقعی که اومدم اینجا متوجه شدم یه جعبه فشنگ کلاش گم شده..احتمالا وسط راه افتاده.
یه لحظه من و بابک چشم تو چشم شدیم، بابک یه لبخندی زد.
اون لحظه دلم میخواست خودم شهیدش کنم.
بعد من بهش گفتم الان چیڪارت کنم؟
گف ببین یه بار حرف فرمانده رو گوش ندادما.ولی از دست دادن هزار تا فشنگ چیزی نبود بشه باهاش کنار اومد.
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدان را کجا ما میشناسیم
شهیدان را شهیدان میشناسند
عجب غمی دارد رفتنت سردار 🖤
سردار عشق حاج #قاسم_سلیمانی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از عشقم خداست
🌟امام هادی (ع):
💎خداوند، دنیا را سرای بلا و آزمایش و آخرت را سرای ابدی قرار داده است و گرفتاری دنیا را سبب پاداش آخرت ساخته و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.
🌟میلاد امام هادی(ع) مبارک باد.
📚تحف العقول، ص 483
زسوی عرش رحمن، نوید شادی آمد
بشارت ای محبان، امام هادی آمد
کجایی یابن زهرا بده عیدی مارا
که روح مهر و ایمان امام هادی آمد
💐 15 ذی الحجه سالروز ولادت بزرگ مفسر قرآن، هدایت گر، اسوه تقوا حضرت امام هادی علیه السلام بر شما مبارک💐
🍃
🌺🍃 @takhooda 🕊
*لبخند بزن بسیجی *
کی سرش به تنش زیادی می کند؟
آدم رو راستی بود، حاشیه نمی رفت. لپ مطلب را صاف می گذاشت کف دست آدم. فرمانده با این خصوصیات البته کم نداشتیم. امر مهمی که پیش می آمد و نیاز به نیروی تازه نفس پیدا می کردند، مثل شرایط عملیاتی و ضربتی، می آمدند به سنگر می گفتند: «خوب، ناگفته معلوم است که کار ما دوباره گیر کرده و چند نفر بسیجی بی ترمز که از جان خودشان سیر شده باشند و سرشان به تنشان زیادی کرده باشد می خواهیم! چراغ اول را کی روشن می کند؟ بجنبید می خواهیم برویم وقت نداریم، بعدا نیایید بگویید پارتی بازی کردید درشت ها و خوشگل ها و مخلص هایش را سوا کردید!»
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
••••♡
همهی انسانها میمیرند ولی شَهیدان ایـن سَرنوشتِ هَمِگانی را به بهتَرین وَجه سِپَری كَـردَنْد ، وقتی قَرار است این جان برای انسان نَمانَد چه بهتر در راه خُدا این رفتن انجام بگیرد.♥️
-شهیدجهادمغنیه
روزتون شهدایی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