eitaa logo
آرشیو با امام خامنه ای تاظهور
68 دنبال‌کننده
7 عکس
9 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم عبرت از تاریخ آیا شما می دانید چرا عالم بزرگ شیعه در کشور شیعه بدار رفت ؟ و او چه کسی بود ؟ امروز ۱۱ مرداد ماه سالروز شهادت این بزرگوار است و ضروری است که جوانان امروز ما این عالم انقلابی را بشناسند جواب 👇 و استفاده از مطالب کنفرانس عبرت👇 https://eitaa.com/ba_emam_khamenei_ta_zohour/166
🔵 *بازخوانی زحمات شیخ فضل الله در نهضت مشروطه* : قسمت اول / نهضت تنباکو یکی از اصیل ترین و مردمی ترین حرکت های اجتماعی، سیاسی ایران در دوران استبداد است. در زمانی که اروپا بعد از رنسانس پله های ترقی را می پیمود، برای بهره گیری از امکانات و منابع کشورهای جهان سوّم از طرق مختلف سعی در تسلط بر آنها داشت. از جمله این فعالیت ها گرفتن امتیاز انحصاری دخانیات توسط کمپانی انگلیسی است، که غیر از زیان های جبران ناپذیر اقتصادی، استقلال سیاسی ایران را نیز نقض می نمود. شیخ فضل اللّه نوری به عنوان یکی از چهره های پیشتاز و مجتهدان پایتخت، نفوذ اجتماعی و بصیرت سیاسی مذهبی خویش را در پیشبرد هرچه بیشتر این جنبش به کار گرفت. شیخ در نهضت تنباکو شرکت فعال داشت و علاوه بر این که به عنوان رابط بین تهران و سامرا، مرکز تشیع در آن دوره عمل می کرد و میرزای شیرازی را از اخبار و اوضاع ایران آگاه می کرد، به آگاه کردن جامعه و حمایت از میرزای آشتیانی می پرداخت و هنگامی که شاه تصمیم به تبعید میرزای آشتیانی گرفت، او اولین عالمی بود که در حمایت از میرزای آشتیانی به منزل او رفت و از این زمان به عنوان شخصیت دوّم نهضت تنباکو در تهران شناخته شد. وقتی نائب السطنه قصد جعلی نشان دادن فتوای میرزای شیرازی را داشت، شیخ فضل اللّه در جواب سؤال او که پرسید: «این تلگراف نزد کی و در کجا بوده؟» گفت: «نزد من و از سامرا برای من فرستاده شده است». ◼ جنبش عدالت خواهی شیخ فضل اللّه نوری در تأسیس عدالتخانه و جنبش روحانیت و تدوین قانون اساسی نقش عمده ای داشت. او حوادث جنبش عدالت خواهی را نتیجه بحران های سیاسی و اقتصادی و فقر عمومی و ستم درباریان و هرج و مرج و بی قانونی و بی لیاقتی زمامداران و نفوذ بیگانگان در تصمیم گیری های مهم می دانست و از قیام مردم برای اصلاح کمبودهای کشور حمایت می کرد. بی تردید شیخ در این راه، رواج شریعت را می طلبید و روی هم رفته برای استقرار حکومت شرعی می کوشید. او بر اساس باورهای عمیق خویش اسلام را در همه زمینه های اجتماعی و فرهنگی و جز آن دارای قدرت و غنا می دانست و می گفت: «دین اسلام اکمل ادیان و اتمّ شرایع است و این دین دنیا را به عدل و شورا خوانده است. آیا چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید؟» 🔷 تحصّن در سفارت انگلیس (آغاز تحرک فرماسونرها) هنگامی که مبارزات در حال رشد و گسترش بود و تغییر نظام حکومتی کشور قطعی به نظر می رسید، انگلیس بوسیله فرماسونرها و روشن فکران وابسته، در میان مبارزان و برخی رهبران نهضت نفوذ کرده، به پخش شایعه احتمال حمله دولت به مردم پرداخت و با این کار، زمینه را برای پناه بردن به سفارت انگلیس آماده کرد. این کوشش ها موجب شد تا فکر تحصّن در سفارت بین مردم رواج یابد. سرانجام با کوشش فراماسون های بازار و جمعی از روشن فکران تحصن در سفارت آغاز شد. بنا به اظهار یکی از شاهدان عینی «این فکر از طرف دو یا سه نفر از تجار عمده که در آن وقت نفوذ زیادی داشتند و با دربار و شاه هم بی ارتباط نبودند، بروز کرد. شیخ فضل اللّه از بدو آغاز بحث تحصن با آن مخالفت نمود و مردم را از تحصن در سفارت بازداشت. عوامل وابسته، از غیبت علما که در قم تحصن کرده بودند استفاده کرده، تحصن را قوت بخشیدند. شیخ فضل اللّه معتقد بود «مشروطه ای که از دیگ پلو سفارت انگلیس سر بیرون بیاورد به درد ما ایرانی ها نمی خورد». 