هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
دوستان عزیزی که کربلا ایام اربعین تشریف بردن با چشم خودشون دیدن که عراقیا از کوچک و بزرگ برای زوار امام حسین از جون و دل مایه میزارن، ان شاءالله ما هم این چند سال تصمیم گرفتیم ما هم برای اسایش زوار امام رضا
از هیچ تلاشی مضایقه نکنیم
پس بیان هر کس در حد توانش با امام رضا معامله کنه
فیش واریزی ها در گروه ارسال میشه❤️❤️
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*این هم خبر خوب برای کسانی که عکس شهدا را به در و دیوار می زنند، قبر شهدا را می شویند، قاب عکس کهنه شهدا را با قاب عکس جدید عوض می کنند، یادواره شهدا می گیرند، به خانواده های شهدا سرکشی می کنند، شهدا را یاد می کنند و راه شان را ادامه می دهند..
🥀🕊 @baShoohada
🔻هر روز هفته را هم که برای رفتن انتخاب کنی ، می بینی اش ... سرما ، گرما ، باد و باران برای پیرزن فرقی ندارد. همیشه گل های توی گل دان کنار مقبره ، #تازه ست.
🔻از دور با نگاه ش دنبال م می کرد ... نزدیک که شدم، گفت: مادر زیارت بودی؟ گفتم بله مادرجان .. خندید و آغوش گشود... دخترم! از گریه زیاد سوی چشم هام کم شده نمی دونم کی هستی .. قبلا این جا اومدی؟
و شروع کرد به درد دل کردن از پاره ی جان ش که یک روز آمده بود و گفته بود : "مادرم ! امام فرمان #جهاد داده، باید بروم .."
می گفت فکر کردم شوخی می کنه و نمی خواستم باور کنم؛ اما فریدم #رفتنی بود..
بعد هم از همه سختی ها و مریضی های بعد رفتن پسرش و این که جای خالی اش با مادر چه کرد، گفت.
همان طور که صحبت می کرد چشم هام به گردن بندش افتاد که از کنار روسری اش زده بود بیرون؛ روی پلاک، عکس #شهیدش بود..
🔻بارها دیده بودم چه طور کنار سنگ می نشیند و با پسرش بلند بلند صحبت می کند..و موقع رفتن می گوید "فرید جان ببخش.. اذون گفتن ، تو که می دونی هیچی نمی تونه من و ازت جدا کنه ، ولی وقت نمازه.. "
🔻در حالی که صداش از خوش حالی می لرزید گفت: مادر می دونی خدا همچین شبی فریدم رو بهم داد و چه شبی بود ... وقتی این ها را تعریف می کرد، چشم هاش از خوش حالی برق می زد ... مطمئن می شدی پسرش هنوز نفس می کشد ... و البته که آن ها از ما حی ترند.
با شوهر و دخترش آمده بودند برای جگرگوشه اش تولد بگیرند ... با گل و شیرینی و میوه ...
گفتم مادر دعا کن شرمنده تون نشیم ... پیشانی ام را بوسید و گفت: باز هم پیش ما بیا ..
#شهید_فرید_برقی
#گلزار_شهدا_تنکابن
#شهید_دفاع_مقدس
#نصیری
محفل انس ورفاقت باشهدا
🥀🕊 @baShoohada 🕊
🔺دست به دست بفرستید تا به سمع و نظر جناب آقای مسعود پزشکیان برسد👇👇👇
🔻...اما آخرش یه دختر که اونم داشت آرمان علیوردی رو میزد رو به جمعیت میگه که" بسه دیگه کشتینش! بسشه..."اوناهم آرمان رو رها میکنن. آرمان از جاش بلند میشه و خونین و مالین سمت خیابون اصلی میره. صدای بسیجیها رو میشنوه که داشتن حیدر حیدر میگفتن. میره سمت صدا. اما وقتی میپیچه داخل کوچه میبینه که سر کوچه یه گروهی دختر و پسر ایستادن و دارن شعار مینویسن. اونا تا وضعیت آرمان رو میبینن میفهمن بسیجی بوده و کتکش زدن. میرن سمت آرمان. آرمان که دیگه رمقی براش نمونده خیلی راحت میفته دست این جماعت. اینها شروع میکنن به قصد کشت آرمان رو زدن. گویا چندتاشون حالت عادی هم نداشتن و مواد مصرف کرده بودن. یه دختر بینشون که اسپری دستش بوده با همون میکوبه به صورت آرمان. یکیشون یه میلگرد داشته که نوکش رو تیز کرده بوده و به عنوان سلاح ازش استفاده میکرده. با همون میلگرد میکوبه روی جمجمه سر آرمان. وقتی آرمان رو رسوندن بیمارستان جمجمهاش شکسته بود. اما یکی دیگهشون که واقعاً امیدوارم قیافش رو یه روز ببینم میشینه جلوی آرمان و به بقیه میگه دست نگهدارین. رو به آرمان میکنه و همزمان که داشته فیلم میگرفته به آرمان میگه به امام اولت فحش بده ببينم. سریع...به علی فحش بده...به حسین فحش بده.
