با علی باش🇵🇸
اون دلش واسه همه شور میزنه...
واسه ی ام علی و مارگریت
یکی توی کوچه ای توی دمشق،
یکی تو شلوغیِ وال استریت
یکی همین الان از نجف بهم زنگ زد داشتن اذان میدادن
من سراسر اشکم.قلبم لِهه،تیکّهس،نابوده!
بچه ها من به درجه ای رسیدم عرب میبینم گریه م میگیره.
دستور دادم خانواده م هم در حضور من تلوزیون روشن نکنن که مبادا تصاویر اربعین رو نشون بدن.
میام ایتا میبینم همتون کربلایین گریه م میگیره
اصن من میرم تا بعد اربعین نمیام خدافظ💔🚶🏻♀
هدایت شده از كلام علے(ع)🇵🇸
«نفس علی ز فراتها محبوسه، یا لیتها خرجت مع الزفراق، لا خیر بعدک فی الحیاه و انما، ابکی مخافه ان تطول حیاتی:
جانم زندانی نفسهایم گشته است، ای کاش این جان و این نفسهایم با هم از وجودم رخت میبستند، بعد از تو هیچ خیر در این زندگانی نیست، و گریهام از این است که مبادا حیاتم پس از تو طولانی شود.» *
* جملهها از کشتی پهلو شکستهی سید مهدی شجاعیست، نوشتهاند که فاطمه در فراق پدر این را زمزمه میکرد، بعدها جاهای دیگر خواندم که علی نیز در دوری فاطمه همین رباعی مانند را تکرار میکرد، در خیالم به این فکر میکنم احتمالا حسن و حسین هم همین ابیات را در دوری علی سر داده باشند، و بعدها زینب در غم حسین و عزیزی برای عزیزی دیگر.
#اربعین
@kalame_alii
هدایت شده از امیــرالنَّـحــل
پیامبر رحمت فرمود:
یاعلی! برای تو همین بس که دوستداران و محبین تو، نه حسرتی هنگام مرگ دارند، نه وحشتی درقبر و نه ترسی در روز قیامت .
| بحارالانوار، ص۲۲۸
#فضیلت
May 11
لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ ۚ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ ۚ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ ﴿١٤﴾
همه آنان [به صورت متحد و یک پارچه] با شما نمی جنگند مگر در آبادی هایی که دارای حصار و قلعه و دژ هستند، یا از پشت دیوارها، دلاوری آنان میان خودشان شدید است [ولی از رویارویی با شما می ترسند]، آنان را متحد و هم دست می پنداری در حالی که دل هایشان پراکنده است؛ زیرا آنان گروهی هستند که تعقّل نمی کنند. (۱۴)
|سوره ی مبارکه ی حشر|
مادر مهساامینی گفته دختر من از حضرت زهرا پاک تر بود.
با تمام احترامی که برای اهل تسنن قائلم ولی دست به دست کنید به گوششون برسونید که اگه میخواد دونفر رو باهم قیاس کنه از بزرگان خودشون مایه بزاره.
دختر خودشو با عایشه و پسران خودشونو با عُمَر مقایسه کنن.
هدایت شده از با علی باش🇵🇸
«وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً يَبْكُونَ»
و شبان گاه گریه کنان نزد پدر آمدند:)