🔷کانال با تا مواضع و حمایت از و http://eitaa.com/joinchat/2967404544C78b06dcbee
🔵 *بازخوانی زحمات شیخ فضل اله نوری در نهضت مشروطه* قسمت دوم / 🔷 انحراف نهضت عدالتخانه: نهضت عدالت خانه که جوهره مکتبی و اسلامی داشت، با برنامه ریزی استعمار انگلیس و فعالیت عوامل وابسته به آن از جمله اعضای سازمان مخفی فراموش خانه به انحراف کشیده شد. آنان با طرح عنوان مشروطه مقاصد خویش را دنبال نمودند. مردمی که با فرمان علما و روحانیان به صحنه مبارزه کشانده شدند و افتخارشان تبعیت از آنان بود و اینان را تنها پناهگاه و یاور خود می دانستند، چنان مسحور فضای نیرنگ خانه انگلستان و تبلیغات آن شدند که بدون این که بفهمند مشروطیت چیست، خواهان مشروطیت شدند. شیخ فضل اللّه که با بینش عمیق سیاسی خویش رویدادهای نهضت را تجزیه و تحلیل می کرد، با شنیدن خبر تحصن در سفارت انگلیس، به توطئه های روشن فکران وابسته و فراماسون ها پی برد و دریافت که خطر عظیمی نهضت را تهدید می کند. ◼ اولین اعتراض به طرفداران مشروطه: روزی که عضدالملک برای اعلام موافقت شاه با تقاضای عدالت خواهان به قم آمده بود، شیخ فضل اللّه نوری به علما گفت: «تا حالا کارها خوب پیش رفته، امّا از این به بعد چه خواهید کرد؟ هدف شما چیست؟» سید محمد طباطبایی در پاسخ گفت: مراد ما مشروطه است و مجلس شورای ملی، مشروطه چیزی است که برای پادشاه و وزیران حدّ و حدودی تعیین می کند که نتوانند هر طور خواستند با ملت رفتار کنند. مشروطه آزادی کامل برای ملت می آورد و برای همه کارهای دولتی و ملتی و شرعی، قانون و حدودی معین خواهد کرد. شیخ در جواب گفت: «امّا فوائدی که برای مشروطه برشمردید و آن این که برای پادشاه و وزیران حدودی معین می شود، بسیار نیکو است، ولی این که فرمودید آزادی کامل برای ملت خواهد بود، این سخن از نظر اسلامی باطل و کفر است و آزادی کامل [به نحوی] که هر فرد برای هر کاری آزاد باشد، چنین آزادی در اسلام نیست و این که فرمودید قانونی وضع خواهد شد، اوّل این که قانون ما مسلمین در هزار و سیصد و اندی سال قبل وضع شده است و اگر هم برای تنظیم و اصلاح روابط اجتماعی و اداری قانونی نوشته شود، باید مطابق با شریعت اسلامی باشد و امّا این سخن که فرمودید برای شرع حدّی معین خواهد شد، بدانید که برای شرع و دین حدّی نیست». 🔷 تشکیل مجلس : مجلس تدوین قانون اساسی، بعد از صدور فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه تشکیل شد. با توجه به ترکیب اعضای مجلس اختلافاتی بین علما و روشن فکران به وجود آمد. روحانیان که خواهان اسلامی بودن و شرعی بودن قوانین بودند با خواسته های روشن فکران غرب زده و فراماسون ها که خواستار قانونی همسان کشورهای غربی بودند، به مخالفت برخاستند. اکثر مجلس در دست روشن فکران وابسته و فراماسون ها بود، به طوری که از شانزده نماینده تهران سیزده نفر فراماسون بودند. شیخ با وجود اعتراض قبلی به همراه بهبهانی و طباطبایی در جلسات مجلس شرکت کرد تا شاید بتواند جلو تصویب قوانین غیر اسلامی را بگیرد. ولی فراماسون ها عنوان نظام را مشروطه قرار دادند. شیخ فضل اللّه نوری وقتی این وضع را دید، تصمیم به مقاومت گرفت و برای اصلاح وضع، اصل نظارت فقها بر قوانین مجلس را پیشنهاد کرد. این پیشنهاد با مخالفت روبه رو شد و او به نشان اعتراض مجلس را ترک کرد و از آن هنگام سیل تهمت ها علیه او جاری شد. 