به خامنهای فحش بده... آرمان چیزی نمیگه...
با ناخونگیر پوست بدنشو آروم آروم میکنه و ازش میخواد فحشاشو تکرار کنه. اما آرمان هیچی نمیگه. آنقدر آرمان رو میزنن تا بیهوش میشه. وقتی آرمان بیهوش میشه شروع میکنن به رقصیدن و لگد زدن به بدن شهید و از اینکارشون فیلم هم میگیرن. وقتی میزارن میرن یه کارگر افغانستانی که گویا نگهبان یکی از ساختمونای اطراف بوده میاد و زیر سر آرمان بالش میزاره و رو بدنش پتو میندازه، اما زنگ نمیزنه به آمبولانس. البته اگه زنگم میزد فرقی نمیکرد تو اون شلوغیا آمبولانس به آرمان نمیرسید. وقتی رسوندنش بیمارستان هوشیاری آرمان سه بوده. یکی از رفقا میگفت وقتی رسیدم بیمارستان دستاشو به تخت بسته بودن"شاید برای اینکه اگه به هوش اومد تشنج نکنه" و همه صورتش ورم کرده بود. نصف روز توی حالت کما میمونه و آخرشم به شهادت میرسه. تمام این وقایع توسط خود قاتلها فیلمبرداری شده ولی وقتی از بازپرس پرونده پرسیدیم چرا این فیلمها رو قطره چکونی منتشر کردین و فیلمای اصلی رو منتشر نمیکنین گفته بوده که من تو عمر کاری خودم همچین جنایتی تو ایران ندیده بودم. برای مراعات حال خانواده و شایدم متشنج نشدن بيشتر فضا فیلمای اصلی هنوزم منتشر نشده. البته شاید بعد دادگاه آرمان منتشر بشن. منم نمیخواستم الان اینا رو بگم. گفتم چون دیدیم خیلیا دارن به بسیجیا و نیروهای امنیتی توهین میکنن. دلم دیگه طاقت نیاورد. شما وحشیها با کاری که با آرمان کردین حق ندارین از انسانیت حتی حرف بزنید. کاری که با آرمان کردین هیچ توجیحی نداره. اصلا اگه میخواستین بکشینش چرا شکنجهاش کردین؟ چرا ازش خواستین به اهلبیت و اعتقاداتش توهین کنه؟ چرا با یه ضربه کارشو تموم نکردین؟ چرا زجرکُشش کردین؟ چطور تونستین بالاسر جنازه خونین و برهنه آرمان برقصین؟ حالتون به هم نخورد؟ حالتون بد نشد؟ چطور میشه یه آدم به همچین درجهای از توحش برسه؟ ولله قسم بعد شهادت آرمان بود که فهمیدم ماجرای گودال قتلگاه چه شکلی بوده، تازه فهمیدم قتلصبر یعنی چی، شماها روی شمر و خولی و حرمله رو سفید کردین، الآنم تعجبی نداره که با امامحسین در بیفتین! شماها هم اگه دستتون به حسین میرسید تو توحش چیزی از اونا کم نداشتین.
ببخشید اگه حالتون بد شد
ولی باید این حقایق گفته بشه و ایکاش زودتر فیلمای اصلی رو منتشر کنن تا مردم بفهمن با چه موجوداتی طرف بودیم. ازتون میخوام برای قلب خانواده شهید مخصوصاً مادر شهید دعا کنین...
💥آقای پزشکیان، این قطعه کوچکی از شورش زن، زندگی، آزادی مهسای دوستانِ شماست، اگر دختر یا پسر خودت جای شهید آرمان علیوردی بودند، باز هم اینطور صحبت میکردی؟
بترس از قهر خدا، بترس از خون شهید، بترس از آه مادران شهدای مظلوم...
سید ابوالفضل نورانی
❤️شادی روح همه شهدا
فاتحه مع صلوات!
✍️ #زاغ_سیاه
🔴 #رسول_علیخانی
🥀🕊 @baShoohada 🕊
9.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای شال سبز شهید معماریان
دیدن این ویدئو رواولا ازدست ندید وثانیا به احترام شهدا تاآنجا که میتوانید انتشار دهید!🙏
انتشار حداکثری با شما ✅
🥀🕊 @baShoohada 🕊
⊰{🌱🖤}⊱
+بہرفیقشپشتتلفنگفت:
ذڪـࢪ‹الھۍبہرقیھۜ›بگـو
مشکلـتحلمیشـھ..🖐🏼
رفیقشیڪتسبیحبࢪداشت
بهدهتانࢪسیده؛دوستاشزنگزدن
وگفتن:سفࢪڪࢪبلاشجورشدھ..!'
‹شهیدحسینمعزغلامی›
#شھیدانہ
🥀🕊 @baShoohada 🕊