هی دارم مینویسم و پاک میکنم.
واقعا نمیدونم از چی بگم از کی بگم اصن چی درسته که بگم و چی غلطه که بگم.
دیروز با الهه و مهدیه تو مسجدِ خوابگاه داشتیم صحبت میکردیم.
منی که کلی اعتراض داشتم ولی مخالف نظام جمهوری اسلامی نبودم
الهه ای که عاشق دین اسلامه ولی مخالف این نظامه و فقط برای اینکه میدونه اگه اینا انقلاب کنن پرچم امام حسینمونو پایین میکشن مجبوره سکوت رو به اعتراض ترجیح بده
و مهدیه ای که همه جوره پای نظام وایساده بی هیچ اعتراض و مشکلی.
باهم صحبت میکردیم و نمیفهمیدیم کار درست چیه.
الهه مقدمه ی صحیفه ی سجادیه رو برامون میخونه و روی این فراز که حضرت امام سجاد-علیه السلام- میگن در نبود اهل بیت هیچ حکومت اسلامی ای وجود نخواهد داشت تاکید میکنه.
من حکمتی از مولا علی-علیه السلام-رو میخونم که میفرماین: در فتنه ها همانند شتری ۲ساله باش که نه پشتی برای سواری دادن دارد و نه پستانی برای شیر دوشیدن.
و بعد هم تاکید میکنم که نباید با کلام اشتباه یا تعصب بیجا و کار اشتباه باعث کمک به فتنه گر بشیم.
این وسط هم مهدیه میگه نکنه مثل سلیمان ابن صرد خزاعی بشیم؟!
نکنه رسالت ما به عنوان شیعه ی علی حمایت از حکومتیه که اسم علی رو به یدک میکشه...
پشت هر خط از این حرف ها که زده شد ما کلی بحث کردیم و سعی کردیم هم دیگه رو قانع کنیم.
بعد یک و نیم ساعت صحبت و بحث نتیجه ای حاصل نشد ولی سه تایی نشستیم گریه کردیم!
برای یتیمی خودمون که صاحبمون،پدرمون،امام زمانمون،امام تنها و غریبمون نیست که آروممون کنه.نیست که راه و چاه رو نشونمون بده.
نیست که متوجه خوب و بدمون کنه.
نیست که بگه حق کدومه باطل کدوم.
کاش خدا آروممون کنه
با صدای الا یا اهل عالم انا المهدی...
VID_20220121_005157_284_2022_02_14_10_31_21_998.mp3
2.71M
اینم حتما گوش کنید.
میتونه مقادیر زیادی آرامش بهتون بده.
مامانم زنگ زده میگه فردا نری راهپیمایی
منی که نمیدونستم راهپیماییه و وقتی مامانم اینو گفت تصمیم گرفتم برم:″))))
ما برا هفته ی وحدت با چند تا سنی تو خوابگاه بحثمون شد درباره ی حضرت علی
من بهشون بی احترامی نکردم ولی تو دلم موند بهشون بگم من هیچ وحدتی با شما ندارم.
اگه فردا کشته شدم اینو حتما بهشون بگین
ممنون
یدونه تربت امام حسین تو جانماز سفیدم که با خودم آوردم هست
بی زحمت به بابام بگین خواستن خاکم کنن اونم بریزه تو قبرم
ها بچه ها من هر شب جمعه ساعت۸سوره یس میخونم برای کسانی که از این دنیا رفتن و کسی نیست براشون قرآن بخونه.
خودم مردم شمام برا من بخونین شاید کسی حواسش نباشه برام قرآن بخونه
توی دفتر خاطراتم یسری جاهارو با قرمز و مابقی رو با آبی نوشتم.
به هیچ عنوان راضی نیستم کسی اون قرمزارو بخونه.
برای خواهرم مهدیه که تنها عضو خانواده م توی این کاناله
مامانم که آخرین بازدیدش مال خیلی وقت پیشه
خانم اردلانی که با خانواده م در ارتباطه و اینارو میخونه
و همه ی بچه های هیئت علی الخصوص حاج خانوم فاطمه و هستی و روناک:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوای اینجا خاصه برای احوالاتِ غروبِ جمعه ی من.
#بمونهبهیادگار