🔷کانال با تا مواضع و حمایت از و http://eitaa.com/joinchat/2967404544C78b06dcbee
◼ *طرح قتل شیخ فضل الله نوری در سفارت انگلیس* طرح ترور شیخ در سفارت انگلستان تهیه و توسط عوامل سفارت‏ به دست ماجراجویی به نام «کریم دواتگر» داده شد تا در ۱۵ ذی الحجه ۱۳۲۶ به هنگام بازگشت‏ او از یک مجلس میهمانی اجرا شود.از گلوله‏‌های که از ششلول کریم داوتگر شلیک شد، تیری‏ به زیر ران شیخ و دو گلوله تیر به یکی از همراهان شیخ اصابت کرد. کریم داوتگر که خود را در خطر دستگیری می‏دید تیری نیز به طرف گلوی خود نشانه رفت اما مداوای وی مانع مرگش‏ شد.در بازجویی از کریم داوتگر، اسامی افرادی به میان آمد که با سفارت انگلیس در ارتباط بودند و سفارت انگلیس رسما از دولت ایران خواست تا بدون حضور نماینده آن سفارت، متهمین محاکمه نشوند. حاج شیخ فضل اللّه نیز پس از ترور به مدت سه ماه و نیم بستری بود تا بهبود یافت. شیخ فضل اللّه در مورد کریم جوانمردی از خود نشان داد و از خون او در گذشت. نکته عبرت‏انگیز تاریخی این است که کریم دواتگر – عامل ترور شیخ – درست ۸ سال‏ پس از شهادت شیخ تنها با اختلاف یک روز یعنی در ۱۲رجب ۱۳۳۵ به دست رفقای خویش‏ در کمیته مجازات(رشید السلطان،سید مرتضی و میر عبد الحسین ساعت ساز)ترور شد و به‏ قتل رسید. ابوالفتح‌زاده یکی از اعضای کمیته مجازات کمیته مجازات، ـ انجمنی با اهداف تروریستی بود که در اواخر قاجار اقدام به ترور افرادی که به نظرشان ایادی بیگانه بودند، می‌کردند. ـ به بهانه اینکه دواتگر به کمیته خیانت کرد کریم دواتگر را فریب داد و به او گفت که کمیته حکم قتل منتخب‌الدوله را صادر کرده است و من و تو مأمور انجام ترور این شخصیم، کریم دواتگر فریب خورد و در مصاحبت ابوالفتح‌زاده، منتخب‌الدوله را، بی آنکه کمیته رأیی در قتل او صادر کرده باشد، به ضرب چند گلوله از پای درآوردند. بعد از انجام قتل منتخب‌الدوله، کمیته به خاطر سرپیچی و تمرد، خود کریم دواتگر را محکوم کرد و من و رشیدالسلطان مأمور ترور او شدیم. کریم دواتگر در کوچه‌ای واقع در پشت تکیه رجبعلی خان زندگی می‌کرد. ساعت سه از شب گذشته، رشیدالسلطان و من در خانه کریم دواتگر رفتیم. من در کوچه ایستادم و رشیدالسلطان در زد. زنی در را گشود و رشیدالسلطان را شناخت. رشیدالسلطان به آن زن گفت: کریم آقا منزل است؟ آن زن گفت: بله. گفت: به او بگو که رشیدالسلطان است و کار فوری با تو دارد. کریم دواتگر یکتای پیراهن، یک جفت گیوه بر دو پای، دم در آمد. رشیدالسلطان به او گفت پیامی از جانب کمیته برای تو دارم. بیا در همین کوچه قدم بزنیم و هنگام قدم زدن، من پیام کمیته را به تو ابلاغ می‌کنم، که کریم دواتگر و رشیدالسلطان مشغول قدم زدن در کوچه شدند و من پشت سر آن دو راه می‌رفتم. بعد از طی بیست یا سی قدم، من موزر را از جلد بیرون کشیدم و پنج گلوله بر گردن و سر و پشت کریم دواتگر شلیک کردم و او در دم کشته شد. سپس دوان دوان از آن مکان فرار کردیم و از انظار ناپدید شدیم. 🔷کانال با تا مواضع و حمایت از و http://eitaa.com/joinchat/2967404544C78b06dcbee
◼ *شهادت مظلومانه شیخ فضل اله نوری* نادعلی، پیشکار مخصوص شیخ، می گوید: در میان شیون و زاری و ناله اهل خانه، یوسف خان ارمنی دست شیخ را گرفته، کشان کشان بیرون آورد و درون درشکه انداخت و فرمان حرکت داد. سواران مجاهد دور درشکه را گرفته و یکسره شیخ را به اداره نظمیه در میدان توپخانه بردند و در ضلع شرقی عمارت نظمیه زندانی کردند. بعد ازظهر سیزده رجب، شیخ را برای محاکمه به عمارت گلستان بردند و در تالار آن، شیخ ابراهیم زنجانی شروع به محاکمه کرد. جالب اینجاست که وقتی محاکمه صورت می گرفت، در بیرون مشغول آماده سازی جایگاه اعدام وی بودند. هنگامی که می خواستند او را برای اعدام ببرند، اجازه ی خواندن نماز عصر را به وی ندادند و ایشان را به سوی جایگاه اعدام راهنمایی کردند. وقتی به در نظیمه رسید رو به آسمان کرد و گفت: افوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعبادو حدود یک ساعت و نیم به غروب روز سیزده رجب ۱۳۲۷ قمری بود. وقتی به پایه ی دار نزدیک شد، برگشت و مستخدم خود را صدا زد و مهرهای خود را به او داد تا خرد کند، مبادا بعد از او به دست دشمنانش بیفتد و برای او پرونده سازی کنند. پس از آن عصا و عبایش را به میان جمعیت انداخت و روی چهارپایه رفت و قریب ده دقیقه برای مردم صحبت کرد و فرمود: *خدایا، تو خودت شاهد باش که من آنچه را که باید بگویم به این مردم گفتم خدایا تو خودت شاهد باش که من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد کردم، گفتند قوطی سیگارش بود.*😔😔 *خدایا تو خودت شاهد باش که در این دم آخر باز هم به این مردم می گویم که مؤسس این اساس لامذهبین هستند که مردم را فریب داده اند این اساس مخالف اسلام است. محاکمه ی من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد بن عبدالله(ص). آن گاه عمامه  را از سر برداشته و فرمود: از سر من این عمامه را برداشتند، از سر همه بر خواهند داشت.* 😔😔 در آستانه ی اعدام یکی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد که شما این مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن برهانید و او در جواب فرمود: دیشب رسول خدا را در خواب دیدم، فرمودند:  فردا شب مهمان منی. من چنین امضایی نخواهم کرد. طناب دار به گردن وی انداخته شد و لحظاتی بعد پیکر بی جان وی برفراز دار باقی مانده بود. دسته موزیک شروع به نواختن کرد و مردم از جمله پسر شیخ کف می زدند و شادی می کردند و چه بی احترامی هایی که به جنازه ی شیخ نکردند. پس از این که آقا، جان تسلیم کرد، دسته موزیک نظمیه پای دار آمد و همان جا وسط حلقه شروع کرد به زدن. مجاهدین با تفنگهایشان همین طور می رقصیدند. شنیدم که بعضی ها می گفتند: “شیخ فضله به درک رفت!” از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: “همچنین دست بزنید که صدایش توی سفارت به گوشش برسه!” یعنی به گوش محمدعلی شاه. در اثر تلاطم و طوفان که دائماً جسد را بالای دار تکان می داد، یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش گُرپی به زمین افتاد! جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه-همه می خواستند خود را به جنازه برسانند؛ دور نعش را گرفتند؛ آن قدر با قنداقه تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهنش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد. هر که هرچه در دست داشت می زد؛ آنهایی که دستشان به نعش نمی رسید، تف می انداختند.😔 ؟ ؟ ؟ 🔷کانال با تا مواضع و حمایت از و http://eitaa.com/joinchat/2967404544C78b06dcbee
🔴 غفلت علمای صدر مشروطه از غربزدگان 🔻 : باید دشمنیها را شناخت. مشکل ما این است. اینکه بنده مسئله‌ی بصیرت را برای خواص تکرار میکنم، به خاطر این است. گاهی اوقات غفلت میشود از دشمنیهائی که با اساس دارد میشود؛ اینها را حمل میکنند به مسائل جزئی. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم. 🔻 در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند - که من اسم نمیآورم؛ همه میشناسید، معروفند - که اینها ندیدند توطئه‌ای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحی میکردند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند در مجلس شورای ملىِ آن زمان میزنند، یا در مطبوعاتشان مینویسند، مبارزه‌ی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. 🔻نتیجه این شد که کسی که میدانست و میفهمید - مثل مرحوم شیخ فضل‌اللَّه نوری - جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضل‌اللَّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛ بعضی جانشان را از دست دادند، بعضی آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم. 🔷کانال با تا مواضع و حمایت از و http://eitaa.com/joinchat/2967404544C78b06dcbee
🔴 شهادت : بطلان اتهام دنیاخواهی و سلطنت‌طلبی 🔻 « من راضی هستم که صد مرتبه زنده شوم و و مرا مثله کرده و بسوزانند، ولی پناهنده به اجنبی نشوم» 🔹شاید بتوان گفت بهترین استدلال ما در برابر کسانی که به شیخ فضل الله نوری اتهام دنیاطلبی و سلطنت طلبی می زنند و علت مخالفت شیخ فضل الله با را، استبدادطلبی وی می دانند، شهادت این شیخ شهید باشد. 🔸شیخ فضل الله خود از رهبران اصلی نهضت عدالتخواهی در عصر قاجار بود و در اعتراض به سلطنت مطلقه قاجار به قم مهاجرت و در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها تحصن کرد. اما بعد از اینکه فرمان مشروطیت صادر شد و نام «مجلس شورای اسلامی» به «مجلس شورای ملی» تغییر کرد، قانون اساسی فرانسه و بلژیک، اساس قانون اساسی مشروطه شد و عدالتخواهی مردم به «مشروطه خواهی» تغییر یافت، شیخ فهمید که دستان پنهانی، اعتراضات مردم و علما و نخبگان را به سمت بیگانگان هل می دهد و فریاد «مشروطه مشروعه» را در برابر «مشروطه انگلیسی» برآورد. 🔹به همین علت مشروطه خواهان و روشنفکران وابسته انگلیس، بخاطر اینکه شیخ فضل الله را در بین عوام الناس بی اعتبار کنند به شیخ تهمت استبدادطلبی و سلطنت طلبی می زدند و او را طرفدار روس می خواندند! همان تهمتی که حالا طرفداران آمریکا در داخل به منتقدین خود می زنند! 🔸اما بهترین استدلال برای رد تهمت دنیاطلبی و منفعت طلبی و استبدادطلبی شیخ فضل الله نوری، شهادت این مرد بزرگ است. اگر شیخ طالب دنیا، ریاست و نزدیک شدن به دربار و کسب قدرت و ثروت بود، به طور مسلم تا آنجا به مخالفت با مشروطه ادامه می‌داد که منافع خود را در آن می‌دید. اما همان‌طور که تاریخ گواهی می‌دهد، شیخ تا لحظات آخر عمر و تهدید به مرگ همچنان بر عقیده‌ی خود پا برجا بود و از آن دست نکشید. 🔹پس از فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان، عده‌ای از مشروطه خواهان تندرو اقدام به مجازات و اعدام مخالفان مشروطه نمودند. شیخ فضل‌الله نیز در رأس هدف مشروطه‌خواهان قرار گرفت. در این هنگام عده‌ای از اطرافیان و طرفداران شیخ به وی پیشنهاد کردند که برای حفظ جانش به سفارت پناهنده شود. سفیر روسیه نیز از وی دعوت کرد که اگر به سفارت نمی‌آید، اجازه دهد پرچم روس را بر روی بامش به اهتزاز در آورند تا مصونیت پیدا کند. 🔸اما شیخ راضی به این امر نشد و در جواب آن ها بیان داشت: «برای یک عالم اسلامی ننگ است که به کفر پناه ببرد. آیا رواست بعد از عمری مجاهدت زیر بیرق کفر بروم؟». همچنین در جای دیگر می‌گوید: «من از کشته شدن خود بی‌اطلاع نیستم و نمی‌ترسم و پناهنده به هیچ کس غیر از خدا نمی‌توانم بشوم. باید بیرق ما را روی سفارت اجنبی بزنند. چطور ممکن است صاحب شریعت به من که یکی از مبلغین احکام آن هستم، اجازه فرماید پناهنده به خارج از شریعت شوم. من راضی هستم که صد مرتبه زنده شوم و مسلمین و ایرانیان مرا مثله کرده و بسوزانند، ولی پناهنده به اجنبی نشوم.» ✅ 🔷کانال با تا مواضع و حمایت از و http://eitaa.com/joinchat/2967404544C78b06dcbee
◼ یک آخوند فاسد حکم اعدام شیخ فضل اله نوری را داد!!!! 🔷 حکم اعدام شیخ را چه کسی صادر کرد؟ شیخ ابراهیم زنجانی از آزادی‌خواهان ، روشن‌فکران و عضو علنی لژ بیداری در دوران انقلاب مشروطه ایران بود. او شیخ فضل اله را محاکمه کرد و حکم اعدامش را داد. شیخ ابراهیم زنجانی ( روحانی فراماسون) در صف عناصری چون تقی‏زاده، اردشیر جی و حسینقلی خان نوّاب قرار می‏گیرد که تاریخ معاصر کشورمان، آنان را افرادی غربگرا و حتی مخالف اسلام و مظنون به وابستگی به بیگانه (انگلیس) می‏شناسد؛ عناصری که حتی بر رهبران دینی مشروطه همچون آخوند خراسانی و سید عبدالله‏ بهبهانی نیز ابقا نکرده و با رفتار خود، نگرانی و معارضه شدید آنان را علیه خویش برانگیختند. زنجانی، حتی از این مرحله نیز فراتر می‏رود و دست در دست کسانی چون یپرم خان (سکولار ارمنی تبار) زمینه اعدام بزرگترین روحانی پایتخت (شیخ فضل‏الله‏ نوری) را فراهم می‏سازد! ◼ اعدام شیخ فضل الله به جهات زیر واقعه‌ای عجیب و بی سابقه در ایران بود: ۱) شخصیت متهم؛ مجتهدی پر نفوذ و نامدار و شاگرد برجسته میرزای شیرازی بزرگ صاحب فتوای تحریم تنباکو بود. گوییا انگلیس با شهادت شیخ ، قسمتی از ضربه هولناک تحریم تنباکو را جبران کرد! ۲) هویت محاکمه گران؛ غالب آنها عضو لژهای ماسونی مخصوصا «لژ بیداری ایران» و تحت فرمان انگلیس خبیث بودند. ۳) زمان و مکان اجرای حکم؛ در روز میلاد امیرالمؤمنین علی (ع)، در برابر چشم مردم شیعه ایران انجام شد ، پس از اعدام حتی اهانت به پیکر ایشان شد. ۴) فرمایشی بودند دادگاه و محاکمه شیخ فضل اله ؛ این نکته حتی از کلام خود تقی زاده نیز استشمام می شود، آن جا که می نویسد: «شیخ فضل الله را گرفته بودند محاکمه می کردند … برای اینکه صورت محاکمه ای داشته باشند گفتند که آمدی حکم کشتار مشروطه طلبها را دادی!» (علامت تعجب از خود تقی زاده است) ۵) استنادات دادگاه و پاسخ متهم؛ مثلا دادگاه شیخ را متهم کرده بود که حکم به قتل مقتولین باغشاه را صادر کرده است. شیخ هم پاسخ می دهد که «من مجتهد هستم، بر طبق الهامات قوه اجتهاد و شم فقاهت، راهی را که مطابق شرع تشخیص دادم پیروی نمودم.» ◼ خلاصه کلام : انگلیس خبیث ، بدست یک آخوند فاسد ، حکم اعدام مرجع بزرگ تشیع را گرفت و اجرا کرد!! 🔷کانال با تا مواضع و حمایت از و http://eitaa.com/joinchat/2967404544C78b06dcbee
✅ پیش‌بینی شیخ ژولیده ؛ شیخ فضل‌الله بر دار می‌شود و شیخ عبدالکریم مؤسس حوزه علمیه قم و فتنه اکبر ... 🔻 آیت‌الله روح الله قرهی عضو مجلس خبرگان : یک‌بار مرحوم آیت‌الله بهجت فرمودند که آقای شیخ فضل الله نوری می‌گوید : 🔹من به مجلس میرزای بزرگ (میرزای شیرازی) رفته بودم و در آنجا بودم ، دیدم شیخی ژولیده ای آمد ، صاحب مجلس به احترام ایشان تمام قامت بلند شد. مجلس بحثی بود و هرکس پرسشی داشت و ایشان پاسخ می دادند. 🔸من یک سوال فقهی داشتم و به نزد این فرد رفتم تا سوال خود را بپرسم. تا سلام کردم گفت : سلام باباجان اسمت چیست؟ گفتم من فضل‌الله نوری هستم ، گفت عجب ، نکند تو همان شیخ شهید ما باشی که در تهران به دار آویخته می‌شوی؟ شیخ گفت من جا خوردم. حالم تغییر کرد و با خود گفتم من از طبرستان به نور آمده‌ام تا درس بخوانم و نهایتاً قصد کرده‌ام اگر در نجف مردم ، در قبرستان وادی‌السلام دفن شوم و اگر بخواهم به ایران بروم به نور می‌روم و با تهران کاری ندارم. 🔸متحیر بودم که این فرد چه می‌گوید ، دیدم یک شیخ یزدی نیز برای سوال فقهی آمد و سلام کرد و این فرد به او گفت : عمو اسمت چیست؟ گفت عبدالکریم حائری یزدی ، گفت به‌به ! آقای حائری مؤسس حوزه علمیه قم ، و بلافاصله بعد از بنده ایشان هم متحیر شد که حوزه علمیه قم چیست؟ این فرد چه می‌گوید؟ 🔺 شیخ فضل‌الله نوری می‌گوید : دیگر این فرد را رها نکردم و تا جایی که آن آقا بعدها فرمودند خداوند به تو فرزندی می‌دهد که پای دار تو کف می‌زند و تو ناراحت می‌شوی. اما بعد می‌فرمایند تو ناراحت نباش و نباید از حب پدر بودن خود بکاهی. عوام‌الناس می‌گویند این فرد چگونه می‌تواند خوب باشد و ادعای اصلاح امت داشته باشد ، در حالی که فرزندش مخالف است. ✅ بعدها ، مرحوم حائری ، حوزه علمیه را تاسیس نمود و مرحوم فضل الله نوری به همان کم و کیف به دار آویخته شدند... ♦ پیش‌بینی آیت‌الله مولوی قندهاری از فتنه‌های آینده انقلاب 🔹 آیت الله قرهی : شش ماه آخر عمر آیت‌الله مولوی قندهاری بود ؛ ما نشسته بودیم و برای ما تعریف می‌کردند و می‌فرمودند فتنه ‌هایی می‌آیند که من در آن زمان نیستم و شما باید سینه‌هایتان را سپر این سید عظیم‌الشأن - اشاره به آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب کنید. گفتند ایشان سپهسالار امام زمان (عج) هستند. ایشان این سخنان را درحالی مطرح می‌کردند که از رهبر انقلاب ۴۰ سال بزرگتر بودند. 🔺بارها مشاهده کرده بودم که علی رغم این فاصله سنی و کسالت جسمی که آیت‌الله قندهاری داشتند هر بار که رهبر انقلاب به مشهد سفر می‌کردند این آیت‌الله قندهاری بودند که به ملاقات ایشان می‌رفتند. می‌گفتند ایشان که می‌آید سریع به من خبر دهید و به دیدن ایشان می‌رفتند. خیلی عجیب بود این مرد، همه چیز را می‌دانست. بعد فرمود من نیستم می‌بینید روز به روز به جمال و کمال این سید افزوده می‌شود و طوری می‌شود که مثل آقا سیدابوالحسن اصفهانی یکه‌تاز می‌شود. 🔷کانال با تا مواضع و حمایت از و http://eitaa.com/joinchat/2967404544C78b06dcbee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا